سرویس سیاست مشرق- نزدیک به دو ماه پس از شکست پروژه براندازی سایبری توسط شبکه محفلی سازمان سیا در چند محله اختلافات میان عناصر ضدانقلاب به بالاترین سطح خود رسیده است. برگزاری سه تجمع اتوبوسی از سوی سه لیدر اغتشاشات اخیر بهخوبی نشان میدهد که شعار وحدت در عین کثرت از سوی آمریکاییها برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع متضاد براندازی شکستخورده است.
روز گذشته عناصر فرقه تروریستی منافقین در شهر پاریس با حمایت مکرون جمع شده و علیه سلطنتطلبان شعار دادند، در کانادا نیز محفل موساد با لیدری حامد اسماعیلیون بدون دعوت از سایر گروهکها یک تجمع چند ده نفره را برگزار کرد. سلطنتطلبان نیز برای آنکه از قافیه جا نمانند در لسآنجلس یک میهمانی دورهمی برگزار کرده و علیه رقبای گروهکی خود شعار دادند.
برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که این اختلافات میان ضدانقلاب ناشی از سرخوردگی از عدم همراهی اجتماعی با این گروهکها در داخل کشور است. برخی دیگر نیز معتقدند که اپوزیسیون از ابتدای اغتشاشات نیز به خوبی میدانست که شراره این آشوبها اثرگذاری نخواهد داشت، اما به دلیل گرفتن منابع مالی از کشورهای غربی خود را با این موجکوتاه براندازی همراه کرده است. هر دو دلیل باعث شده است که این روزها گروهکهای مختلف ضدانقلاب بهصورت علنی بهصورت یکدیگر چنگ کشیده تا در تمسک به قانون جنگل هژمونی خود بر سایرین را افزایش دهد.
درحالیکه در اولین روزهای تحرکات شبکه روسری تکانی در تهران ضدانقلاب با تحلیل غلط سرویسهای اطلاعاتی غربی با اسپانسری گروهک تروریستی موساد در برلین سیرک سیاسی راه انداخت این روزها حتی در راه انداختن این نمایش مضحک نیز ناتوان بوده تا جایی که رضا ربع پهلوی در نشست هم اندیشی لیدرهای مجازی اغتشاشات به کنایه به سایرین بگوید که اتوبوس براندازی بلیت رایگان داشته و سایرین میتوانند در ماشینی سوار شوند که او هدایت آن را بر عهده دارد.
در شرایطی که منافقین برای نشان دادن دست برتری خود بر سایر گروهکها برای لابی ضد ایرانی در آمریکا پولشویی میکند؛ سلطنتطلبان نیز برای انداختن سایه هژمونی خود طرح عجیب وکالت برای شاهزاده فراری را راه انداخته و شکاف میان ضدانقلاب را بهاندازه یک گسل فعال افزایش دادند، سطح درگیریها به حدی افزایش پیداکرده است که یکی از کارتلهای گانگستری منافقین در فرانسه برای عناصر سلطنتطلب اسلحه کشیده است!
عبدالله مهتدی دبیر کل گروهک تروریستی کومله نیز اقدامات اخیر رضا پهلوی را نشانه آسیمیله سلطنتطلبان خوانده و گفته است که آنها هیچکسی را برای همکاری قبول ندارند، این وضعیت باعث شده است که گروهکهای تجزیهطلب کردی بهسوی منافقین گرایش پیداکرده و با آنها طرح همکاری سیاسی برای تجزیه ایران را امضا کنند.
جنگ کفتارها بر سر غنیمت اغتشاشات!
یکی از روزنامهنگاران ضدانقلاب در خارج از کشور در تشریح وضعیت این روزهای اپوزسیون نوشته است که گروهکها برای تقسیم غنائم به جان هم افتادهاند، او این وضعیت را تاثیرآمیز خوانده است. وضعیت این روزهای اشرار باعث شده است که آنها به سیم آخر زده و هر چه در مشت دارند را رو کنند! روز گذشته انتشار یک عکس جالبتوجه از یکی از شکنجهگران مخوف و مشهور ساواک در تجمع چندنفره ضدانقلاب در آمریکا موردتوجه قرارگرفته است. در این تصاویر عجیب پرویز ثابتی رئیس اداره سوم (مهمترین رکن ساواک) با حضور در جمع هواداران پهلوی حاضر بوده است، این تصاویر توسط فرزندش منتشرشده است.
به صحنه آمدن ساواکیها پس از اغتشاشات قابلتوجه است، ثابتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرار از کشور تا چند دهه ناپدیدشده و از نظرها پنهان بود، در آن روزها این شایعه وجود داشت که مدیرکل ساواک به مناطق اشغالی رفته و ضمن پناهندگی در پادگان صهیونیستها برای موساد مزدوری میکند!
این خبر از سوی چند منبع مختلف تائید شده بود، اما هیچکس نمیدانست که دقیقاً شکنجهگر ساواک در کدام نقطه از جهان پنهانشده است؛ اما نزدیک دو سال پس از کودتای آمریکایی سال 88 بهیکباره سازمان سیا از ثابتی رونمایی کرد، در ابتدا خبر رسید که پرویز ثابتی کتاب خاطرات خود بانام در دامگه حادثه را توسط یکی از نویسندگان نزدیک به تجزیهطلبان منتشر کرده است؛ این کتاب مجموعهای دروغین از دستاوردهای ثابتی در دوران تصدی او در ساواک بود.
میزان دروغپردازیها در این مجموعه خاطرات به حدی بود که حتی صدای ضدانقلاب چپ و مارکسیستی در خارج از کشور درآمده و در ادامه بخش دوم آن هیچگاه چاپ نشد. ثابتی مدت کوتاهی پس از انتشار اینترنتی کتابش برای اولین بار در شبکه صدای آمریکا (متعلق به وزارت خارجه دولت آمریکا) حاضر شد. جالبتوجه آنکه هیچ تصویری از او در این گفتگو منتشرنشده و تنها صدای او از سوی گردانندگان این شبکه فارسیزبان ضد ایرانی پخش شد.
ثابتی پسازآن مصاحبه کوتاه که بیشتر در حاشیه کتابش بود بار دیگر ازنظرها پنهانشده و اعلام شد در آستانه بازنشستگی در شهر لسآنجلس ساکن شده است. در تمامی این سالها ثابتی با دستور سازمان سیا دوباره مخفیشده و هیچگاه تحرک علنی از او مشاهده نشده بود، تنها کانال ارتباطی شکنجهگر سابق ساواک با بیرون دخترش پردیس بود که هر از چند گاهی مطالبی کوتاه از پدرش در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد.
اما پس از نتیجه ندادن اغتشاشات شبکه محلات آلبانی نشین در تهران و هدر رفتن سرمایه سرویسهای اطلاعاتی غربی این بار ثابتی برای دادن تصمیم گرفته است در حمایت از وکالت از سلطنتطلبان به صحنه آمده و ریسک علنی کردن فعالیتهای خود را بپذیرد؛ اما طنز ماجرا آنجاست که او در حالی در میهمانی دورهمی گروهکی حاضرشده و شعارهای بهاصطلاح حقوق بشری داده است که در طی دوران تصدی حضور خود در ساواک و نیز در کمیته مشترک از هیچ جنایتی سرباز نزده و رد خون بسیاری از نیروهای انقلابی همچنان روی دستان او باقی است.
پرویز ثابتی چه کسی است؟
همهکسانی ثابتی را از نزدیک میشناسند به این نکته اذعان دارند که ساواکی سابق یک بهایی عقیدتی است، ثابتی پس از فارغالتحصیلی از رشته حقوق به سازمان اطلاعات و امنیت کشور پیوست. عباس میلانی در خصوص انگیزه پیوستن ثابتی به ساواک مینویسد:
در سال آخر دانشگاه، ثابتی به دنبال استخدام بهعنوان معلم بود. او به یکی از مدارس کوچک در اطراف تهران فرستاده شد. در آن دوره کسانی که مدرک حقوق داشتند یا وکیل میشدند یا قاضی و ثابتی قضاوت را برگزید؛ اما قبل از اینکه مشغول به کار شود از دوستانش دربارهٔ انجمن سری (ساواک) شنیده بود. ثابتی با شنیدن این خبر قضاوت را رها کرد و عضو این سازمان جدید شد. او معتقد بود این کار پلی بهسوی آیندهٔ سیاسیاش است. [1]
علوی کیا «معاون ساواک» اهداف ساواک را از استخدام عناصری نظیر ثابتی اینگونه بیان میکند: آغاز فعالیت ساواک، هدف جذب جوانان تحصیلکرده و باسواد بود که بتوانند در ساختار امنیتی کشور، مفید واقع شوند. [2]
وی در تاریخ 28 دیماه 1337 در برگ درخواست شغل از سازمان اطلاعات و امنیت کشور در شرح سوابق اداری خود مینویسد:
از شهریور 1336 در فرهنگ تهران انجاموظیفه میکنم. آموزگاری با رتبه 3 اداری و در ادامه نکات برجسته خود را خوی عشایری و خصیصه خود را شاهدوستی معرفی میکند. [3]
ثابتی پس از ورود به ساواک به اداره یکم، اداره عملیات و بررسی میرود. این اداره که از سال 1345 به ریاست پرویز ثابتی هرگونه حرکت اسلام خواهانه را بهشدت سرکوب میکرد. ثابتی در این اداره بخشی را تحت عنوان «روحانیون افراطی» سازماندهی کرد تا مبارزه با علما، مراجع تقلید و روحانیون در آن بخش به صورتی منسجم و تشکیلاتی پیگیری شود. نمونهای از این حرکت، عملکرد ثابتی در برخورد با شهید آیت الله محمدرضا سعیدی در جریان پیگیری فعالیتها، دستگیری، شکنجه و شهادت ایشان هست.
