جنگ لفظی و فضاسازی رسانهای باکو علیه تهران بار دیگر شدت گرفته و نشانه آن نیز اخباری است که اخیرا در رسانههای جمهوریآذربایجان در حال انتشار است. تیتر 26 اوت در وبسایت کالیبرآذ، مرتبط با ریاستجمهوری آذربایجان، این بود: «زمان آن فرا رسیده است که آذربایجانجنوبی از ایران جدا شود.» («آذربایجانجنوبی» اصطلاح تجزیهطلبان برای استانهای آذربایجان ایران است.) به گزارش پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، جاشوآ کاسورا در یورآسیانت نوشت: «مقالهای در روز بعد در سایت حققین منتشر شد که به سرویسهای امنیتی جمهوریآذربایجان متصل است، با عنوان «آذربایجانجنوبی برای استقلال تلاش میکند!» نویسنده ناشناس آن مقاله با اشاره به آذربایجانیهای ایران در گزافهگوییهایی مدعی شد: «دولت جمهوریآذربایجان نیروی بسیجکننده کافی برای دفاع از حقوق هموطنان خود و منابع کافی برای حمایت از موج جدید جنبش آزادیبخش ملی را دارد.» روابط بین باکو و تهران از زمان جنگ 2020 بین جمهوریآذربایجان و ارمنستان نامطلوب بوده است؛ این در حالی است که ایران بارها حمایت خود را از کنترل جمهوریآذربایجان بر بسیاری از مناطقی که در جنگ اول بین دو طرف در دهه1990 از دست داده بود، ابراز کرده است، اما بهنظر میرسد اکنون ایران نگران گامهای بعدی بالقوه جمهوریآذربایجانی است که جسورتر هم شده است. در این بین موضوع دیگری که اخیرا در روابط دو طرف موردتوجه قرار گرفته ادعاهای الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان است که طی چندماه اخیر در چند مقطع زمانی مختلف و بهصورت متناوب از الحاق کریدور زنگزور به خاک کشور خود صحبت کرده است. رئیسجمهور آذربایجان طی چندماه اخیر در چند مقطع زمانی مختلف و بهصورت متناوب از طرح کریدور زنگزور میان جمهوریآذربایجان و ارمنستان صحبت کرده که برداشتهای متفاوتی از آن شده است. اما چرا رسانههای آذری در این مقطع زمانی به اینچنین فضاسازیهایی روی آوردهاند و هدفشان از مواضع ایرانستیزانه چیست؟ آیا میخواهند از اهرم مسائل قومیتی استفاده کنند تا ایران را درخصوص مساله الحاق زنگزور به جمهوریآذربایجان دور بزنند و با سایهانداختن این موضوع بر مناسبات دو کشور، هدف خود را پیش ببرند؟
باکو میخواهد بازی را به زمین ایران بکشاند
سالار سیفالدینی، پژوهشگر ارشد مسائل آسیایمرکزی و قفقاز در گفتوگو با روزنامه «دنیایاقتصاد» توضیح داد: «موج اول فضاسازیها در تابستان اخیر با مطالب تحریکآمیز جرج دیک، سفیر اسرائیل شروع شد و موج دوم در اواخر مرداد بود، یعنی پس از موضع قاطع رهبری درخصوص مرز ایران و ارمنستان و سپس تأسیس کنسولگری ایران در استان سیونیک. در این مقطع آریهگوت مشاور یهودی دولت باکو در 29ژوئیه اعلام کرد که موضوع آذریهای ایران «باید در دستورکار قرارداده شود.» بعد از این بود که رسانههای باکو بهصورت واحد به مساله پرداختند.» سیفالدینی با اشاره به اینکه در تحلیل این اتفاقات باید به علتهای نزدیک و دور مساله نیز توجه کرد، گفت: «باکو علاقهمند است بازی و رقابت اخیر را به درون مرزهای ایران کشانده و زمین بازی را در شمالغرب تعریف کند تا ایران را مشغول به دفاع از تمامیت ارضی خود کرده تا در نهایت قادر به کنشگری در لحظه حساس نباشد.»
