فرضی که یک نوجوان همهچیزدان (Polymath) را از ازبکستان امروزی جایی که متولد شده است، تا همدان امروزی میآورد و با یک خودروی لوکس دور میدان گنجنامه پیاده میکند و از او میخواهد که دشت میشان امروزی را ببیند و به خاطرات آن سالها مقایسه کند.
روزگار سپری شدۀ حسین فرزند عبدالله
قبل از این سفر بد نیست کمی دربارۀ آنچه بر بوعلیسینا گذشته توضیحاتی ارائه شود. روزی روزگاری پسری با نام «ابوعلی حسینبن عبداللهبن حسنبن علیبن سینا» در روستای «افشنه» متولد شد. روستای افشنه در آن زمان پایتخت سامانیان بود، اما اینکه چرا ابنسینا در افشنه متولد شد به پدرش مربوط بود، به این ترتیب که آن زمان هم برخی از مشاغل مثل مشاغل پدران امروزی نقل و انتقالش دست دولتها و حاکمیتها بود، بچهها هم یا از بدِ حادثه یا اینکه از اقبالِ خوش، همراه پدرانشان از این بلاد به آن بلاد به ماموریت میرفتند.
پدر ابنسینا هم از آن دست مدیرانی بود که در دوران فرمانروایى نوحابن منصور سامانى (387- 366 ق / 997- 977 م) به بخارا (همین ازبکستان امروزی خودمان) اعزام شد تا بخشدار یا فرماندار روستای بزرگی به نام «خَرمَیثَن» شود، پدر حسین همانجا از خانمی خوشش میآید و با او ازدواج میکند، محصول این ازدواج دو پسر میشود، یکی همین جناب بوعلیسینا و دیگری محمود که کوچکتر از او بود.
ابوعلیسینا روزگار سختی را در طول عمرش میگذراند، در همان آغاز دوران نوجوانی مجبور به ترک دیار میشود، از بخارا به گرگانجِ خوارزم میرود، بعد عازم گرگان میشود، مدتی هم در ری زندگی میکند، پس از آن به همدان میآید و وزیر شمسالدوله دیلمی میشود، سفر او به اصفهان و بازگشتش به همدان هم در سالهای پایان عمر قصههای فراوانی دارد، اما عمر او کفاف نمیدهد و سرانجام در همدان دار فانی را وداع میگوید.
کاشها و افسوسهایی از زندگی ابنسینا در همدان
افسوسهایی از زندگی ابنسینا در همدان داریم اگرچه هزار سال از زیست او در همدان گذشته است، مثلاً ای کاش میدانستیم او دقیقاً کجا زندگی میکرده است، یعنی کجای جغرافیای همدان، یا ای کاش میدانستیم او کدام مناطق تاریخی همدان را دیده است و چه نظری دربارۀ آنها داشته است، یا اینکه ای کاش میدانستیم نظر ابنسینا دربارۀ تاریخ ایران، ادوار پیش از خودش، مردم همدان، جامعۀ همدان، سلامت و بهداشت همدان در آن دوران و ... چه بوده است، اینها و بسیاری موارد دیگر از جمله افسوسهایی است که از زندگی بوعلیسینا در دوران ما مطرح است.
سفر خیالی به گنجنامه!
فرض کنید شیخالرئیس با آن همه جایگاه علمی، فلسفی و اخلاقی، امروز بخواهد به همدان سفر کند. احتمالاً بازدید از همدان را از مقبرۀ خودش آغاز نخواهد کرد و نخست به دیدار باباطاهر خواهد رفت. از آنجایی که معلوم نیست در دوران بوعلی، بقایایی از دوران مادها در تپۀ فعلی هگمتانه مورد کاوش قرار گرفته بوده یا نه، مقصد بعدی بوعلی ممکن است تپۀ هگمتانه باشد. بر اساس علائقی که دارد، مکانهای تاریخی – تمدنی را از فضاهای تفریحی تمیز میدهد و احتمالاً مکانهای تاریخی و تمدنی را در اولویت بازدید قرار داده و ترجیح میدهد.
اما وقتی شهر همدان و استان همدان را خوب بگردد، حتماً سراغ گنجنامه هم خواهد رفت. گنجنامهای که امروز تبدیل به یک فضای تلفیقی شده است، تلفیقی از تاریخ و مظاهر جدید زندگی شهری انسان.
گنجنامهای که امروز هم دیوارۀ صخرهنوردی دارد، هم آکواریوم و هم اتاق نمک! البته بعید میدانم بوعلیسینا اهل سوار شدن روی سورتمه باشد، اما به نظرم تلهکابین را برای رفتن به دشت میشان انتخاب میکند. خیلی جالب است آدم امروزی بداند این مظاهر جدید زندگی شهری برای حسین فرزند عبدالله چگونه است و او در این باب چگونه اندیشه خواهد کرد؟!
ای کاش میشد سفرنامهای تخیلی برای شیخالرئیس از امروز همدان نوشت. ای کاش میشد همدان را از نگاه باباطاهر دید، یا از نگاه تمام مشاهیری که در همدان آرمیدهاند، از پیامآوران الهی تا چهرههای تاریخی و علمی و هنری، هر کدام نگاهی به جهان داشتند که در آثارشان نمایان است، ای کاش بر اساس همان آثار میشد سفرنامههایی تدوین کرد و درباره نگاه آنها به گردشگری نوشت. به هر حال بوعلیسینا، فیلسوف و همهچیزدان، امروز در همدان و در میدانی با نام خودش آرام خوابیده و عالمان و دانشمندان و فرهنیختگان و عوامالناس زیادی در ایام مختلف به دیدار او میآیند، و او هم متقابلاً با آثارش آنها را همراهی میکند.
سایت گنجنامه : www.ganjname.com
اینستاگرام : @ganjnamehvillage