آیت الله سعیدی برای آخرین بار در یازدهم خرداد 1349 توسط مأموران ساواک دستگیر شد و پس از ده روز براثر شکنجههای وحشیانهای که ثابتی از آن بهعنوان بازجویی تخصصی نام میبرد به شهادت رسید.
ثابتی در سال 1349 معاون اداره کل سوم و در سال 1352 مدیرکل اداره سوم ساواک شد. وی در اوایل دهه 1350 بهعنوان سخنگوی ساواک و «مقام امنیتی» شهرت یافت. علاوه بر سوابق فوق در تاریخ 8 / 7 / 43 از سوی نخستوزیری به معاونت سازمان رهبری جوانان منصوب گردید و در 19 مهر 1349 از سوی دفتر شاهنشاهی به آجودانی کشور انتخاب شد. [4]
اداره کل سوم ساواک که ثابتی حدود پنج سال ریاست آن را به عهده داشت، جزو بدنامترین بخشهای ساواک بود. جیمز بیل، نویسنده کتاب «عقاب و شیر» در معرفی این بخش مینویسد: ادارهٔ سوم موجب بدنامی ساواک شد؛ زیرا این بخش فعالیتهای خود را روی کنترل و نظارت سیاسی داخلی متمرکز کرده بود.
در میان ادارات کل نهگانه ساواک، اداره کل سوم مسئولیت امنیت داخلی کشور را به عهده داشت و گستردهترین تشکیلات را داشت. وظیفه اصلی این اداره کسب اطلاعات و عملیات براندازی در داخل و در مواردی خارج از کشور بود. اداره کل سوم دارای یک دبیرخانه و چهار اداره بود. اداره اول آن مسئولیت کنترل و سرکوبی تمام سازمانهای سیاسی و صنفی مخالف رژیم را داشت و بیشتر شکنجهگران در این اداره فعالیت میکردند. دفتر ساواک در ژنو که مسئولیت نظارت بر امور سفارتخانهها را بر عهده داشت، وابسته به اداره یکم بود. اداره دوم امور مطبوعات داخلی، سازمانهای دولتی و کارگری تعاونیها حزب رستاخیز و مجلسین را زیرپوشش داشت و اداره سوم مسئول تهیه آرشیو بایگانی بود و اداره چهارم مسئولیت سانسور، تهیه مسائل آموزشی، عملیات ویژه و مسائل قضایی ساواک را بر عهده داشت. پرویز ثابتی از سال 1350 در رأس این اداره قرار داشت. [5]
عملکرد ثابتی چگونه بود؟
اقدامات ثابتی در مبارزه با جریانهای اسلامی و روحانیت بسیار شدید بود، وی در کنار تعطیل کردن بسیاری از مجامع مذهبی اقدام به دستگیری، شکنجه، تبعید و یا حتی مرگ مبارزین میکرد. ثابتی شخصاً بر تبعید روحانیون نظارت داشت و درپیشنهادها، نظریهها و دستوراتی که انجام میداد، محلهای بدآبوهوا را پیشنهاد میکرد.
