همزمان با اظهارات وزیرخارجه انگلیس، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز در تازهترین موضعگیری تاکید کرده که واشنگتن به گزینه دیپلماسی برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای باور دارد. رابرت مالی در گفتوگو با شبکه الجزیره گفت: باید با هوشیاری گامهای ایران در زمینه پرونده هستهای را تحت نظر داشته باشیم. این مقام آمریکایی همچنین مدعی شد که تهران پاسخهای اساسی به پرسشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نداده است. رابرت مالی همچنین تاکید کرد که ابزارهای دیگر تعامل با ایران همچنان موجود است.
فشار و ترغیب همزمان
این دو اظهارنظر مقامات غربی در بحبوحه بنبست مذاکرات احیای برجام به ویژه با ظهور متغیر قطعنامه انتقادی هفته گذشته شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر همزمانی و توامان بودن دو ابزار فشار و ترغیب را در چارچوب سیاست همیشگی چماق و هویج متجلی ساخته است.
به این معنی که اقدامات اخیر اروپا و آمریکا در حوزه اعمال تحریم و قطعنامه آژانس از یکسو رونمایی غیررسمی از پلن بی در ارتباط با ایران را نشان میدهد و از سوی دیگر در ارتباط با اهرمسازی از مذاکره و فشار بر ایران برای پذیرش بسته پیشنهادی ماه مارس و نسخه به روز شده آن در ماه اوت از سوی جوزپ بورل است که مورد قبول تهران قرار نگرفت. این دو مسیر با وجود ظاهر متناقضی که دارند، اما در واقعیت و با توجه به الگوی رفتاری غرب در برهه 2009 تا 2012 تعارض و منافاتی با یکدیگر ندارند.
غرب همچنان و به دلیل بحران اوکراین و حساسیت و دلمشغولیای که نسبت به این جنگ دارد در شرایطی نیست که بخواهد مسیر کنونی برجام را بهطور کامل مسدود کند، چون این مساله میتواند به بروز یک بحران غیرضروری دیگر منجر شود که ارزش افزودهای برای اروپا و آمریکا در فضای تحولات جدید ندارد. از اینرو غربیها همچنان احیای برجام را عنصری کلیدی برای مهار برنامه هستهای ایران و ثبات در منطقه خاورمیانه میدانند. با این حال آمریکا و کشورهای اروپایی نهایت استفاده از اهرمهای مذاکراتی به ویژه با تاکید بر تحولات در ایران به قصد فشار را در فاز جدید تا موعد نشست فصلی ماه مارس آژانس ادامه خواهند داد. این نشست میتواند تا حدود زیادی چشمانداز پیشروی ایران و غرب را اندکی از فضای ابهام کنونی خارج کند و طرفین را در فضای انتخابهای صریحتر قرار دهد.
ایران امتیاز میدهد؟
با وجود استمرار رویکرد غرب در دوگانه ترغیب و فشار توامان، رویکرد جمهوری اسلامی عنصر مهمی در ترسیم چشمانداز پیش رو است. به این معنی که مفروض غرب این است که ایران تحت فشار حاضر به دادن امتیاز خواهد شد و این میتواند منجر به بازگشت طرفین به میز مذاکرات باشد.
این در حالی است که تغییر محسوسی در مواضع ایران دیده نمیشود. در همین خصوص رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز سهشنبه درباره واکنش ایران به قطعنامه شورای حکام گفت: گفته بودیم که فشار و قطعنامه سیاسی چیزی را تغییر نمیدهد و با واکنش جدی ایران همراه خواهد شد. این واکنش نشان میدهد که تصمیمگیرندگان ایران ادراک متفاوتی از غرب درباره متغیر فشار دارند که ناشی از شرایط کنونی غرب به واسطه درگیر شدن در بحران اوکراین است که باعث شده تا آمریکا و اروپا با احتیاط بیشتری در قبال ایران رفتار کنند. همچنین این بحران توانسته همکاریهای ایران و روسیه را سرعت بخشد. از این بابت میتوان گفت که تداوم فرسایشی جنگ اوکراین میتواند مطلوب ایران باشد. چرا که پایان جنگ اوکراین میتواند مجددا ذهنیتها درباره وجهالمصالحه شدن ایران در بازی قدرتهای بزرگ را مطرح کند.
در چنین فضایی طرح این پرسش که توافق در شرایط کنونی و بهویژه با عنایت به در پیش بودن انتخابات 2024 ریاستجمهوری آمریکا به عنوان یک سرعتگیر در مسیر برجام، تا چه میزان نزد ایران مطلوبیت دارد، نقش مهمی در پاسخ به معمای حال حاضر یعنی سرنوشت برجام دارد. اگرچه نمیتوان با قاطعیت اعلام کرد که با توجه به ظهور متغیرهای جدید توافق نزدیک است و اینکه آیا امکان احیای توافق هستهای در قالب بسته مذاکراتی جدید به نسبت بسته پیشنهادی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا وجود دارد یا خیر، اما با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا در پیش است، شکلیابی توافق برای یک دوره زمانی2ساله مطلوبیت لازم را برای طرفین بهویژه ایران ندارد. به این معنی که با فرض توافق در هفتههای آینده، اجرایی شدن این توافق خود چند ماه زمانبر است و پس از آن نیز روند بازگشت شرکتها برای سرمایهگذاری در ایران نیز فرآیندی طولانی و از همه مهمتر با نگاه به انتخابات 2024 آمریکا خواهد بود.
در چنین وضعیتی که امکان رسیدن ایران و 1+4 و آمریکا به توافق بسیار کمرنگ است، یا باید شاهد اعلان شکست مذاکرات برجام و بازگشت به فضای تنشهای تصاعدیابنده باشیم یا اینکه طرفین به سمت یک توافق محدود برای کنترل و مدیریت تنشها حرکت کنند، چرا که ادامه وضعیت گرگ و میش کنونی یعنی نه توافق نه تقابل که نزدیک به دو سال است در روابط ایران و غرب حکمفرما شده، دشوار است که بتواند دوام لازم را تا موعد 2024 داشته باشد.
در واقع توافق محدود در فضای پیچیدگیهای حاکم بر شرایط کنونی چند مزیت مهم دارد. مزیت اول این است که مانع از این میشود که طرفین وارد فضای تنش گسترده شوند که هیچ تضمینی وجود ندارد که اینبار و برخلاف دوره قبل منجر به مواجهه سخت نشود. مزیت دوم این است که این توافق پیچیدگیهای مذاکراتی برجام کنونی را ندارد و به سرعت میتواند وارد فاز اجرا شود و مهمتر از آن لازم نیست از سد کنگره بگذرد. با این حال مخالفت ایران با توافق محدود که از ابتدای شروع مذاکرات در سطح گستردهای مطرح شد، همچنان یک گزینه روی میز است، مگر تعدیلی در نگاه ایران با فرض تشدید فشارها به قصد مدیریت فضای گرگ و میش کنونی صورت بگیرد.