ماهان شبکه ایرانیان

فوتبال و نظام حل مساله در ایران

شماره روزنامه: ۵۶۰۳ تاریخ چاپ: ۱۴۰۱/۰۹/۲ ...

باخت با 6گل از انگلیس به‌نوعی خرق عادت در عملکرد تیمی بود که در دو دوره اخیر رقبایی چون آرژانتین و اسپانیا به‌سختی و با اختلاف یک گل موفق به پیروزی بر ایران شدند و البته نتیجه تساوی در برابر نیجریه و پرتغال و پیروزی بر مراکش از نتایج قابل‌قبول ایران در دو دوره اخیر جام جهانی به شمار می‌آید. ایران در شرایطی متحمل یکی از سنگین‌ترین شکست‌های خود در مسابقات و بازی‌های رسمی ‌شد که از قضا تمام همت و تلاش مسوولان امر مصروف عدم وقوع چنین رخدادی بود. به بیان بهتر، مسوولان ایرانی در عرصه ورزش و به‌صورت مشخص فوتبال از ماه‌ها قبل خطر وقوع چنین رخدادی را گوشزد کرده بودند و بر این اساس تغییرات گسترده‌ای در کادر فنی تیم ملی ایجاد شد. با‌وجود این بدبین‌ترین هواداران فوتبال در ایران حتی آنهایی که معتقد بودند ایران با سرمربی سابق خود در جام جهانی شبیه زنگ تفریح یا کیسه‌بوکس خواهد بود، باخت با 6گل از انگلیس را پیش‌بینی نمی‌کردند.

حالا اما با وقوع این رخداد تحلیل‌های گسترده‌ای از دلایل و علل این شکست و ناکامی ارائه خواهد شد. این متن هم تلاش خواهد کرد که از منظر سیاستی، رویکردهای رایج حل مساله در نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در ایران را به‌نقد بکشد. به‌زعم نگارنده، مسوولان ورزش کشور به ایرانی‌ترین شکل ممکن، در ایجاد تغییرات موفقیت‌آمیز برای جلوگیری از فاجعه‌ای که آن را پیش‌بینی می‌کردند، شکست خوردند. این شکست محصول نظام حل مساله در ایران است. برای توصیف بهتر روایتی کوتاه ازآنچه رخ‌داده، ارائه خواهد شد.

پس از نتایج بسیار بد با ویلموتس و البته پرونده حقوقی فاجعه‌بار قرارداد با این مربی بلژیکی، درنهایت ایران با مربی نه چندان مطرح و شاید گمنام خود یعنی اسکوچیچ توانست جواز حضور در معتبرترین تورنمنت بین‌المللی فوتبال را کسب کند. از واپسین بازی‌های مقدماتی و به‌صورت مشخص پس از شکست برابر کره‌جنوبی در مرحله مقدماتی انتقادات تند به اسکوچیچ آغاز شد. بسیاری از کارشناسان و پیشکسوتان نه برنامه‌ها و تاکتیک‌های تیمی وی که شایستگی او را برای حضور روی نیمکت تیم ملی زیر سوال می‌بردند. واقعیت آن است که فارغ از ابعاد فنی اسکوچیچ هیچ‌کدام از شاخص‌های لازم برای جلب‌توجه ایرانیان را نداشت. نجیب و مودبانه صحبت می‌کرد، قراردادی بسیار ضعیف و حتی ریالی بسته بود و البته در ارتباط با مسوولان و جامعه رفتاری بسیار حرفه‌ای داشت. شاید نگارنده هم با این گزاره موافق باشد که تیم ملی ایران نیازمند مربی‌ای بادانش فنی بالاتر بود؛ اما اعتقاد دارد شخصیت آرام، متین و حرفه‌ای وی، سهم زیادی در عدم اعتقاد کارشناسان ایرانی به اسکوچیچ داشته است.

کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال با تاکید بر ضعف تاکتیک تیم تحت هدایت اسکوچیچ از وقوع شکست‌های سنگین در رقابت با کشورهای صاحب فوتبال خبر می‌دادند و این انتقادات با قرعه‌کشی رقابت‌های جام جهانی2022 قطر به اوج رسید. درنهایت و با بازگشت رئیس سابق فدراسیون فوتبال به مقام قبلی‌اش، اسکوچیچ برکنار شد. این برکناری با بازگشت دیگری به گذشته همراه بود و سرمربی سابق فوتبال ایران یعنی کارلوس کی‌روش بار دیگر سرمربی تیم ملی ایران شد. فوتبال‌دوستان ایرانی خاطرات خوبی از کی‌روش در دو دوره قبلی جام جهانی داشتند و توانسته بودند نتایج قابل‌قبول و حتی فراتر از انتظار در مصاف با رقبای قدرتمند خود به‌دست بیاورند. در یک تحلیل سیاستی ازآنچه اتفاق افتاد، می‌توان گفت که بازگشت کی‌روش، راه‌حل انتخابی مسوولان و سیاستگذاران ورزش کشور برای پر کردن شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب بود.

نکته جالب اما به تغییر رویه در برنامه‌های تاکتیکی تیم ملی ایران پس از بازگشت کی‌روش بازمی‌گردد. کی‌روش به سیاق مسوولان تصمیم‌ساز ورزش کشور، راه‌حل مسائل و چالش‌های فنی تیم ملی فوتبال ایران را در بازگشت به گذشته می‌دید. بسیاری از بازیکنانی که در دو دوره قبلی جام جهانی تحت هدایت کی روش بازی کرده بودند، به تیم ملی دعوت شدند و بر اساس آمار ترکیب تیم ملی ایران در مصاف با انگلیس، متشکل از 5 بازیکنی بود که در اولین بازی ایران در دور قبلی مسابقات در لیست یازده‌نفره اصلی قرار داشتند. درنهایت و با اتخاذ این تصمیمات یکی از سنگین‌ترین شکست‌های ایران در تورنمنت‌های بین‌المللی رقم خورد و آنچه که مسوولان امر ورزش کشور برای جلوگیری از آن دست به تغییرات گسترده زده بودند، رخ داد. اگر منصفانه به نتیجه ایران در برابر انگلیس نگاه کنیم، تیم ملی با اسکوچیچ هم احتمالا در بدترین حالت ممکن چنین نتیجه‌ای را کسب می‌کرد و شاید با نگاهی خوش‌بینانه‌تر نتیجه‌ای بهتر از آنچه اکنون رقم خورده است، به‌دست می‌آورد.

آنچه اکنون حادث‌ شده، یادآور شعر معروف «ازقضا سرکنگبین صفرا فزود» است. به باور راقم این سطور، آنچه رخ داد، حاصل ایرانیزه شده‌ترین شکل ممکن از حل مساله و نحوه مواجهه با چالش‌ها و مشکلات است. به‌صورت تاریخی، جامعه ایرانی گرایش شدیدی به گذشته داشته و دارد. همچنین ویژگی دیگر جامعه ایرانی در برخورد با چالش‌ها و مشکلات، دنبال کردن و پیگیری راه‌حل‌ها و راهکارهای از پیش آماده است. ما به‌صورت عمده می‌خواهیم راه‌حل‌ها و راهکارهایی که در شرایط و زمان و مکانی متفاوت به نتیجه رسیده‌اند، برای امروز ما راهگشا باشند. مرور تاریخ سیاستگذاری و حل مساله در ایران در دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که مسوولان و سیاستگذاران ایرانی به‌صورت جدی چنین رویکردی را دنبال کرده‌اند و البته ثمره آن بهتر از نتیجه دیدار ایران و انگلیس نبوده است. راه‌حل‌های از پیش طراحی‌شده نشان‌دهنده نوعی سطحی‌نگری در شناخت مسائل و چالش‌ها و البته ارائه راهکار از آنها است و درنتیجه سطحی‌نگری را به همان راه‌حل‌هایی که درگذشته و در شرایط متفاوت اثربخش بوده است، به همراه دارد. در دو دوره قبلی جام جهانی به ترتیب 2 و 6 سال از سرمربی‌گری کی‌روش در تیم ملی ایران می‌گذشت. در این سال‌ها تمام برنامه‌های باشگاهی و ملی تحت نظر مستقیم وی بوده و او اختیاراتی به‌مراتب بیشتر از یک مربی ملی فوتبال در ساختار تصمیم‌گیری ورزش کشور داشت. این تداوم حضور و البته اختیارات کافی و حتی فراتر از حد لازم سبب شده بود تا وی به‌عنوان یک مربی صاحب‌نام در دنیا بتواند احاطه و شناخت خوبی از فوتبال ملی و بازیکنان ایران داشته باشد. شرایط و امکانات مهیاشده در این دوره نیز هرچند در مقایسه با بسیاری از کشورها ضعیف بود، اما در قیاس با دوره‌های گذشته به‌مراتب شرایط بهتری داشت. مجموعه‌این عوامل سبب شده بود تا بستر قابل‌قبولی برای نتایج قابل‌قبول تیم ایران در عرصه بین‌المللی فراهم شود. کی‌روش مرد افسانه‌ای یا سوپرمن نبود. او مربی قابلی بود و هست؛ اما مجموعه‌ای از شرایط سبب شده بود تا او نتیجه لازم را به‌دست آورد؛ اما نگرش حل مساله از طریق راه‌حل‌های از پیش طراحی‌شده و سطحی‌نگری‌ای که این رویکرد به همراه دارد، سبب شد تا از وی چهره یک قهرمان ساخته شود. بی‌تردید افسانه‌پردازی از شخصیت‌ها و قهرمان‌پروری یکی از ثمرات چنین رویکردی به حل مساله است.