کوششهای ساواک و مأمور امنیتی آن پرویز ثابتی در خصوص جلوگیری از فعالیت علما و روحانیون، بسیاری از آنها را خانهنشین کرده و یا تحتفشار روانی قرار داده بود. وی از عناصر زیردست خود میخواست که با احضار علما و روحانیون از طریق تهدید، عواقب فعالیت ایشان را گوشزد کنند. در تاریخ 18 / 2 / 1352 در دستورالعملی در مورد شهید آیتالله شیخ محمد صدوقی مینویسد:
خواهشمند است دستور فرمایید برای آخرین بار نامبرده احضار و به وی تفهیم گردد ادامه رویه کنونی او به صلاح مشارالیه نیست و در صورت تکرار مطالب خلاف، تصمیمات شدیدی در مورد وی اتخاذ خواهد شد. [6]
این شیوهای بود که ثابتی در مورد بسیاری از علما انجام میداد، چنانکه در دستورالعمل دیگری در تاریخ 20 / 7 / 1353 خصوص شهید حجتالاسلام شیخ فضلالله مهدیزاده محلاتی مینویسد:
خواهشمند است دستور فرمایید برای آخرین بار نامبرده بالا احضار و به وی تذکر داده شود که درصورتیکه مجدداً بر روی منبر بهطور ضمنی یا صریحاً مطالب خلاف و تحریکآمیزی عنوان و موضوعات غیرواقعی بیان کند در مورد او اغماض نشده و تصمیمات شدیدی در مورد او اتخاذ خواهد شد.
روند دستگیری، تبعید و ممنوع المنبر شدن علما و روحانیون در سالهای 1353-1357 از شدت بیشتری برخوردار بود. اسناد ساواک مملو از دستورالعملهایی است که از طرف ثابتی برای ممنوعیت سخنرانی علما و روحانیون صادرشده است. برای نمونه ثابتی در تاریخ 12 / 11 / 1353 دستور به ممنوعیت سخنرانی آیتالله فضلالله محلاتی، میدهد:
نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و افراطی است که مبادرت به اظهارات خلاف و تحریکآمیزی نموده است. لذا خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را ممنوع المنبر نموده و از نتیجه این سازمان را آگاه سازند.
ثابتی در تاریخ 26 / 5 / 1355 ممنوع المنبر بودن برخی از وعاظ و روحانیون را اعلام مینماید و در تاریخ 22 بهمن همان سال در دستورالعملی در این خصوص مینویسد:
بدینوسیله دو برگ صورت اسامی وعاظ ممنوع المنبر به پیوست ایفاد میگردد. خواهشمند است دستور فرمایید با همکاری مراجع انتظامی منطقه از منبر رفتن آنان ممانعت گردد. ضمناً چنان چه آن دست از وعاظ ممنوع المنبری که در حوزه استحفاظی آن ساواک سکونت ندارند، به آن منطقه مسافرت نمودند. ضمن انعکاس موضوع و جلوگیری از منبر آن نسبت به مراقبت از اعمال آنها و همچنین آن عده از وعاظی که در منطقه آن ساواک اقامت دارند اقدام و نتیجه را به این اداره کل اعلام نمایید. [7]
کنترل سخنرانی وعاظ در زمان ریاست ثابتی در اداره کل سوم تا حدی بود که در تاریخ 23 / 6 / 1355 دستور دستگیری قدرت الله ساریچلو، واعظی که در حرم حضرت عباس (ع) برای سلامتی علما دعا کرده بود نیز صادر گردید.
از دیگر وظایف ثابتی در اداره سوم جلوگیری از سخنرانی نیروهای مذهبی در دانشگاهها بود که در تاریخ 22 / 7 / 53 هنگامیکه وی از دعوت دانشجویان جندیشاپور از آیتالله مرتضی مطهری، دکتر علی غفوری و حجتالاسلام محمدجواد باهنر برای سخنرانی روز عید فطر مطلع شد، در دستورالعملی به ساواک مربوطه نوشت: سخنرانی نامبردگان مندرج در شماره بازگشتی بالا در دانشگاه موردبحث به مصلحت نیست.
