برق امکان تاسیس کارخانههای بزرگتر و کارآمدتر را فراهم کرد و آنها را از وابستگی به یک منبع مرکزی انرژی بخار دور کرد؛ ایمیل هم جلوی ارسال نامه را گرفت. اما تکنولوژیهای جدید کسب و کارها را به شیوهای عمیقتر و دقیقتر تحتتاثیر قرار میدهند. آنها نه تنها شیوه عملکرد شرکتها را تغییر میدهند، بلکه آنچه انجام میدهند و حتی آنچه انجام نمیدهند را هم متحول میکنند. انقلاب صنعتی به «سیستم پیمانکاری خارجی» پایان داد. در این سیستم، شرکتها مواد اولیه را میگرفتند، اما عملیات تولید را به صنعتگران خوداشتغال در روستاها یا شهرهای کوچک که در خانه کار میکردند و به ازای میزان تولیدشان پول میگرفتند، برونسپاری میکردند.
کارخانهها ارتباط بین کارگران را که حالا به طور مستقیم استخدام شده بودند و به واسطه ساعتهای کاری و حضورشان در محیط کار پول میگرفتند، قویتر کردند.
تلگراف، تلفن و در همین قرن اخیر، حملونقل دریایی با کانتینر و تکنولوژی اطلاعات (IT) باکیفیت، به شرکتهای چندملیتی امکان داده وظایف بیشتری را به مکانهای بیشتری برونسپاری کنند. چین به کارخانه جهان تبدیل شد و هند حوزه ستادی آن بود. نزدیک به سه سال بعد از شروع پاندمی کرونا، واضح است که تکنولوژی بار دیگر عمیقا در حال ترسیم دوباره مرزهای شرکتی است. در دنیای ثروتمند، پهنای باند سریع و اپلیکیشنهایی مثل زوم یا مایکروسافت تیمز، این امکان را فراهم کردهاند که یکسوم روزهای کاری به صورت دورکاری انجام شود.
مشاغل از دفاتر مرکزی شرکتها در شهرهای بزرگ، به شهرهای کوچکتر و مناطق دوردست منتقل میشوند و خط بین کار کردن با یک همکار، یک فریلنسر یا همکاری با یک شرکت دیگر، در حال محو شدن است.
شرکتها از منابع رایج بهره میبرند، از رایانش ابری گرفته تا سرمایه انسانی. یک ارزیابی نشان میدهد در سال 2021 فریلنسرهای ماهر در آمریکا در مجموع 247 میلیارد دلار درآمد داشتهاند که در سال 2018 این رقم 135 میلیارد دلار بوده است. بزرگترین شرکتها در آمریکا و اروپا، در حال برونسپاری هر چه بیشتر مشاغل اداری هستند.
صادرات خدمات تجاری از شش بازار نوظهور بزرگ، از زمان شروع پاندمی 5/ 16درصد در سال رشد داشته است؛ رشدی که قبل از پاندمی 5/ 6درصد بود. در روز 9 ژانویه، شرکت خدمات مشاوره تاتا که یک غول برونسپاری IT هندی است، از جهش دیگری در سود خود خبر داد. رونالد کاوس، در مقاله خود در سال 1937 با عنوان «ماهیت شرکت»، لنز مفیدی را برای آگاهی از این تغییرات مطرح کرد.
او در این مقاله میگوید «کوچک بمانید و از مزیتهای مقیاس صرف نظر کنید. بنگاهی که بیش از حد بزرگ میشود، تکان خوردنش سخت میشود. اقتصادهایی که به سبک «فرماندهی و کنترل» شوروی اداره میشوند را ببینید. بخش عمده تجارت بین این دو نقطه انجام میشود.» کاوس که دیدگاههایش باعث شد جایزه نوبل اقتصاد دریافت کند، میگوید مرزهای شرکتی - یعنی چه کارهایی را خودتان انجام دهید و چه کارهایی را به بیرون واگذار کنید - بستگی به این دارد که هزینههای معامله و اطلاعات چقدر در داخل شرکت با بیرون شرکت تفاوت دارد. بعضی کارها در داخل شرکت به شکل بهینهتری انجام میشوند. بازار خودش مراقب بقیه کارها هست. بهعنوان مثال، بین دهههای 1980 و 2010، شکوفایی IT و جهانیسازی، صرفهجویی ناشی از تولید انبوه را بیشتر کرد که باعث تقویت «تمرکز بازار» (میزان سهم بازاری که بین تعداد محدودی از شرکتها تقسیم میشود) شد.
در همین حال، فشارهای رقابتی هم زیاد شد و هزینه ارتباطات و همکاری بین شرکتها را کاهش داد.
نتیجه خالص این اتفاق این بود که خیلی از شرکتها، گستره فعالیتهای خود را کم کردند. در تحقیقی که سال گذشته منتشر شد، لورنز اکرت و کای ژیه وو، از دانشگاه روچستر، به این نتیجه رسیدند که میانگین تعداد بخشهایی که تولیدکنندگان آمریکایی در آنها فعالیت میکردند، بین سالهای 1977 و 2017 نصف شده است. در دهه 2000 خیلی از هلدینگهای صنعتی بزرگ مثل «دگوسا» آلمان که در همه چیز، از تولید فلزات گرفته تا دارو، دست داشت یا شرکت «بریتیش اروسپیس» که به عرصه خودرو ورود کرده بود، خود را از این پیچیدگی رهانیدند و تصمیم گرفتند به همان کاری که در آن تخصص دارند، بپردازند.
امروز، نیروهای کاوسی در حال ایجاد نوع جدیدی از سازمانهای شرکتی هستند که همان سیستم پیمانکاری خارجی قرن بیست و یکمی است - البته نه برای صنعتگران ماهر، بلکه برای متخصصان یقه سفیدی که نماد اقتصادهای مدرن غربی هستند. مدیر یک شرکت جهانی که فضای بازار آنلاین برای خدمات فریلنس فراهم میکند، میگوید شرکتها در سنجش عملکرد کارکنان از نظر بازدهی واقعی - نه زمانی که صرف کار کردن میکنند - بهتر شدهاند. این موضوع هم در مورد کارکنان و هم در مورد پیمانکاران فرعی صدق میکند. در نتیجه، یک تغییر ساختار در کسب و کارها - هم به صورت درونی و هم در ارتباط با شرکتهای دیگر - اتفاق افتاده است. از درون شرکتها شروع میکنیم. نشریه اکونومیست، با استفاده از دادههای فصلی «آمار اشتغال و دستمزدهای» آمریکا، مشاغل را در سه بخش و بهویژه آنهایی که با دورکاری سازگارند بررسی کرده است: تکنولوژی، مالی و خدمات حرفهای. نتیجه این بوده که چنین مشاغلی از زمان شروع پاندمی کرونا، پراکندگی بسیار بیشتری در سراسر آمریکا داشتهاند. شهرهای کوچکتر و حتی حومه شهرها، نسبت به مناطق شهری بزرگ، طرفداران بیشتری پیدا کردهاند.
