به گزارش مشرق، آنچه در ادامه میخوانید، مقاله حجتالاسلام دکتر رحمانی مدیر اندیشکده مرآت درباره برنامه «نسل قاسم» است.
چند سالی است که در فضای رسانه ای کشور برنامه های استعدادیابی و تلنت گونه با استقبال مخاطبین مواجه شده و شبکه های مختلف صدا و سیما و شبکه های خانگی سرمایه گذاری جدی بر تولید برنامه های اینچنینی نموده اند. از عصر جدید گرفته تا حسینیه معلا و این شب ها هم محفل. دال مرکزی تمام این برنامه، نمایش استعدادهای فردی و جمعی است؛ از استعداد ورزشی و هنری گرفته تا استعداد مداحی و قرآنی، فرقی نمی کند، در این برنامه ها شرکت می کنیم تا دیده شویم. اما این شب ها، در یکی از شبکه های گمنام صدا و سیما، یعنی شبکه نوجوانان – که گمنامی اون به دلیل عدم توجه حکمرانان به موضوع نوجوان و حمایت از تولید محصولات تخصصی در این بازهی سنی است – برنامه های قبل از افطار به روی آنتن می رود که نمایانگر افرادی است که مسالهشان دیده شدن نیست، بلکه مساله شان حل یک مساله و چالش در محیط محله یا شهرشان است؛ آن هم مساله ای در حوزه نوجوان یا حل مساله ای توسط نوجوان.
برنامه نسل قاسم؛ برنامه ای که به دنبال این است که امتدادپذیری مکتب حاج قاسم را در دهه هشتادی ها به نمایش گذارد. در فصل سوم این برنامه، گروه های مختلف جهادی و تربیتی از سرتاسر کشور خود را در معرض مخاطب قرار می دهند، نه برای اینکه دیده شوند، بلکه برای اینکه توسط مربیان به چالش کشیده شوند و در صورت امکان، توسط سایر نوجوانان و مجموعه داران تربیتی و جهادی، الگوبرداری شود. اکثر گروه های حاضر در این برنامه، دغدغه انتشار دارند و نه انحصار؛ دغدغه حل مساله دیگری دارند و نه حل مساله خویشتن؛ عازم اند و نه مستعد؛ جهادی اند و نه اقتصادی؛ و در یک کلام حاج قاسمی اند...
نیازمندیهای خیلی از این گروه ها، نیازمندی های خُردی است که گاهاً با یک نیم نگاه یک مسئول فرهنگی یا خیّر محلی قابل حل است اما چه کنیم که هنوز اعتماد به حلقه های میانی در بسیاری از صاحبان عرصه، وجود ندارد. اما این نوجوانان ناامید نشده اند، قیام کرده اند، می جنگند و موانع شان را یکی یکی از پیش پا بر می دارند. گاهی برخی موانع در پیش روی این مجموعه ها و محرومیت های محیطی آنها را که تصور می کنیم، احتمال نمی دهیم که بشود کاری کرد، اما همت و عزم این نوجوانان و پیشرانان انقلاب اسلامی در این برنامه به ما ثابت می کند که می شود. از آن نوجوانان روشندل زاهدانی گرفته تا طلبه جوان حاشیه شهر اهواز، از معلم قرآن سرخسی گرفته تا قهرمان جهانی تکواندو حاشیه شهر تهران، از مربی استاد دانشگاه مناطق مرفه تهران گرفته تا دختر دهه هشتادی حاشیه شهر مشهد، از نوجوانان منطقه هرندی تهران گرفته تا مددجویان حامی کودکان بدسرپرست در شیراز، همه و همه پیامبران گام دوم انقلاب اند که رسالتشان ایجاد باور به شدن است، ایجاد باور به مردم است و ایجاد باور به پیشرانی نسل نوجوان است. بچه های گمنامی که در محله های گمنام و در شبکه گمنام رسانه ملی در حال تجربه نوردی اند و امید دارند به دیده شدن؛ نه دیده شدن خودشان و استعدادشان، بلکه دیده شدن عزم و همت شان و دیده شدن قیامشان برای اعتلای انقلاب اسلامی.