جنایات پرویز ثابتی در ساواک
پرویز ثابتی در حالی مسئولیت امنیت داخلی کشور را بر عهده داشت که در زمان ریاست وی کشور به صحنه دلخراش قتل و کشتار مردم بیدفاع تبدیلشده بود. هرچند سیاست رژیم بر مبنای سرکوب مردم بود و ثابتی نیز در مدار این سیاست قرار داشت، اما بااینوجود نمیتوان کارنامه بیستوهفتساله وی را در تحقق خواست رژیم نادیده گرفت. خصوصاً اینکه او در سیستم امنیتی کار میکرد که ماهیت آن استبدادی و استعماری بود و اجرای برنامههای غرب و حفظ منافع رژیم شاهنشاهی را دنبال میکرد، پرویز ثابتی در خاطراتی که در سالهای اخیر از وی منتشرشده است، در ادعایی تأملبرانگیز و بهمنظور تبرئه خود میگوید:
من همانطور که گفتم با شکنجه و هرگونه اقدام غیرقانونی مخالف بودم و تا آنجا که در توان داشتم، از آن جلوگیری میکردم. خودم هیچگاه ندیدهام که فردی مورد شکنجه قرار گیرد ولی البته دراینباره بسیار شنیدم!
پرویز ثابتی در حالی تلاش میکند، حقایق را کتمان کند که هنوز زمان زیادی از آن مقطع تاریخی نگذشته و شاهدان عینی زیادی برای اثبات دروغهایش وجود دارد. فرجالله سیفی کمانگر، معروف به کمالی از شکنجهگران کمیته مشترک ضدخرابکاری، در اعترافات خود بعد از انقلاب در مورد نقش ثابتی در شکنجهها میگوید:
هر وقت ثابتی به کمیته میآمد عضدی داخل حیاط میشد و با صدای بلند داد میزد؛ بازجوها مگر مرده هستند که صدایشان درنمیآید. داد بزنید و فحاشی کنید، آقا خوشش میآید و بارها در جمع کلیه کارمندان کمیته اظهار میداشت؛ هر وقت آقا یعنی پرویز ثابتی به کمیته میآید شما متهم را بیاورید داخل اتاق و بزنید و فحاشی کنید با صدای بلند که آقا بشنود...[8]
شکنجه از زندانیان سیاسی برای گرفتن اعتراف ازجمله وظایف مهم ساواک بود، چنانکه رژیم به خاطر این مسئله از سوی سازمانهای حقوق بشر همواره مورد مؤاخذه قرار داشت. این همان مطلبی است که نویسندگانی همچون عباس میلانی نیز به آن اذعان میکند:
در آن سالها ساواک بهویژه اداره سوم آن به رهبری پرویز ثابتی کار مبارزه با چریکهای شهر (چون گروهک فدائیان خلق و منافقین) را به عهده داشت و به خاطر استفاده از شکنجه در این کار در سطح بینالمللی موردحمله و نقد فراوان بود. این نویسنده در جای دیگر به نقش ثابتی در کمیته مشترک ضدخرابکاری که در 4 بهمن 1350 با مشارکت ساواک و شهربانی برای سرکوب مخالفان رژیم پهلوی تشکیل شد، اشاره میکند:
این کمیته همیشه رئیسی ظاهری از میان ردههای نظامی داشت؛ اما رئیس اصلی آن ثابتی بود. بازپرسها بر سر همنشینی و هماتاق بودن با ثابتی در رقابت بودند. این کمیته به مرکز شکنجه معروف شد و در انظار عمومی، نام ثابتی با این کمیته و بدنامی آن شناختهشده بود.
در طول سالهای دههٔ 1340 و 1350 دهها نفر از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی، پس از تحمل شدیدترین شکنجههای جسمی اعدام و به جوخههای مرگ سپرده شدند. ازجمله جنایات هولناک ساواک در طول دهه 1350 به گلوله بستن نه نفر از زندانیان سیاسی زندان اوین (گروه جزنی) در تپههای مشرفبه این زندان بود. در پی افشاگریها و اعترافات برخی از عوامل ساواک پس از پیروزی انقلاب اسلامی ازجمله بهمن نادریپور معروف به تهرانی آشکار شد که این جنایت با تأیید و اصرار شخص شاه و هدایت نصیری رئیس وقت ساواک و کارگردانی پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک صورت گرفته است.
فراری شدن شکنجهگر ساواک از کشور
با فروپاشی رژیم پهلوی عمر فعالیت عمال این رژیم نیز به پایان رسید. در این میان بسیاری از عناصر مرتبط با دستگاه جنایتکار ساواک نظیر پرویز ثابتی، عطارپور با اوجگیری انقلاب برای آرام کردن اوضاع از کار برکنار شدند. روزنامه کیهان در تاریخ 1357 / 8 / 7 خبر این برکناری را اینطور درج کرد:
امروز کسب اطلاع شد که با رفتن 34 مقام سازمان امنیت و اطلاعات کشور تغییرات مهمی در این سازمان دادهشده است. مقامات مسئول عامل اصلی این تغییرات را به خاطر تغییر روشهای سابق سازمان ذکر کردهاند. این روزنامه نام 34 تن از اعضای ساواک را که از کار کنار گذاشتهاند چاپ کرد که نام پرویز ثابتی، رئیس اداره کل سوم نیز در میان آنها دیده میشود.