از سهماه چهارم 2019، تعداد مشاغل در این سه بخش، در مناطق روستایی نسبت به شهرهایی مثل سانفرانسیسکو و نیویورک، 6 واحددرصد بیشتر رشد کرده است. همچنین شرکتها مشاغل بیشتری را فراتر از مرزهای خود توزیع میکنند. اوسوالد یئو که استارتآپ استخدام نیروی Glints را در سنگاپور اداره میکند، میگوید کارکنانی را به صورت دستهای از کشورهای مختلف استخدام میکند. یئو توضیح میدهد که چنین کاری کمک میکند افرادی که تازه استخدام شدهاند، گروههای مشترک با همکاران هموطن خود تشکیل دهند و همزمان، منبع استعدادهای Glints هم توسعه مییابد. چنین کاری برای مکانهایی که فاصله زمانی زیاد ندارند، خیلی بهتر است. در مورد Glints، جذب نیرو از کشوری مثل اندونزی خیلی خوب است. برای شرکتهای آمریکایی، جذب نیرو از کانادا مناسب است. مایکروسافت که اولین دفتر کانادایی خودش را در سال 1985 باز کرد، در سال 2022 دفتر بزرگ جدیدی را در تورنتو افتتاح کرد. گوگل میخواهد نیروی کار خود در کانادا را سه برابر کرده و به 5هزار نفر برساند. در تحقیقی که سال گذشته شرکت املاک CBRE از کارکنان تکنولوژی در 50 شهر آمریکا و کانادا انجام داد، مشخص شد از 10 شهر برتر در این حوزه، چهار شهر کانادایی هستند. بین سالهای 2016 و 2021 این چهار شهر با همدیگر 180هزار شغل تکنولوژی اضافه کردهاند؛ یعنی افزایش 39 درصدی. این در حالی است که شهرهای آمریکایی، فقط 86هزار شغل اضافه کرده بودند؛ یعنی 8درصد افزایش. پایین بودن هزینههای معیشت نقش مهمی در این میان داشته است، به طوری که چهار شهر کانادایی جزو 16 شهر ارزان این گروه از نظر تهیه مسکن بودند. پریتویراژ چودهری، از مدرسه کسب و کار هاروارد، معتقد است موانع مهاجرتی، فاکتور دیگری هستند که نگاه شرکتها را به سمت خارج از کشور میبرند.
آقای چودهری طبقه رو به رشدی از شرکتها را ایجاد کرد که به کارفرماها کمک میکند روابط باثباتی با کارکنان خارجی برقرار کنند، بدون اینکه نیاز باشد آنها را به طور مستقیم استخدام کنند. یک نمونه، شرکت MobSquad است که لیستی از کارکنان ماهر را که نمیتوانند برای ورود به آمریکا ویزا بگیرند تهیه کرده و در عوض، آنها را در کانادا استخدام میکند. شرکت سرمایهگذاری بترمنت و شرکت بیوتکنولوژی Guardant Health از جمله مشتریان آمریکایی آن هستند. افرادی که MobSquad استخدام میکند، در طیفی از کار موقت برونسپاریشده تا کار تماموقت قرار میگیرند.
این روش به یک تحول بزرگ کاوسی اشاره دارد: اینکه شرکتها چگونه مشخص میکنند کدام وظایف را خودشان انجام دهند و کدام وظایف را به پیمانکاران بسپارند. نظرسنجی بانک فدرال رزرو آتلانتا از حدود 500 شرکت آمریکایی که سال گذشته انجام شد، به این نتیجه رسیده 18درصد آنها بیشتر از سالهای قبل، از پیمانکاران مستقل استفاده میکنند؛ 2درصد هم گفتهاند استفاده از پیمانکاران مستقل کمتر شده است. شرکت MBO پارتنرز که نیروی کار را مدیریت میکند، ارزیابی کرده که تعداد کارکنان آمریکایی که حداقل 15 ساعت در هفته کار مستقل انجام میدهند، از 15میلیون نفر در سال 2019 به 22 میلیون نفر در سال 2022 افزایش یافته است.
ارقام اداره آمار کار آمریکا، محافظهکارانهتر است، اما همچنان نشان میدهد که از ابتدای 2020 تقریبا یک میلیون نفر به تعداد افرادی که به خوداشتغالی روی آوردهاند، اضافه شده است. بیکار شدنهای دوران پاندمی که افراد را مجبور کرد به کارهایی روی آورند که چندان مطلوبشان نبود، کل داستان نیست. چون در بحران مالی جهانی 2009-2007 این اتفاق نیفتاد و جهش مشابهی در خوداشتغالی صورت نگرفت.
