با این طلب من هم یک خانه 50 متری در پایین شهر بیشتر نمیدهند. من خانه 170 متریام در نقطه خوب تهران را برای باشگاه گذاشتم. بعد از یک عمر کار و تلاش و فروش هر چه در خانه داشتیم و یک زمین پدری در مازندران، آن خانه را خریده بودیم که آن هم برای باشگاه پرسپولیس رفت! من با طلب الانم هر نقطهای خانه بخرم بیشتر از 60، 70 متر نخواهد شد.» گویا طلب فعلی رویانیان از پرسپولیس حدود چهار میلیارد تومان است که برای وصول آن، جلساتی هم با برخی از مدیران باشگاه داشته است. در حاشیه این اتفاق اما مرور دو نکته خالی از لطف نیست.
بینوا مردم عادی
طبیعی است که در مورد صحت و سقم حرفهای محمد رویانیان نمیتوانیم اظهارنظر کنیم، اما جالب است که یکی مثل او که در این کشور مدیر ارشد بوده و به قول خودش در زادگاهش هم مایملک داشته، امروز اینطور از اجارهبها شکایت دارد و میگوید زندگیاش به سختی میچرخد. در این شرایط با صدای بلندتر از همیشه باید گفت خداوند به داد مردم عادی برسد؛ کسانی که اگر خوششانس باشند و شغلی داشته باشند، باید با درآمدی مختصر و در حال آب شدن، به جنگ کوه مخارج بروند. فارغ از اینکه داستان رویانیان و پرسپولیس به کجا میکشد، خوب است مسوولان گرامی در دولت 10 بار این جملات یکی از مقامات ارشد پیشین پلیس در ایران را بخوانند و از خودشان بپرسند بقیه مردم در چه وضعی هستند؟
بازنده بزرگتر؛ پرسپولیس
امروز اما محمد رویانیان ادعا میکند خانهاش را برای پرسپولیس گذاشته و ضرر کرده. حالا فکر میکنید پرسپولیس از حضور او سود برده؟ هرگز. در حقیقت انتصاب امثال رویانیان در باشگاههای فوتبال، یک بازی دو سر باخت است که هم به اعتبار این مدیران غیرمتخصص ضربه میزند و هم منافع باشگاه را از بین میبرد. رویانیان اوایل دهه نود در حالی مدیرعامل پرسپولیس شد که به شهادت آرشیو اخبار ورزشی حتی فرق مدافع و مهاجم را نمیدانست. در دوران او، دستمزدهای بسیار بالا و بیربطی پرداخت شد و پای اعطای کارت سوخت(!) و دیگر مزایا به بازیکنان وسط آمد. بدتر از همه اما، قرارداد زیانباری بود که او با مانوئل ژوزه، سرمربی پرتغالی بست و بعد هم بهطور یکطرفه و غیرقانونی این مربی را اخراج کرد. رویانیان آن زمان در مورد تبعات احتمالی شکایت ژوزه گفته بود: «مشکلی نیست. دبه میکنیم.» ظاهرا او از سازوکار سختگیرانه فیفا هم آگاهی نداشت و نمیدانست امکان دبه کردن وجود ندارد. بنابراین ژوزه شکایت کرد و باشگاه پرسپولیس تا مدتها درگیر تهدیدهای فیفا بود. نهایتا هم غرامت سنگینی پرداخت شد، بیآنکه دوران حضور رویانیان با کمترین افتخار و موفقیتی برای باشگاه همراه باشد. این، داستان باشگاهداری دولتی در فوتبال ایران است؛ مدیران غیرمتخصصی که میآیند، به تیم ضربه میزنند و بعضا خودشان هم متضرر میشوند. مشت نمونه خروار.