سرویس سیاست مشرق- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری فرازی از تاریخ معاصر سیاسی ایران را مورداشاره قرار داده و فرمودند که بعد از رحلت امام بدخواهان جان پیدا کردند و آرزوهای خود را بهصورت پیشگویی تکرار کردند. یک حزب فرسوده قدیمی و پرمدعا در سال 69 بیانیهای داد و اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبه پرتگاه است.
اما منظور رهبری از گروهی که در نامهای سرگشاده به یکی از مسئولین نوشته بودند و تهدید کرده بودند اگر کشور با آمریکا مذاکره نکند سقوط میکند، چه کسانی بود؟ بررسی اسناد تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد که اشاره حضرت امام خامنهای همان حزب فرسوده قدیمی و پرمدعا، نهضت آزادی است.
اعضای نهضت آزادی به همراه دیگر چهرههای همسو با خود در 26 اردیبهشت 69، نامهای تفصیلی منتشر کردند و اوضاع کشور را به چالش و نقد کشیدند. مخاطب این نامه هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور وقت بوده است. بازرگان، سحابی و ابراهیم یزدی ازجمله امضاکنندگان آن نامه بودند که البته سحابی بعدها در خاطرات خود گفت که متن نامه مورد تأیید بنده نبود ولی به دلیل احترامی که برای مهندس بازرگان قائل بودم و برای نرنجاندن خاطر پدرم و ایشان آن را امضا نمودم! البته مواضع بعدی سحابی در تشکیل شورای فعالان ملی مذهبی در آستانه انتخابات سال 76 نشان داد که این نامه بخشی از ایدئولوژی گروهکی بوده است.
نکته جالبتوجه درباره این گروهک وابسته به آمریکا آن است که نهضت آزادی در سال 66 از سوی امام خمینی (ره) غیرقانونی اعلام شد. این گروهک یدی تولا در وابستگی به دولتهای خارجی داشته تا جایی که در دوران دفاع مقدس نیز به مناسبتهای مختلف ایران را جنگطلب معرفی کرد، این گروهک در ماجرای خلع بنیصدر از ریاست جمهوری نیز در صف مدافعان سازمان منافقین درآمده تا جایی که مهدی بازرگان در نطقی عجیب در مجلس اعلام کرد که اعضای این گروهک تروریستی فرزندان او محسوب میشوند و برخورد با آنها خط قرمز نهضت آزادی است.
روایت رهبر انقلاب از سرنوشت یک گروهک خیانتکار
پوستاندازی گروهکها در دهه هفتاد
نهضت آزادی در سال 69 در نامهای به رئیسجمهور وقت که به نامه 90 نفر معروف شد، جمهوری اسلامی ایران را در لبه پرتگاه معرفی کردند و نوشتند: ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است. اسناد تاریخ انقلاب حکایت از آن دارد که نهضت آزادی از روز ارتحال امام خمینی تا پایان سال 68، بیش از 20 بیانیه صادر کرد که مضمون آن بیانیهها علیه انتخابات، همهپرسی قانون اساسی و عملکرد قوه قضائیه بوده است.
این گروهک در دهه هفتاد به بعد نقش تئوریسین برای احزاب جناح چپ پیداکرده و مواضع خود را اغلب از زبان چپهای ستادی بیان کرده است، ازجمله آن حضور پررنگ عناصر نهضت آزادی و گروهک آمریکایی ملی‑مذهبیها در روزنامههای زنجیرهای بوده است. حضور افرادی چون تقی رحمانی، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان و بسیاری دیگر از شاگردان بازرگان در شورای سردبیری روزنامههایی چون نشاط، طوس و نوروز و نیز خط دهی تئوریک به چپهای ستادی بخشی از پروژه نفوذ و اثرگذاری ماهوی روی اصلاحطلبان (خط امامیهای سابق) بوده است.
گروهک نهضت آزادی پس از اثرگذاری تئوریک و مهندسی ذهنی روی چپها بهتدریج با آنها پیماننامه سیاسی نیز امضا کرد، ازجمله شواهد برای آن حمایت رسمی عزتالله سحابی از خاتمی در سال 76 است، تقی رحمانی ضدانقلاب فراری در پاریس در شرح این همکاری نوشته است: سحابی به ما میگفت باید اتوبوس سوار شده و شهر به شهر به سراغ گروههای مختلف رفته و آر خاتمی حمایت کنید، از او پرسیدم چرا خودش نامزد انتخابات نمیشود، پاسخ داد که خاتمی بهتر از ما میتواند روی بخش خاکستری اثر بگذارد و چون از درون قدرت بیرون آمده فشار سیاسی کمتری را احساس خواهد کرد!
این همکاری سیاسی بهمرور افزایش یافت. تشکیل جبهه واحد با عنوان (جبهه دموکراسی خواهی) در سال 84 پیش از انتخابات ریاست جمهوری آن سال است که گروهک نهضت آزادی و اقمار آن بهصورت علنی با اصلاحطلبان ائتلاف کردند. در سال 88 و در طی فتنه آمریکایی و صهیونیتری آن سال بار این اتحاد رنگی دیگر به خود گرفته و بسیاری از سران گروهک در ستادهای موسوی مشغول به کار شوند. روایت است که ابراهیم یزدی در جمع دانشجویان دفتر تحکیمی (طیف تندرو علامه) گفته بود که دو راه وجود دارد، یا از موسوی باید حمایت کرد، یا آنکه اسلحه برداشته و با نظام جنگید، تجربه به ما میگوید که راه اول برای انداختن نظام سادهتر از مبارزه مسلحانه است!
در انتخابات سال 92 نیز بازهم سروکله نهضتیها پیداشده و از روحانی حمایت علنی کردند؛ این حمایت در سال 96 دوباره تکرار شد، نهضتیها در جلسات محفلی خود با نماینده ستاد روحانی شرط کرده بودند که اگر نامزد آنها بحث ارتباط با آمریکا را مطرح کند از او در انتخابات حمایت خواهند کرد، این تئوری بعدها بانام ارتباط با کدخدا از سوی حسن روحانی در کمپینهای انتخاباتی مطرح شد!
در طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز رد پای گروهکهای وابسته به آمریکا در ستادهای اصلاحطلبان قابللمس بود؛ تا جایی که برای اولین بار اعضای گروهک نهضت آزادی با دعوت جبهه اصلاحات به حسینیه جماران راه یافتند.
اسناد موجود نشان میدهد که نهضت آزادی ازجمله تئوریسینهای مهم جناح چپ برای ارتباط با امریکا بوده و در طی چند سال اخیر بسیاری از بیانیههای رادیکال اصلاحطلبان برای فشار بهنظام در جهت عادیسازی ارتباط با غرب و نیز سیاهنمایی وضعیت کشور و طرح موضوعاتی چون «سقوط» و «سوریهای شدن» با مشورت و همکاری اصلاحطلبان نوشتهشده است. در سالهای اخیر دفتر غیرقانونی گروهک نهضت آزادی در منطقهای در حوالی مرکز تهران پاتوق بسیاری از عناصر اصلاحطلب بوده است.
چرا امام (ره) نهضت آزادی را گروهکی منحرف میدانست؟
حضرت امام خمینی (ره) در سال 66 درباره نهضت آزادی تأکید کردند که خطر این جریان به خاطر التقاط فکری و خیانتهای متعدد به انقلاب اسلامی از منافقین هم بیشتر است و باید با آنها قاطعانه برخورد شود. امام راحل نهضت آزادی را بدتر از منافقین خواندند و در پاسخ به نامه آقای علیاکبر محتشمی وزیر کشور وقت درباره عملکرد نهضت آزادی امام خمینی طی نامهای فرمودند: «... پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... شاید آمریکای جهان خوار را... بهتر از شوروی ملحد میدانند و این بهاصطلاح نهضت آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند».[1]
شهید بهشتی در خصوص مکتبی و اسلامی نبودن نهضت آزادی میگوید: «وقتیکه نهضت آزادی تشکیل شد با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و وقتی در اساسنامه از اسلام بهعنوان یک مکتب و از نهضت آزادی بهعنوان یک حزب اسلامی تمامعیار یاد نشده بود به دوستان بنیانگذار نهضت آزادی انتقاد کردم و گفتم که این حزب مکتبی نیست، اسمش را هم گذاشتهاید نهضت آزادی. آزادی که همه اسلام نیست، از مسائل مهم بشری است و از ارکان اسلام، ولی همه اسلام نیست. دوستان گفتند: برای اینکه ما میخواستیم آنهایی که روی عنوان اسلام آلرژی دارند از این تشکیلات فرار نکنند، ولی حقیقتش اینکه قصد فقط اسلام نبود. قصد این بود که مرامنامه نشان میداد که یک عده مسلمان آمدهاند یک حزب درست کردهاند؛ اما در این تشکیلات سیاسی، اسلام را بهعنوان یک مکتب تمامعیار مطرح نکردهاند.»[2]
ارائه دیدگاههای غیر اسلامی پیرامون آزادی، اظهارات عجیب در خصوص مسلمان بودن مردم غرب، تعابیر التقاطی از آزادی و نظام مردمسالاری، تقلیل قدرت عمومی رهبر نظام و... شواهدی از غیرمکتبی بودن نهضت آزادی است.
نهضت آزادی در تقابل با اسلامگرایی اصیل قرار داشت. آنان به اسلام و انقلاب اسلامی پایبند نبودند و حتی تائیدات فراوان آنها برای میهنپرستی، صرفاً در جهت کسب منافع حزبی و گروهی بود.
مقاله راه طی شده به نشانه انحراف خط بازرگان از اسلام
حجتالاسلام سید احمد خمینی در نامهای که خطاب به آیتالله پسندیده پیرامون عملکرد ملیگراها و نهضت آزادی نوشته بود به این موضوع اشارهکرده بود. در بخشی از این نامه آمده است:
«مسئله ملیگراها مسئلهای خطرناک است. ملیگرایی در مقابل اسلامگرایی است و اسلامگرایی خط محکم و استوار امام است. ملیگراها بهای اول برایشان میهن است و به انقلاب و نظام و اسلام یا اهمیتی نمیدهند و یا اهمیت بسیار ناچیزی برایشان دارد. اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند که رئیسش آنان باشند. اگر بعضی از آنان به اعمال فردی در چارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند. آنان بعد از انقلاب لحظهای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بیخبران بود.»[3]
نمونهای از تضاد نهضت آزادی با افکار و آراء امام خمینی (ره) را میتوان در عملکرد نهضت آزادی پیرامون مسائلی نظیر؛ ارائه طرح انحلال مجلس خبرگان، تئوریزه کردن نظام و تقلیل دادن سطح رهبری، بیاعتنایی به نظرات امام در خصوص ارتباط با آمریکا و... مشاهده کرد.
وابستگی به آمریکا شاهبیت گروهکیها
از منظر گروهک نهضت آزادی، گریزی از پذیرش این واقعیت که غرب و نماد آن یعنی امریکا از ما به لحاظ مادی قدرتمندتر است و درنتیجه باید با آن تن به سازش داد، نبود. درحالیکه واقعگرایی رهبران جمهوری اسلامی بر این مبنا استوار بود که ضمن پذیرش نوپا بودن ایدئولوژی انقلاب اسلامی در برابر تاریخچه استعمار و دایره هژمونی گسترده غرب، باید با استکبار مقابله کرد. نوع تفکر اعضای شاخص نهضت آزادی، دقیقاً در تقابل با آرمانهای انقلابی قرار گرفت که با شعار استقلال و «نه شرقی نه غربی» پیروز شده بود.
جمعی از اعضای مستعفی نهضت آزادی هم در متن استعفای خود تأکید میکردند که یکی از دلایل خروج آنان، انحراف این نهضت از افکار و آرمانهای امام خمینی است. در بخشی از این استعفا، عملکرد نهضت آزادی را «مقابله با امت و انقلاب امت» میدانند و مینویسند: «ایمان ما به رهبری امام خمینی از این واقعیت سرچشمه میگیرد که امام را تبلور کاملی از آرمانهای ضد استعماری، ضداستبدادی و ضد استثماری تودههای قیام کرده و شهید داده ملت ایران میدانیم و بدین دلیل رابطه طبیعی امامت امت بین ایشان و این ملت هدفدار برقرار است و لذا هرگونه مقابله و مخالفت با ایشان و مواضع اساسی ایشان را در حقیقت مقابله با امت و انقلاب امت تلقی میکنیم.».[4]
بازرگان و نهضتیها، همواره در مواجهه با غرب و آمریکا چه پیش و چه پس از انقلاب، دچار ترس و خودباختگی بودند و همواره سعی داشتند، محور حملات انقلابی شاه باشد؛ نه آمریکا و حتی پس از پیروزی انقلاب، باوجود مشاهده عجز آمریکا، همچنان دچار این ترس بودند و درصدد برقراری روابط دوستانه با آمریکا به سر میبردند تا جایی که کارتر در خاطرات خود، از تلاشها و همکاریهای بازرگان و کابینهاش با آمریکاییها یاد میکند.
در اسناد بهدستآمده از لانه جاسوسی، شواهدی روشنی از ارتباطات اعضای گروهک نهضت آزادی با آمریکاییها پیدا شد، ازجمله ارتباطات عباس امیر انتظام با سفارت آمریکا، و نیز تلاشهای او برای بازگرداندن اموال آمریکا در ایران نیز افشاشده است! دریکی دیگر از اسناد قیدشده است که متصدیان دولت موقت، با توجه به روابط خوبی که با آمریکا داشتند، سعی میکردند دستگاههای جاسوسی پیشرفته آمریکا را در شمال مجدداً راهاندازی کنند که با تسخیر لانه جاسوسی، این امر نیمهتمام ماند.
نامه 90 عضو گروهکی نزدیک به نهضت آزادی به هاشمی فرازی از پروژه ناامید سازی و وابستگی مجدد به دولتهای بیگانه است، البته از عجایب روزگار است که مخاطب همان نامه نزدیک به دو دهه بعد طرح پایان عصر موشکها و گفتگو با غرب را مطرح کرد، آن نامه و این ادعا هر دو سندی مهم در تاریخ انقلاب اسلامی است، اتوبوسی که سال 76 نهضت آزادی به حرکت درآورد اینروزها فرمانش دست ضدانقلاب در آمریکا است!
[1] http://www.imam-khomeini.ir/fa/c207_51502/
[2]. سیدمحمد حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود! راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام، تهران، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1361، ص 467.
[3] مجموعه آثار یادگار امام (ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1386، جلد 1، ص 632.
[4] متن استعفای شهید رجایی و جمعی از اعضای نهضت آزادی از این حزب در سال 1358 و سیدقاسم یاحسینی، همگام با آزادی (از آزادی تا انقلاب اسلامی: خاطرت شفاهی دکتر سید محمد مهدی جعفری) قم، صحیفه خرد، 1389، جلد 2.