سرویس سیاست مشرق- اوایل اردیبهشتماه در کافهای در خیابان جمالزاده یک جلسه سری و مهم برگزار میشود. در آن محفل سیسیل کوهلر و همسرش ژاک پاری دو تبعه فرانسوی که تحت پوشش توریست به ایران سفر کردهاند رو به حاضران میگویند که بهزودی خبرهای مهمی درراه است و باید تشکیلات سازی کنیم. در این جلسه علاوه بر دو جاسوس فرانسوی و رابطان آن، اعضای گروهک کانون صنفی معلمان و تعدادی از مارکسیستهای باقی مانده از سندیکای اتوبوسرانی نیز حاضر بوده و دستورات عامل فرانسوی را موبهمو یادداشت میکردند.
در انتهای این جلسه کوهلر به یکی از اعضای شبکه ساز در میان معلمان میگوید که باید برای نظام مسئلهسازی کنید! جاسوس فرانسوی به افراد حاضر در جلسه توصیه کرده بود که اگر برای جامعه مسئله سازی کنید، میتوان با سرمایهگذاری روی آن مسئله را به مطالبه تبدیل کرد. به اعتقاد افسر فرانسوی تا زمانی جنس یک ماجرا به مطالبه اجتماعی بدل نشود نمیتوان آن را شبکهسازی کرده و در نهایت خیابانی کرد.
از نگاه رابط فرانسوی اقداماتی که تا آن روز در کف خیابان از سوی برخی گروهکهای به اصطلاح صنفی انجام میشد تنها هستههای سلولی کوچکی بود که توانایی جذب حداکثری نداشت؛ ازاینرو باید مطالبات صنفی از رنگ زرد به سرخ تبدیل وضعیت داده تا شرایط برای عملیات اغتشاش خیابانی فراهم شود.
البته هنوز این دو جاسوس فرانسوی قهوه خود را نخورده بودند که سربازان گم نام امام زمان (عج) بالای سر آنها حاضرشده و کل شبکه را دستگیر میکنند، اما صورتمسئلهای که آن روزها عامل سرویس فرانسه در تهران بازکرده بود با صورتحساب کافه تسویه نشد، زیرا نزدیک به 5 ماه پسازآن جلسه سری اغتشاشات با رمز «ژینا» فعالشده و یک مسئله شبه سیاسی بهسرعت تبدیل به یک مطالبه خشن شد.
تغییر رنگ هستههای شورش چه معنایی داشت؟
شواهدی قوی وجود داردکه سرویسهای اطلاعاتی غربی از ماهها پیش تلاش داشتند تا قبل از 25 آبان ماه و فرا رسیدن سالگرد فتنه بنزینی یک موج اغتشاشات در کشور راه بیاندازند، ماجرای مرگ مرحومه مهسا امینی اما کاتالیزی برای این اقدام شد، آنچه ضد انقلاب و سرویسهای امنیتی غربی در معادله تبدیل هسته سلولی از رنگ زرد به سرخ روی آن حساب نکرده بودند مسئله حضور مردم علیه آشوب گران در خیابان بود.
اقدام درخشان مردم علیه فتنهگران باعث شد نقشه قبلی سوخته و مدل آشوب تغییر کند. این برش عرضی روز گذشته با انجام یک شورش مسلحانه در اطراف مسجد مکی در زاهدان توسط یک گروهک تروریستی کلید خورد. هدف از این عملیات تروریستی آن بود که شهر از مرحله «وضعیت قرمز» عبور کرده و بهاصطلاح بیپناه شود. در این وضعیت رسانههای خارج از کشور، شهر را «منطقه آزادشده» نامگذاری کرده و آن شهر به ستاد لجستیکی ضد انقلاب و تروریستها بدل شود.
این مرحله همان نقشه سوریهای شدن ایران است که دشمن سالها روی آن برنامهریزی کرده بود!