اما عملکرد کی‌روش در مقام عالی‌ترین مسوول فنی تیم ملی فوتبال ایران در نیل به چنین نتیجه بسیار اثرگذار بود. کی‌روش درگذشته در این مقام به دنبال راه‌حل‌های از پیش طراحی‌شده نمی‌رفت. وی می‌کوشید تا به‌صورت منطقی به وضعیت موجود نگاه کند و برمبنای اهداف و آنچه به‌عنوان وضعیت مطلوب می‌پنداشت، سیاست‌ها و تاکتیک‌های فنی خود را انتخاب کند. همین نگرش منطقی سبب می‌شد تا او انتخاب‌هایی متفاوت با آنچه اکثریت مطلوب می‌پنداشتند داشته باشد و البته این انتخاب‌های غیرمنتظره یا سورپرایزها نتایج خوبی به همراه داشت. با‌وجوداین کی‌روش این بار راه و رویکرد متفاوتی را برگزید. مسائل و چالش‌ها را نه برمبنای واقعیت موجود و شرایط فعلی بلکه برمبنای آنچه از گذشته در ذهن داشت، تعریف کرد و به‌صورت طبیعی راهکارها و راه‌حل‌ها را نیز برمبنای موفقیت‌های گذشته انتخاب کرد. در یک فرآیند منطقی تعریف مسائل و انتخاب راه‌حل‌ها برمبنای داده‌های ذهنی تاریخ گذشته، مهره‌ها و ابزارهایی را معرفی می‌کند که در همان گذشته کارآمد و موثر بودند و البته این راه‌حل‌ها و ابزارها به‌اندازه شکاف و تفاوت میان وضعیت موجود و وضعیت گذشته، با کارآمدی و موفقیت فاصله دارند.

آنچه با کی‌روش تجربه کردیم، ثابت کرد که رویکردها بی‌طرف هستند و فرقی میان ما و دیگران وجود ندارد. نگرش‌های نادرست نتایج نادرستی به دنبال دارند و رویکردهای منطبق با واقعیت موفقیت را به دنبال می‌آورند. موفقیت و راه‌های رسیدن به آن از پیش آماده نیست. هیچ فرمول جادویی و هیچ ابرمردی وجود ندارد. موفقیت‌ها توسط کنشگران واقع‌بین در فرآیندی از آزمون‌وخطا و کسب تجربه از شکست‌های گذشته ساخته خواهند شد.

*تحلیلگر سیاستگذاری عمومی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان