از منظر اکونومیست، دیگر هیچ پیروزی آسانی در سیاست آمریکا وجود ندارد. زمانی که حزبی ادعا میکند که آمریکا مال آنهاست، آن هم براساس چند هزار رای در کشوری که 330میلیون نفر جمعیت دارد، بهتر است از تفسیر بیش از حد خودداری کند. حزب رئیسجمهور تقریبا همیشه کرسیهای خود را در انتخابات میاندورهای از دست میدهد؛ بهطوریکه از زمان جنگ داخلی در 1865، تنها سه استثنا در این الگو وجود داشته است.
به نظر میرسد رایدهندگان از حکومت تقسیمشده خوششان میآید که از دهه1970 در واشنگتن معمول بوده است. آنها هر حزبی را که اکثریت را در هر دو مجلس کنگره و ریاستجمهوری داشته باشد، مجازات میکنند؛ به همان صورت که در 2010 در دولت اوباما و در 2018 در دولت دونالد ترامپ اتفاق افتاد و تیم جو بایدن نیز باید در سال جاری انتظار آن را داشته باشد. هیچیک از احزاب درحال حاضر قادر به حفظ اکثریت قاطع، به شکلی که زمانی به آنها اجازه میداد تا برنامههای بزرگ قانونگذاری را در واشنگتن دنبال کنند، ندارند.
در سمت دموکرات، توضیحات زیادی برای این موضوع وجود دارد. زمانی که بسیاری از رایدهندگان گمان میکنند که دموکراتها در بالا بردن تورم به بیش از 8درصد نقش داشتهاند، نمیتوان به افزایش هزینههای دولت افتخار کرد. به نظر میرسد حزب دموکرات مدتهاست که درباره پیشنهادهایش درباره جرم و جنایت یا مهاجرت سردرگم است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه دموکراتها روی مرموز بودن و تهدید دموکراسی از سوی بسیاری از جمهوریخواهان تمرکز دارند، نسبت به تفکرات رایدهندگان در مورد مرموز بودن خودشان بیتوجه هستند. یک نظرسنجی که توسط اندیشکده دموکرات میانهرو ترد وی کمی قبل از انتخابات انجام شده است، نشان میدهد زمانی که پرسیده میشود کدام حزب افراطیتر است، میانگین پاسخ رایدهندگان دموکراتهاست.
این باید برای جمهوریخواهان در سال انتخابات میاندورهای مانند هدیهای باشد. با این حال، این حزب هیچ ایده بهتری درباره چگونگی مقابله با مشکلات آمریکا ندارد و تنها چند ایده برای بدتر کردن آن دارد. جمهوریخواهان منتخب، با طفره رفتن از رد ادعاهای ترامپ درباره انتخابات2020، کشور را ناامید کردند. آنها همچنین با انجام این کار فرصت تجدیدنظر و بازسازی را پس از شکست از حزب خود گرفتند. دونالد ترامپ هنوز بهطور اسمی رئیسجمهور جمهوریخواهان است. او کنترل زیادی بر جناح دیوانه حزب دارد. اما او پس از رایگیری این هفته بیش از هر زمان دیگری از 6ژانویه2021 آسیبپذیر بهنظر میرسد. در آن زمان بسیاری از آمریکاییها گمان میکردند که اینبار او بیش از حد پیشرفته است.
اکونومیست معتقد است که این یک فرصت است. بسیاری از رایدهندگان به دنبال یک مبارز هستند و امتناع از تسلیم شدن و تحریک یک شورش دلیلی بر مبارزه است. پس از رای گیری این هفته، غلبه بر این گمان که دونالد ترامپ در واقع تنها یک بازنده است برای او سختتر خواهد بود؛ این همان چیزی است سوابق او آن را نشان میدهد. در 2020 او اولین رئیسجمهوری بود که پس از جیمی کارتر، در انتخابات شکست خورد. در 2018، جمهوریخواهان 41کرسی در مجلس نمایندگان را زیر پرچم ترامپ از دست دادند (ممکن است دموکراتها در این هفته تنها تعداد انگشت شماری را از دست داده باشند). حتی در لحظه بزرگترین پیروزیاش در 2016 آرای مردمی را از دست داد و تنها نامزدی را که میکوشید ریاستجمهوری دو دورهای حزب خود را دنبال کند، با اختلاف اندکی منکوب کرد.
نامزدهای منتخب او، رقابتهای قابل پیروزی سنا را به افرادی در آریزونا، جورجیا، نوادا و پنسیلوانیا واگذار کردند. در همین حال، فرماندار ران دیسانتیس در فلوریدا، یک رقیب احتمالی با نزدیک به 20 امتیاز برنده شد. دو نامزد جمهوریخواه برای فرمانداری، داگ ماستریانو در پنسیلوانیا و تیم میشلز در ویسکانسین که رابطه نزدیکی با ترامپیسم دارند، هر دو داستان2020 را تکرار کرده و قول دادند که از نفوذ خود استفاده میکنند تا مطمئن شوند که هیچ نامزد جمهوریخواهی دوباره در ایالتشان شکست نخواهد خورد. اما خودشان شکست خوردند. در میشیگان و نوادا کاندیداهای جمهوریخواه که قسم خورده بودند انتخابات2020 دزدیده شده است برای پست دبیر ایالتی نامزد شدند تا بتوانند بر انتخابات بعدی نظارت داشته باشند؛ اما آنها هم باختند.
به نظر میرسد عقل سلیم هنوز هم گاهی میتواند واکنشهای حزبی را شکست دهد. در تفاوت آرا، رایدهندگان میان نامزدهای خوب و بد تمایز قائل میشوند که در زمانی که تفاوتها اندک است، اهمیت دارد. در نتیجه دموکراسی آمریکایی سالمتر و امنتر بهنظر میرسد. با وجود این، در دوسال آینده کنگره بهدلیل تامین مالی دولت درگیریهایی خواهد داشت و مشکلات واقعی آمریکا بیپاسخ خواهند ماند. بنابراین با توجه به این چشمانداز، به نفع آمریکا و حزب جمهوریخواه است که دونالد ترامپ را کنار بگذارد و به آینده نگاه کند. اما شاید تعجبآور باشد، با توجه به اینکه او به تازگی ریاست یک عملکرد میان دورهای معتبر را برعهده داشته است، تردیدهایی وجود دارد که آیا بایدن نامزد حزب دموکرات در 2024 باشد. دولت او، مانند هر دوره ریاستجمهوری در بسیاری موارد اشتباه کرده است. اما با کمک به اوکراین و اعمال سیاستهایی برای کاهش انتشار دیاکسید کربن، دو کار مهم را انجام داد. جو بایدن همچنین برای صلاح حزب دموکرات و کشور، باید درباره برنامههای آیندهاش تجدیدنظر کند.
دور شدن از قدرت یک سنت اصیل آمریکایی است که تقریبا به اندازه جمهوری قدمت دارد. با پیروی از آن جو بایدن میتواند از تکرار بازی2020 ترامپ جلوگیری کند. جمهوریخواهان هم در کنگره باید وسواس کمتری نسبت به چیزهایی که شبیه پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری است، داشته باشند. دموکراتها هم باید بازسازی دموکراسی را بیش از بحثی خودخواهانه بدانند. جو بایدن با دستاوردهای خود و موفقیت نسبی حزبش این فرصت را دارد که براساس شرایط خودش حرکت کند و باید از آن استفاده کند.