سرویس سیاست مشرق- سه روز پس از آغاز اغتشاشات در چند محله در تهران آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا و کاندولیزا رایس وزیر دولت جنگطلب بوش در بنیاد هوور حاضرشده میشوند تا در یک پنل سیاسی ایران پس از آشوبها را مورد بررسی قرار دهند، این دو سیاستمدار آمریکایی باذوق زدگی شدید از وضعیت موجود به تحلیل شرایط میپردازند.
در آن جلسه رایس رو به وزیر بایدن میگوید این بار وضعیت ایران نسبت به سال 2012(فتنه 88) متفاوت است و جهان انتظار دارد دولت اقدامات بیشتری انجام دهد، بلینکن در پاسخ میگوید که نهتنها صدای ما این بار متفاوت بوده، بلکه اقدامات آمریکا نیز تغییر خواهد کرد! آنچه ما از ایران میبینیم متفاوت از گذشته بوده و تغییرات بهزودی آغاز خواهد شد. رایس در پاسخ به رجزخوانی بلینکن گفته بود که برای تغییر وضعیت در ایران لازم نیست آمریکاییها فقط روی کاغذ بنویسند (تحریم)؛ بلکه فقط باید روی زمین عمل کنند، اشاره وزیر جورج بوش از این موضوع طراحی یک نقشه برای حمله نظامی به ایران بود.
آن روزها تحلیل آمریکاییها آن بود که بهزودی شبکه روسری پرانی در تهران کار را تمام کرده و اضافه کردن شتابدهندههای تروریستی مانند داعش، منافقین و چند گروهک کردی میتواند کار را برای کاخ سفید دربیاورد، ازاینرو نهتنها کاخ سفید دور جدیدی از تحریمها تا سطح مدیران و نیروهای نظامی رده میانی را آغاز کرد؛ بلکه شبکه قاچاق اسلحه با اشاره سازمان سیا به صحنه آمده تا فرآیند تغییرات را روی دور تند بی اندازد.
دو تلاش ناکام از سوی مزدوران آمریکا در دو شهر نقده و زاهدان بخشی از پروژه آن روزهای واشنگتن برای ایجاد آشوب در ایران بود که با رمز «ژینا» تحت هدایت جنگ هیبریدی (تحریم؛ تهدید به جنگ؛ ترور؛ ترولهای اینترنتی و جنگ شبکهای) اجرا شد، این اقدامات ترکیبی همان کلیدواژهای بود که بلینکن تحت عنوان تغییر در سیاستهای اجرایی آمریکا از آن نامبرده بود.
ترک میز مذاکره در جنگ هیبریدی چه معنایی داشت؟
درحالیکه آمریکاییها گمان میکردند که طی دو هفته کار ایران را تمام خواهند کرد؛ این پیشبینی غلط از آب درآمده و کاخ سفید در وضعیت عدم هوشیاری و پیشبینی ناقص نسبت به مسائل ایران قرار گرفت. در دو هفته اول از اغتشاشات آمریکاییها با رصد غلط اطلاعاتی از موقعیت تهران گمان میکردند که بهزودی بستر تحولات تغییر کرده و آنها از موضع بالا میتوانند جمهوری اسلامی ایران را تسلیم کنند.
در آن روزها سخنگوی کاخ سفید نیز همین سیاست را در پیشگرفته و با خوشباوری عجیبی اعلام کرد که تهران در موضع ضعف شدید قرار داشته و اگر مذاکره میخواهد باید هزینه میز را پرداخت کند؛ دو روز پسازاین سخنان رابرت مالی یک خال بالاتر از مواضع قبلی دولت آمریکا صراحتاً اعلام کرده که گفتگو با ایران بیفایده است و میتوان به اقدام نظامی نیز فکر کرد!
البته تصور پایان اقتدار سیاسی در ایران و برهم زدن نظم میزو تعادل ژئواستراتژیک یک این وضعیت فانتزی در آمریکا بود، در همان روزها برخی محافل و تحلیلگران سیاسی در آمریکا به دولت بایدن هشدار میداند که در بیان نقطه نظرات خود نسبت به ایران رئالیستی عمل کنند و دست از رؤیاپردازی بردارند، ازجمله این افراد پل پیلار، عضو سابق سازمان سیا با بیش از 30 سال تجربه در این گروه تروریستی بود که در مقالهای نوشت که بایدن دچار تحلیل غلط نسبت به وضعیت ایران شده است.
این افسر سابق اطلاعاتی نوشت:
کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران یک شکست آشکار در همه زمینهها بود. یک سال پس از خروج واشنگتن از توافق، ایران افزایش غنیسازی اورانیوم خود را فراتر از محدودیتهای برجام آغاز کرد تا جایی که اکنون زمان تقریبی گریز هستهای این کشور برای تولید مواد شکافت پذیر کافی بهمنظور ساخت سلاح هستهای تنها به یک یا دو ماه کاهشیافته است. این در حالی است که در چارچوب توافق برجام این زمان تقریباً یک سال بود. بعد از خروج آمریکا از برجام، فعالیتهای منطقهای ایران حداقل به همان میزان قبل تهاجمی بود. با بیاعتنایی ایالاتمتحده به مواضع رهبران داخل ایران که طرفدار کسب امتیازات و مذاکره با غرب بودند، این فرصت از دست رفت. اکنون در تهران همهچیز در حالت طبیعی قرار دارد، بازی را باختید آقایان!