پروژه سوریهای کردن باهدف اسقاط کشور اولین بار در نامه دو فعال رادیکال اصلاحطلب مطرحشده است. بهمنماه سال 1396 درست یک ماه پس از اغتشاشات خیابانی توسط مصطفی تاجزاده از اعضای محفل هسته سخت اصلاحات و محسن مخملباف کارگردان فراری و چریک سابق طرحشده بود. دریکی از این نامهها مخملباف به تاجزاده گفته بود که ایران به باید بهسوی «سوریزاسیون» حرکت کند.
در این بخشی از این نامه عجیب آمده بود:
باید همه مردم را متقاعد کرد که آنها برای یک حرکت همگانی حضار شوند. از قبیل مخالفت مدنی، تظاهرات خیابانی وسیع، اعتصابات سراسری و همکاری نکردن با رژیم (نظام) در هر زمینه ممکن تا بهزانو درآوردن آن! تاکتیک فشار از پایین و چانهزنی از بالا باید به تسلیم بالا و ترساندن پایین بدل شود.
نزدیک به 4 سال پسازاین نامهنگاریها سعید حجاریان نیز وارد گود شده و نوشت که اگر حزب او در انتخابات شکست بخورد، مناطق حاشیهای تحریکشده و جنگ مسلحانه راه خواهد افتاد. برخی مفسران سیاسی پسازاین اظهارنظر نوشتند که منظور تئوریسین اصلاحات از این ادعا تغییر فاز سیاسی در ایران است.
اما پروژه سوریهسازی ایران به چه معنایی است؟
از 26 ژانویه 2011 (6 بهمن 1389) هزاران معترض در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، حمات، جبله، لاذقیه، درعا و حمص به مدت چندین ماه علیه دولت بشار اسد دست به اعتراض و تظاهرات زدند و خواهان کنارهگیری او از قدرت شدند و تانکها و نیروهای نظامی دولت بشار اسد نیز در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، درعا و حمص در مقابل معترضان واکنش نشان دادند. اگرچه شروع جنگ سوریه مبتنی بر مسائل داخلی بود اما شکل آن خیلی زود از حالت سوری – سوری خارجشده و به سمت ایجاد یک پایگاه استراتژیک برای تروریستها تغییر مسیر داد. آنچانکه شهرهای «رقه» (مرکز خلافت داعش)، «حلب» (مرکز جبهه النصره) و شهر راهبردی «درعا» در اختیار گروهک تروریستی ارتش آزاد قرار گرفت.
در این بحران طولانی سوریه به نقشه کیفی تروریستها بدل شده و سیاست ارعاب داعش و دیگر عناصر تکفیری، منجر به ارتکاب غیرانسانیترین جنایات و فیلمبرداری و انتشار آن در فضای مجازی گشت! جالب آنکه در آن روزها ائتلاف آمریکا و شرکای اروپاییاش نیز خود را به دیوانگی زده و با اعلام قصد خود مبنی بر حمله به سوریه، بر طبل جنگ میکوبیدند!
پروژه سوریهای کردن ایران در غائله پیشآمده در مرگ مهسا امینی خیلی زود ابعاد خود را نشان داد؛ البته این اقدام شرورانه با دخالت غیورانه نیروهای امنیتی و انتظامی خنثی شد. قابلتوجه آنکه قرار بود این عملیات سازماندهی شده و مسلحانه دریکی از شهرهای شمال غرب کشور (اشنویه) اجرا شود، اما موشکباران مواضع تروریستها توسط یگانهای نیروی زمینی سپاه پاسداران معادلات را بر هم زد، تبدیل وضعیت ضد انقلاب از اشنویه به زاهدان نشان از آن داشت که عملیات پاکسازی لانه تروریستها با موفقیت اجرایی شده است.