سیفالدینی افزود: «از همینرو یک جنگ اعلام نشده را در رسانه آغاز کرده است. دال محوری این بازی، «بیاعتبار کردن» ایران در افکار بینالمللی و معرفی آن بهعنوان کشوری است که چالشهای ارضی دارد.» پژوهشگر ارشد مسائل آسیایمرکزی و قفقاز تاکید کرد: «بهزعم آنها نتیجه طبیعی چنین عملیاتی ارائه این چشمانداز خواهد بود که کشوری که در تامین منافع و تمامیت ارضی خود دچار چالش است قادر به کنشگری برونمرزی و ایفای نقش برای تامین امنیت مرزی با یک کشور دیگر (ارمنستان) نیست و به این ترتیب، بسیاری از کشورها و «بازیگران مردد» نیز در گامهای استوار ایران در دفاع از مصالح عالیهاش تردید کرده و به اردوگاه مقابل میپیوندند، پس این طرحریزی در واقع مقدار زیادی هم معطوف به خارج است، نه داخل ایران.» سیفالدینی معتقد است که درخصوص آذریها این اقدامات تاثیر معکوس دارد و نمونهاش را در شبکههای اجتماعی و رسانهها میتوان مشاهده کرد. وی ادامه داد: «به این ترتیب که عمدهترین کنشگران ضدباکو در ایران، خود آذریها هستند و اتفاقا از این مساله هم کوتاه نمیآیند.» این پژوهشگر همچنین با بیان اینکه مساله دیگر غرور کاذبی است که به رهبران باکو پس از جنگ قرهباغ در پی یک عقده حقارت سیساله دستداده، توضیح داد: «ظاهرا آنها ظرفیت کمی در برابر این تحولات داشتند و براین باورند که چون توانستهاند به کمک تکفیریها، اسرائیل، ترکیه و پاکستان بر عدهای کشاورز و شبهنظامی در قرهباغ (با جمعیت کمتر از صدهزار نفر و در بهترین حالت کشور سهمیلیونی ارمنستان) فائق بیایند، پس میتوانند کارهای دیگری هم بکنند.» همچنین دکتر احمد کاظمی، دکترای حقوق بینالملل و پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا در مطلبی که روز شنبه برای «ایرنا» نوشت؛ به این موضوع پرداخت که اساسا پروژه جنگ دوم قرهباغ نه برای آزادی قرهباغ بلکه بهعنوان پوششی برای اجرای «دالان تورانی ناتو» بود که تاکنون ناکام مانده است. کاظمی توضیح داد: «موید این ادعا آن است که اگر واقعا جمهوریآذربایجان «اراده مستقل» برای آزادی قرهباغ داشت علیالقاعده باید در طول 26سال از آتشبس1994 تا 2020 برای این موضوع، اقدامی هر چند محدود و گام به گام انجام میداد و با آگاهی از مخالفت آمریکا، انگلستان و فرانسه با هرگونه عملیات نظامی، منفعلانه بر ادامه فعالیت گروه مینسک اصرار نمیکرد یا با توقف تبلیغات ایرانستیزانه، حداقل به طرح و پیشنهاد تهران برای آزادی اراضی اشغالی این کشور پاسخ منفی نمیداد.»
وی معتقد است که بهنظر میرسد با تغییرات پارادایمی در نگاه بازیگران به تحولات اوراسیا، قرهباغ نیز از سال2020 به وجهالمصالحه و ابزاری برای پیشبرد امیال ژئوپلیتیک ناتو و صهیونیسم بینالملل تبدیل شده است که محوریت آن را ایجاد «دالان تورانی ناتو» با هدف ضربهزدن به منافع اساسی ایران، روسیه و چین تشکیل میدهد.
ادعای ارضی اشتباه است
افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوریآذربایجان درباره مساله «جدایی آذربایجانجنوبی از ایران» که رسانههای آذری به آن پرداختهاند، به روزنامه «دنیایاقتصاد» توضیح داد که تاکنون رئیسجمهور آذربایجان و هیچ مقام رسمی اینگونه حرفی نزدهاند و فقط برخی رسانهها روی آن مانور دادهاند. به گفته این دیپلمات، پیشتر هم این بحث مطرح بود اما امروز بیشتر روی آن مانور میدهند. سلیمانی ادامه داد: «اخیرا یعنی حدود دو هفته پیش آقای ابوالفضل ظهرهوند، سفیر سابق ایران در ایتالیا و افغانستان در مصاحبهای گفته؛ نخجوان و آذربایجان باید به ایران بازگردند؛ همچنین ایشان گفته بود که ما در قفقاز باختیم. چند تحلیلگر دیگر نیز همین موضوع را تکرار کردهاند.» وی تاکید کرد: «صحبتهای تهدیدآمیز ایشان در این مقطع صحیح نبود؛ صحبتهایی که در جمهوریآذربایجان بهصورت گسترده رسانهای شد و بعد از این صحبتها تحرکات و فضاسازیهای رسانهای در جمهوریآذربایجان علیه ایران افزایش یافت.» سفیر پیشین ایران در جمهوریآذربایجان توضیح داد: «من بعد از انتشار این صحبتها در مطلبی اشاره کردم؛ چه در ایران و چه در جمهوریآذربایجان اگر افرادی ادعای ارضی نسبت به کشورهای یکدیگر داشته باشند، اشتباه است، چراکه با این حرفها هر دو طرف آب در آسیاب دشمن از جمله اسرائیل میریزند.» به گفته سلیمانی، با این روشها مساله حل نمیشود و ایران و جمهوریآذربایجان باید مسائلشان را با یکدیگر مطرح و حل کنند. وی ادامه داد: «این صحبتها باعث میشود موضع اسرائیل در جمهوریآذربایجان قویتر شود؛ این در حالی است که ترکیه نیز روابط خوبی با باکو دارد و غرب هم سهم خود را از انرژی این کشور برده است. در این بین فقط سر ایران بیکلاه میماند. سوال اصلی این است که ما چه دستاوردی از روابطمان با جمهوریآذربایجان کسب کردهایم؟ درحالیکه اشتراکات فرهنگی و مذهبی زیادی با آذربایجانیها داریم.»