مجله فوربس نیز در گزارشی به تحلیل وضعیت ایران پس از پایان اغتشاشات پرداخته و نوشت که حمایت آمریکا از چند گروه کردی ازجمله گروهک تروریستی پژاک یک حماقت بزرگ بوده و باسیاستهای کلان آمریکا در منطقه خاورمیانه ناسازگار است، در این گزارش قائل توجه آمده است که تحریم دیگر ابزار مناسبی برای کنترل ایران نیست، زیرا ایران ضد تحریم شده و ازلحاظ فنی ارتقاءیافته است؛ تهران قبل از آغاز اغتشاشات اقدامات پیشدستانه انجام داده است، ازجمله بستن قرارداد سوآپ گازی با روسیه و برقراری رابطه راهبردی با پاکستان در مرزهای شرقی! نویسنده فوربس در پایان نوشته است که آمریکا راهی برای توقف ایران ندارد و تنها مسیر بازمانده فقط مذاکره است.
موسسه واشنگتن از مراکز راهبردی تصمیمساز در آمریکا نیز به تمسخر ادامه سیاست اشاعه تحریم از سوی کاخ سفید پرداخته و نوشت:
بازگشت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران (اسنپبک) اثر تحریمی ناچیزی روی ایران دارد. بهعنوانمثال، هیچیک از قطعنامههای مربوطه تجارت نفتی یا غیرنفتی ایران را محدود نمیکند، نکته مهم دیگر در این گزارش آن بود که هر شرکتی که قبلاً مایل به ریسک کردن در مورد تحریمهای ایالاتمتحده بوده است احتمالاً با این الزام سازمان ملل (از همکاری با ایران) منصرف نخواهد شد.
نزدیک به 40 روز پس از آغاز اغتشاشات در داخل ایران آمریکاییها این روزها دچار شوک شدید سیاسی شدهاند، درحالیکه تا دو هفته قبل برخی اعضای رژیم آمریکا ادعا میکردند که موضوع احیای برجام و مذاکرات رفع تحریمهای ایران حتی در دستور کار واشنگتن هم نیست و گفتگو با تهران تنها موجب اتلاف وقت میشود؛ حالا برخی منابع اطلاعات دادهاند که آمریکاییها در پیامهای متعددی به ایران گفتهاند که ما آماده توافق هستیم و میخواهیم هرچه زودتر روند احیای برجام آغاز شود.
در این رابطه یکی از مسئولین ارشد دستگاه سیاست خارجی ایران گفته است که آمریکاییها تقلا میکنند که قبل از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره با ایران به توافق برسند، بنابراین دائم پیغام میدهند که ایران دراینباره تعجیل کند. درحالیکه تا همین چند هفته قبل آمریکاییها تقلا میکنند که با راه انداختن چنگ هیبریدی از اغتشاشات اخیر در کشور برای امتیاز گیری بیشتر از ایران سو استفاده کنند، حالا با برای مذاکره با تهران قبل از برگزاری انتخابات التماس میکنند.
پیش از این نیز وزیر خارجه خبر داده بود که طرف امریکایی در چند روز گذشته تلاش کرد با پیام های دیپلماتیک فرصت توافق را حفظ کند و در برخی جاها هم به دنبال ایجاد آشوب و ترور در ایران بود.
به نظر میرسد نتایج انتخابات در مناطق اشغالی نیز در این تصمیم سازی اخیر مؤثر بوده و آمریکا وضعیت سیاسی رژیم صهیونیستی را ناپایدار ارزیابی میکند؛ ازاینروی سعی دارد با هدایت ایران بهسوی میز مذاکره دولت کودک کش صهیونیستی را از مهلکه نجات دهد.
پیغامهای مکرر آمریکاییها برای ادامه گفتگو با ایران پس از پایان اغتشاشات قابلتأمل است:
1-دشمنان جمهوری اسلامی ایران توهم پیروزی بر مقاومت را داشته و هر بار ناامید و دستخالی دوباره به سنگر قبلی عقبنشینی کردهاند؛ این پیش و پس کردنهای سیاسی بهایی دارد که کاخ سفید باید آن را پرداخت کند.
2-اقتدار میدانی جمهوری اسلامی ایران برای منطقه هم نان آورده و هم پیروزی را تضمین کرده است؛ در وضعیتی که توانمند شدهایم باید گفتگو را در شرایطی پیش ببریم که ارزش سرمایهگذاری داشته باشد.
3-درحالیکه آمریکاییها سعی داشتند وضعیت بهمن 57 را بازسازی کنند؛ در باتلاق خرداد و تیر سال 60 گرفتار شدند، و خدای سال 60 خدای امسال هم هست.
4-اقتدار سپاه پاسداران در کنترل ورود و خروج انرژی در منطقه نشان داد که اروپا باید بین سیرک برلین و سوخت گران یکی را انتخاب کند!
شورای روابط خارجی آمریکا نوشته است که ایران به دنبال نوعی تضمین است که بهموجب آن در صورت لغو توافق جدید توسط رئیسجمهور آینده آمریکا، ازسرگیری فعالیتهای تجاری شرکتهای غربی مختل نشود. علاوه بر این، مقامات ایرانی قاطعانه اعلام کردهاند که تحقیقات فرا پادمانی آژانس باید خاتمه یابد؛ آمریکا بهجای سرمایهگذاری روی اغتشاشات و خرابکاری در داخل ایران راه جدیدی باز کند؛ هزینه عدم توافق و آشوب را تنها ایران نخواهد داد.