اما باوجود اشراف دقیق به زاویه ورود دشمن، به صحنه آمدن شرورترین تروریستهای تاریخ به معادلات اغتشاشات محلی چند نکته قابل توجه دارد:
1- تهران در 17 خرداد 96 شاهد حمله مستقیم عناصر تکفیری به مرقد امام(ره) و مجلس شورای اسلامی و به شهادت رساندن 17 نفر بود که پاسخ موشکی ایران را در 28 خرداد 96 و انهدام مواضع داعش در «دیرالزور» سوریه در پی داشت. این درگیری مستقیم و عملیات مسلحانه داعش در خاک ایران، طبیعتاً موضع ایران را از «همکاری مبتنی بر دعوت در خاک سوریه» به «دفاع مشروع و اقدام متقابل در برابر حمله در خاک خود» ارتقا داد و منجر به حملات موشکی مذکور گردید که با حمایت و استقبال گسترده آحاد ملت مواجه گشت. تلاش سرویسهای اطلاعاتی دشمن برای بالا آوردن موج دوم اغتشاش در ایران به خودکشی سیاسی آنها منجر خواهد شد.
2- در مدل جدید از آشوبها متغیرهای جدیدی نیز واردشده است. دور جدید اغتشاشات علاوه بر حضور تروریستها گروههای جوکری با خاصیت آنارشیستی و رفتارهای جنونآمیز بدون هدف و تنها با قصد تخریب، جنایت و لذت از آن درصحنه حاضرند.
3- پس از بسته شدن توافق سعدآباد در تهران جک استراو وزیر خارجه انگلستان گفته بود که میوه جنگ در عراق را در ایران چیدیدم، در فصل جدید از بازی خونین گیمرها و تروریستها چند عامل در سفارتخانههای اروپایی خود را منتظر برداشت جدید کرده بودند، جمع شدن اراذلواوباش در جلوی درب سفارت انگلیس در باغ قلهک برای اهل نظر اشاراتی خاص دارد!
جمع شدن اغتشاشاش گران در برابر باغ سفارت انگلیس در تهران!
4- ترکیب حلقههای اغتشاش به یکدیگر جالبتوجه است، جلایی پور سیاستمدار اصلاحطلب در یادداشتی نوشته است که اعتراض خمیرمایه جنبش است، درصورتیکه سیاست خیابانی شود میتوان برای آن تشکیلات ساخت و روی آن سوار شد. ازاینرو باید روی مسائلی مثل زنان که ائتلاف محور است تمرکز کرد. به همپیوستگی میان جریان عدالتخواه که خشونت کلامی سنگین دارد با هسته سخت اصلاحات و ترکیب آن با تیک تاکرهای شبکههای اجتماعی و نیز مخرج مشترک آنها با تروریستها در زاهدان خط سیر حوادث را بهخوبی تشریح میکند.
5- شهدایی که سپاه پاسداران در زاهدان تقدیم ملت کرد نشانههایی از «مرصاد» در خود داشتند، شکستن توهم منافقین در کرند و اسلامآباد این بار دیگر در استان غیور سیستان و بلوچستان تکرار شد.
6- محاسبه اطلاعاتی دشمن آن بود که تمرکز روی مسئله گشت ارشاد و نیز مطالبات زنانه و شبه فمینیستی یک اجماع بزرگ ایجاد کرده و از حالت صنفی به فرم سیاسی تغییر جهت داده و با بیرونی شدن (خیابانی شدن) به اهداف خود خواهد رسید. در این فرضیه روی شبکههای اجتماعی؛ اینفلوئنسرها، سلبریتیها و حتی شبکههای مبتذلی چون گیمرها یا تیکتاکرها نیز حساب ویژه بازشده و از آنها بهعنوان شتابدهنده عملیات سایبری اغتشاش حسابشده بود
در دورانی که کشورمان به سمت ثبات اقتصادی پس از حذف ارز ترجیحی رسیده و بازارهای شانگهای سازمان ملل آسیایی را تشکیل داده است، ایجاد اغتشاش با ماهیت تروریستی تنها باهدف دورنگه داشتن ایران از پیشرفتهای غیرقابلمهار تدارک دیدهشده است. اخیراً تلویزیون صهیونیستی کان 13 در تحلیلی نوشته است که تظاهرات در ایران دیر یا زود به پایان خواهد رسید و امید به تغییر در ساختار و حکومت ایران، اشتباه و غلط است بهتر است به جای مهار ایران در داخل آن را در خارج کنترل کنیم!