در گزارش ساواک، ثابتی شش روز قبل از درج خبر برکناریاش در 1357 / 8 / 1 با پرواز شماره 757 ایران را به مقصد رم، ژنو، لندن بانام مستعار عالیخانی ترک کرد. خروج ثابتی در حالی بود که بنا به گزارش سفارت آمریکا در 14 آبان 1357 وی تا هنگام پاسخ به اتهاماتش نمیتوانست از ایران خارج شود. او هنگامی که دریافت، دیگر تاریخ مصرف ندارد، خانه مجلل خود در شهرک غرب را به یکی از سفرای خارجی فروخت و خانه مجللتری در سانفرانسیسکوی آمریکا خرید و از ایران گریخت.
پیشبینی رهبر انقلاب از حضور ساواکیها در اغتشاشات
در حالیکه که چند روزی از اغتشاشات شبکه فحشا در کشور نگذشته و هنوز بسیاری از منابع مطالعاتی تحلیل دقیق از عوامل مؤثر و بافت اجتماعی آشوبها نداشتند، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در یک سخنرانی قابلتأمل با پیشبینی دقیق از عوامل گروهکی در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند:
این کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند، اینها همه یک حکم ندارند. بعضی از اینها جوانان و نوجوانانی هستند که هیجان ناشی از ملاحظهٔ فرض کنید که فلان برنامهٔ اینترنتی اینها را به خیابان میکشاند؛ هیجانیاند، احساساتیاند، احساساتی میشوند میآیند. البتّه همهٔ اینها، درمجموع، عدّهٔ بسیار کمی هستند در مقابل ملّت ایران و در مقابل جوانان مؤمن و غیور ایران اسلامی؛ لکن همینهایی که هستند، یک عدّهشان کسانی هستند که آنها را احساسات و هیجان به خیابان میکشاند؛ مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛ لکن بعضی از اینها اینجور نیستند؛ بعضی از اینها بازماندههای عناصرِ ضربتخوردهٔ چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیهطلبها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانوادههای ساواکیهای مطرود و منفور که بیانیهٔ اخیر وزارت اطلاعات تا حدود زیادی برخی از این مطالب را روشن کرد. [9]
این جامعهشناسی دقیق از بافت اجتماعی آشوب حالا بهخوبی از خود رخ نشان داده است، ورود پرویز ثابتی به عنوان مامور تاریخ مصرف گذشته به صحنه با اشاره سازمان سیا دو علامت خاص دارد. از سویی آخرین میخ بر تابوت اغتشاشات است زیرا وزارت خارجه آمریکا با ارسال چند پیام محرمانه در منطقه پایان سیرک ضدانقلاب را اعلام رسمی کرده است، از سویی نشانه ریسکی بزرگ برای پرویز ثابتی نیز هست. ممکن است سرویسهای غربی این پیرمرد آلزایمری را قربانی کنند، صندوق اسرار ساواک بدون اجازه از اربابانش در خیابان آفتابی شده است!
[1] دبیرستان فیروز بهرام، تأسیس سال 1311 ش. از دبیرستانهای قدیمی و زرتشتی تهران، واقع در خیابان میرزاکوچک خان جنگلی فعلی است. از افراد معروفی که در این مدرسه تحصیل کردند، میتوان به سیدحسین نصر، حسن علی منصور، جواد منصور، عزت الله نگهبان، هوشنگ نهاوندی و... اشاره کرد. نک: پرویز ثابتی، در دامگه حادثه، ص 30
[2] جشن تاجگذاری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385، ص
[3] Abbas Milani, the men and women who made modern Iran, Syracuse university press-November2008, 286
[4] سند شماره 7-100، تاریخ 27 / 7 / 49، آرشیو مرکز بررسی اسناد تاریخی
[5] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتاللهالعظمی محمد فاضل لنکرانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص 46
[6] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377، ص 37
[7] یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ آیت الله سید محمود طالقانی، ج 3، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص 376
[8] قاسم حسن پور، شکنجه گران میگویند، تهران، موزه عبرت، 1386، ص 270
[9] https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51048