پژوهشگران دانشگاه کمبریج میگویند تطبیق سرعت اطلاعات دریافتی با ریتم طبیعی مغز، ظرفیت ما را برای جذب و استفاده از اطلاعات جدید افزایش میدهد و به این ترتیب، یادگیری سریعتر رخ میدهد و مغز جوان میماند.
زمانی پخش موسیقی موتسارت برای کودکان باب شده بود و کسانی باور داشتند که آهنگهای او با سرعت طبیعی فعالیت مغز ما همخوانی دارد و برای یادگیری بهتر به کودکان کمک میکند.
به گزارش پایگاه خبری میرر (Mirror)، دکتر ماریام استوپارد از دانشگاه کمبریج، با اشاره به اینکه هرگز این موضوع را باور نکرده بود، میگوید که اینک مطالعهای همین موضوع را برای یادگیری بزرگسالان تایید میکند.
دانشمندان برای نخستین بار نشان دادهاند که تنظیم مختصر چرخه امواج مغزی پیش از یادگیری، سرعت مهارتهای شناختی را به میزان چشمگیری بهبود میبخشد.
چرخه امواج مغزی یک اوج و یک فرود دارد.
گروه دانشمندان دانشگاه کمبریج میگوید تطبیق سرعت تحویل اطلاعات با سرعت طبیعی مغز، ظرفیت ما را برای جذب و استفاده از اطلاعات جدید افزایش میدهد. این روش مغز را جوان نگه میدارد و یادگیری مادامالعمر را ارتقا میدهد.
پروفسور زویی کورتز، نویسنده ارشد این مطالعه، میگوید: «با بهرهگیری از ریتمهای امواج مغزی، یادگیری انعطافپذیر در طول عمر، از کودکی تا پیری، بهبود مییابد.»
شرکتکنندگان در این مطالعه در روشی به نام همگامسازی (entrainment)، پیش از ارائه کار شناختی شامل شناسایی اشکال خاص در درهمریختگی بصری، یک دوز 1.5 ثانیهای «نبض اختصاصی» دریافت کردند تا مغزشان با ریتم طبیعی کار کند.
میزان یادگیری کسانی که در ریتم مناسب قرار گرفتند، دستکم سه برابر سریعتر از تمام گروههای دیگر بود. فردای آن روز، همین شرکتکنندگان برگشتند تا دور دیگری از کار را تکمیل کنند. افرادی که با استفاده از روش همگامسازی سریعتر یاد گرفته بودند، سطح عملکرد بهترشان را در قیاس با دیگران حفظ کردند.
پروفسور ویکتوریا لئونگ، نویسنده همکار این مطالعه، میگوید: «فرضیه ما این است که با تطبیق سرعت تحویل اطلاعات با فاز بهینه امواج مغز، قابلیت دریافت اطلاعات را به حداکثر میرسانیم، چون در این وضعیت نورونها در اوج تحریکپذیری قرار دارند.»
مطالعه پیشین دکتر لئونگ نشان میدهد که امواج مغزی مادران و نوزادان هنگام ارتباط با یکدیگر، با هم هماهنگ میشود.
به باور او، فرایندی که در این پژوهش جدید از آن استفاده شد، به دلیل شباهت با روش یادگیری نوزادان، بسیار موثر است.
او میگوید: «بزرگسالان هنگام صحبت با خردسالان، گفتار کودکانه به کار میبرند که شکلی آهسته و اغراقآمیز از صحبت کردن است.»
این مطالعه نشان میدهد که ممکن است همین شیوه صحبت کردن کودکانه، میزان فعالیت مغز کودکان را با بزرگسالان هماهنگ کند تا فرایند یادگیری آسانتر و بهتر انجام شود.
پروفسور کورتز میافزاید که اینک سیستمهای سادهای وجود دارد که میتوان با آنها بهراحتی فرکانسهای مغز را اندازهگیری کرد، و این به یادگیری کودکانی که در کلاسهای عادی مشکل دارند، کمک میکند.
افرادی مانند خلبانان و جراحان که یادگیری و تصمیمگیری سریع برایشان مهم است، میتوانند از این روش برای آموزش حرفهای استفاده کنند.