عامل این تحول را بار دیگر میتوان تکنولوژی دانست؛ بهویژه گسترش پلتفرمهایی برای کار فریلنس. خوداشتغالی که به کندی رشد کرده و از 9درصد نیروی کار آمریکا در سال 2000 به 11درصد در سال 2018 رسیده، رواج بیشتری مییابد. کار گیگی دیگر فقط در تاکسی اینترنتی یا دلیوری غذای رستورانها خلاصه نمیشود. در حالی که پلتفرمهای قدیمیتر مثل Taskrabbit (فضای بازار آنلاین که نیروی کار فریلنس را به کارفرما متصل میکند) بر وظایف روتین متمرکز بودند، پلتفرمهای نوظهور جدیدتر، فریلنسها را برای وظایف پیچیدهتر استخدام میکنند. مثلا شرکت آپورک در توسعه وب تخصص دارد. فیور هم در تولید رسانهای معروف است. آمازون وقتی به تیمی نیاز داشت تا محتوای رسانههای اجتماعی برای نمایشهای تلویزیونی پرایم تولید کنند، به یک پلتفرم فریلنس دیگر به نام Tongal روی آورد. تکنولوژی، در کنار آسانتر کردن بهرهبرداری از کارکنانی که کار دائمی انجام نمیدهند، به شرکتها امکان میدهد همکاری یکپارچهتری با کسبوکارهای دیگر داشته باشند. در سال 2020 اسلک که پلتفرم پیامرسان مورد استفاده در خیلی از محیطهای کاری است، از یک ویژگی رونمایی کرد که به کاربران امکان میدهد علاوهبر ارتباطات درونسازمانی، با شرکتهای دیگر هم ارتباط برقرار کنند.
بیش از 70درصد بزرگترین شرکتهای آمریکایی لیست فورچون 100 از نظر درآمدی، از این ویژگی جدید استفاده میکنند. نظرسنجی بانک فدرال رزرو آتلانتا نشان میدهد 16درصد شرکتهای پاسخدهنده، برونسپاری داخلی (دریافت خدمات از جایی بیرون شرکت، اما داخل همان کشور) را افزایش دادهاند و 6درصد میزان برونسپاری خود را بیشتر کردهاند. درآمد شش شرکت بزرگ خدمات IT در هند، روی هم بین سهماه سوم 2019 و همین زمان در سال گذشته، 25درصد افزایش یافته است. تعیین دقیق اینکه شرکتها چه مقدار به خدمات بیرون از شرکت وابسته هستند، فریبآمیز است، چون شرکتها این چیزها را خیلی تبلیغ نمیکنند.
دو اقتصاددان به نامهای کتی مون و گوردون فیلیپس برای اینکه اطلاعاتی در این زمینه به دست آورند، تعهدات خرید خارج از شرکت یک شرکت را در یک سال پیش رو به عنوان بخشی از هزینه فروش آن، بررسی کردند. این سنجش «شدت برونسپاری» به عنوان تصویری اجمالی از اقتصاد، باید
با احتیاط بررسی شود، چون همه انواع برونسپاری را دربرنمیگیرد. هر چقدر تکنولوژی بیشتر پیشرفت میکند، مرزهای شرکتها بزرگتر میشود. شرکتها منعطفتر میشوند تا نیروهای کار جدید را برای وظایف جدید در مکانهای جدید پیدا کنند.
پرتغال از 30 اکتبر 2022 ویزای موسوم به «دیجیتال نومد» (Digital Nomad) در نظر گرفته که بر اساس آن، دولت به افرادی که میخواهد از داخل این کشور دورکاری کنند، ویزای یکساله میدهد که تا پنج سال هم قابل تمدید است. آرژانتین میخواهد یک ارز ممتاز برای نیروهای کار فریلنس که خدمات خود را به خارج از کشور میفروشند، معرفی کند. این ارز که «تک دلار» (Tech Dollar) نام دارد، افراد را در برابر کاهش ارزش پزو، پول آرژانتین، بیمه میکند. برای کارکنان یقه سفید غربی، رقابت شدیدتر بر سر مشاغل، ممکن است دستمزدها را پایین بیاورد.
طبق مقالهای که سال گذشته، آلبرتو کاوالو از مدرسه کسبوکار هاروارد منتشر کرده بود، اختلاف دستمزد مشاغلی که بیشتر در معرض برونسپاری هستند، بین کشورهای مختلف کمتر است. این یعنی استانداردهای زندگی بالاتر برای کارکنان در کشورهای فقیرتر و احتمالا سود بیشتر برای کارفرماهای آنها.