این دیپلمات سابق ایرانی در ادامه توصیه کرد که ایران و جمهوریآذربایجان باید عدممداخله در امور خارجی یکدیگر را در دستورکار قرار دهند و روابطشان بیشتر در حوزه اقتصادی پیش برود تا اعتماد متقابل حاصل شود.وی افزود: «امروز میبینیم که آذریها با عربستان و ترکیه قرارداد بستهاند، اما ایران را بازی نمیدهند زیرا بیاعتمادی ایجاد شده و این بیاعتمادی متقابل است.»
مخاطب علیاف ارمنستان است نه ایران
سلیمانی در مورد کریدور زنگزور و بحثهای شکلگرفته نیز گفت: «در بحث زنگزور یک جمله به نقل از الهام علیاف آمده مبنیبر اینکه «ما مرز ایران و ارمنستان را میبندیم» که این حرف توسط رئیسجمهور آذربایجان گفته نشده است.» این کارشناس توضیح داد: «علیاف راجعبه ارمنستان صحبت کرده و گفته که در سال1920 زنگزور متعلق به جمهوریآذربایجان بوده، بعد دادهشده به ارمنستان مثل برخی مناطق دیگر. درواقع بهنظر من رئیسجمهور آذربایجان این مسائل را مطرح میکند تا به مرگ بگیرد که ارمنستان به تب راضی شود.» سفیر پیشین ایران در جمهوریآذربایجان همچنین گفت که اکنون جمهوریآذربایجان با ارمنستان طرف است و ایران میگوید اگر زنگزور بسته شود آلترناتیوی برای آن مسیر ترانزینی ندارد. وی با اشاره به اینکه نکته مهم دیگر در ارتباط با کریدور زنگزور احتمال حذف مرز ایران-ارمنستان درصورت احداث این دهلیز است، گفت: «نتایج حاصل از آن عبارتند از: ارتباط ترکیه از طریق نخجوان - زنگزور با جمهوریآذربایجان و دریای خزر و آسیایمرکزی، تقویت حضور ناتو در نزدیک مرزهای شمالی ایران و تحقق پروژه «توران»- موضوعی که برخی از آن تحتعنوان پانترکیسم یاد میکنند - و قطع ارتباط زمینی ایران با گرجستان و دریایسیاه و عدمتحقق پروژه کریدور اقیانوس هند- دریای عمان- خلیجفارس- ایران- ارمنستان- گرجستان-دریای سیاه و ترکیه و آبهای بینالمللی بهعنوان یک آلترناتیو برای کریدور شمال- جنوب و وابستگی ایران به خطوط حملونقلی جمهوریآذربایجان و ترکیه.» این دیپلمات با بیان این موضوع که هرچند تاکنون همواره ایران از مسیرهای دریای خزر- جمهوریآذربایجان- روسیه و گرجستان و برای ارتباط با اروپا نیز از راهروهای ترکیه استفاده کرده گفت: «در این میان، روسیه هیچگاه نسبت به کریدور زنگزور موضع منفی یا مثبت اتخاذ نکرده است و این سکوت را میتوان نوعی رضایت تلویحی نسبت به این پروژه ارزیابی کرد.» به گفته سلیمانی در حالحاضر بحث حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان و جمهوریآذربایجان براساس بر اساس اصول و قواعد حقوق بینالملل مطرح است و ما باید توجه داشته باشیم که اگر کشوری بخواهد مرزش را با کشور دیگری ببندد درصورتیکه تاثیرات منفی بر منافع کشور ثالث داشته باشد، آن کشور باید با دیپلماسی متاثر از مناسبات دو کشور با آن موضوع مواجه شود، نه با تهدیدات مستقیم یا تلویحی.