ترجمه : دکتر امیر لطفی - عضو تیم تخصصی انجمن ازدواج و خانواده کشور
تحریریه زندگی آنلاین : احساس نیاز عاطفی به جنس مخالف برای ازدواج و تکمیل نیمه خالی وجود، امری غیر قابل کتمان است، اینکه برای ازدواج معیارهای دست نیافتنی قرار دهیم و بگوییم ما به دنبال نیمه گم شده خود هستیم و بدون اصول و چارچوبهای عقلانیت به دنبال افرادی با ویژگیهای خاص برای ازدواج باشیم، جز ایدهآلگرایی نتیجهای ندارد و افراد را به سمت سختگیری در ازدواج پیش میبرد.
بیشتربخوانید:
باور جهانی به نیمه گمشده برای ازدواج
اساساً نمیتوان گفت به دنبال «نیمه گم شده» بودن غلط است اما در عین حال اینکه چطور در عمل با این تصور رفتار میکنیم مهم است. اینکه در ازدواج به دنبال معیارهای دست نیافتنی باشیم، ایدهآل گرایی را ایجاد میکند و باعث میشود ازدواج خارج از اصول و چارچوبهای عقلانیت پیش رود و افراد به دنبال کمالگرایی صرف و معیارهای سختگیرانه باشند. البته اینکه افراد نیمه گم شدهای دارند یک تصور غالب، روایت اجتماعی و تصویر کلی در تمام کشورهای جهان است که افراد تصور میکنند برای ازدواج باید مرد یا زن موردعلاقه خود که نیمه دیگر وجود آنها است و گم شده را پیدا کنند. اگرچه نمیتوان گفت این حس و هیجان از چه منبع درونی نشات میگیرد، اما آنچه واضح است آن است که این احساس کاملاً «ناخودآگاه» شکل میگیرد.
بیشتر بخوانید:
جستجوی نیمه گمشده حاصل طرحوارههای روانی
با توجه به اینکه نیمه گم شده در ناخودآگاه فرد و بخش درونی او قرار دارد، بنابراین دنبال «نیمه گم شده» بودن، کنشی است که حاصل از مجموع تمام احساسات، ذهنیت، هیجانات و قلابها و طرحوارههای روانی افراد، که منجر میشود انسان وارد یک رابطه با فرد دیگری شود.
این ذهنیت که بخشی از وجود فرد باید توسط فرد دیگری پر شود، در دیدگاهها و نظریههای مختلف روانشناسی مطرح شده است و هر کسی تصویری از خود و احساسی تحت عنوان تمایلات روانی، جنسی و عاطفی نسبت به فرد دیگر دارد، اما اینکه این احساسات و هیجانات در کجا قرار دارند و منبع آنها ذهن یا قلب یا مغز انسان است، مشخص نیست.
با این حال نباید بهطور کلیشهای در ازدواجها به دنبال نیمه گم شده بود، در بسیاری از ازدواجهای خوب و موفق این اتفاق میافتد و آن بخش خالی وجود افراد در فرآیند آشنایی و ازدواج خود را نمایان میکند و توسط طرف مقابل پر میشود.
شاید نیمه گمشده همان بخشی باشد که در تهنشینهای ناهشیار ذهن انسانها و یا در طرحوارههای ما قرار دارد و این طرحوارهها باعث میشوند ما پیوندی با دیگران برقرار کنیم.
بیشتر بخوانید:
ازدواج سنتی یا مدرن
اگرچه تقسیمبندی ازدواج به دو دسته ازدواج سنتی که بر مبنای آشنایی فرد توسط یک میانجی و معرف انجام میشود و ازدواج مبتنی بر آشنایی دو نفر بدون میانجیگری، اما نوع دوم ازدواج اشتباهاً در کشور ما مرسوم به ازدواج مدرن شده است درحالیکه صرفاً بخشی از آشنایی دختر و پسر در آن نوع ازدواج مدرن است و از اساس این نوع ازدواج، مدرن نیست. ازدواج مدرن به معنی عبور از سنت است و در عبور از سنت اتفاق میافتد و افراد مسائل مدرن را باید در آن رعایت کنند. با این حال در هر کدام از انواع ازدواج آنچه مهم است قرابت فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، سلامت جسمی، شخصیتی و روحی و پذیرفتن ظاهر یکدیگر و نیز سلامت شخصیت و سلامت طرحوارگی دو طرف است و لازم است دختر و پسر به دور از معیارهای کلیشهای که برای «نیمه گم شده» ساختهاند به این موارد دقت کنند.
سخن پایانی
برای ازدواج باید معیارهای یاد شده را از طریق عوامل میانجی نظیر اعضای خانواده و دوستان طرف مقابل بسنجیم. در این میان بحران انتخاب یک فرد برای ازدواج بدون در نظر گرفتن ویژگیهای خانواده او به وجود آمده و رایج شده که بسیار غلط است. برای پیدا کردن آن نیمه گم شده، بدون ایده آل گرایی باید از طریق خانواده و اطرافیان فرد با شخصیت واقعی او و خانوادهاش آشنا شویم.
بیشتر بخوانید: