با فرض پذیرفتن این عدد، وجود 30میلیون نفر در کشور زیر خط فقر نکتهای دور از واقعیت نیست؛ عددی که ممکن است در سال آینده حتی سیر صعودی به خود بگیرد. از آنجا که رشد نرخ ارز، تورم فزاینده و شاخصهای اقتصادی نزولی در وضعیت مناسبی قرار نداشته و اقتصاددانان هم چشمانداز روشنی برای این شاخصها ندارند، تداوم وضع موجود معنایی جز کاهش طبقه متوسط و ورود طیف وسیعتری از افراد به دهکهای پایین نخواهد داشت. در چنین وضعیتی، عجیب نیست که هر روز یک کالای اساسی از سبد معیشتی دهکهای پایین درآمدی خارج شود؛ موضوعی که به یکی از مهمترین نگرانیهای اقتصاددانان بدل شده و سیاستگذار را نیز به واکنش واداشته است. عقیده عدهای از پژوهشگران بر آن است که هر تصمیم اشتباه در حوزه نظام رفاهی میتواند بر شدت فقر و ابعاد آن بیفزاید. از این رو، اهمیت اصلاح نظام رفاهی در سالهای آتی از دیگر برههها بسیار بیشتر است.
سوالی که این بین لازم است مطرح شود، این است که چالشهای نظام رفاهی در سال آینده چیست و رفع کدام یک از این چالشها از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ براساس آنچه اقتصاددانان میگویند، شاید بتوان افزایش روبه رشد جمعیت فقیر را یکی از چالشهای بزرگی دانست که پیشروی سیاستگذاران اقتصادی قرار دارد. در این شرایط، حداقل برای کوتاهمدت، سیاست حمایتی دولت حائز اهمیت میشود. متاسفانه اما چشمانداز روشنی پیشروی جامعه از منظر اصلاح سیاست حمایتی وجود ندارد و هنوز تکلیف دولت در مورد پرداخت یارانه نقدی یا اعطای کالابرگ، مشخص نیست. طبیعی است هریک از این دو روش مزایا و معایبی دارد؛ اما انتخاب یکی از این دو روش، تاثیراتی جدی بر بخش رفاه در سال آینده خواهد گذاشت.
جز این نیز، به فرض انتخاب هر یک از این دو سیاست، باید بتوان خانوارهای مشمول حمایت را شناسایی و شیوه مناسبی برای پوشش آنها پیدا کرد. چالش بعدی از دل همین موضوع بیرون میآید. بسیاری نبود اطلاعات شفاف درآمدی خانوارها را مهمترین چالش نظام رفاهی میدانند. به گفته این افراد حتی اگر بهترین تصمیمات را در نظام رفاهی بگیریم، بدون داشتن اطلاعات از خانوارها بیفایده است. در پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» برخی پژوهشگران به صورت دقیقتر وضعیت ایران از منظر فقر و نابرابری و شیوه دور کردن خانوارهای فقیر از دایره فقر را مورد بررسی قرار دادهاند.