برخلاف تصور عموم جامعه درباره ممنوعیت حضور زنان در جایگاه قاضی، باید گفت که درست است تعداد قضات مرد، بسیار بیشتر از قضات زن است؛ اما در حال حاضر 1200 قاضی خانم در ایران بر مسند قضاوت تکیه کردهاند.
خانم زینب بابایی با 27 سال سن، امروز عنوان جوانترین بانوی قاضی ایران را دارد. این که یک قاضی همزمان هم صفت جوان بودن و هم عنوان زن بودن در کنار یکدیگر داشته باشد، نشان از استعداد فردی و تلاش مستمر دارد. رسیدن به مسند قضاوت به خودی خود، کار راحتی نیست؛ حالا اگر زن هم باشی، سختی راه چند برابر می شود؛ چرا؟ این گفتگو را بخوانید تا جواب این پرسش مهم را پیدا کنید.
*خانم بابایی! دوست دارم از اینجا شروع کنیم که علاقه شما به رشته حقوق و فضایی مثل قضاوت از کجا شکل گرفت؟ از نوجوانی به این رشته علاقمند بودید یا جبر زمانه شما را وارد این مسیر کرد؟
در مقطع دبیرستان رشته ادبیات و علوم انسانی را انتخاب کردم و حقیقتا در آن برهه زمانی ذهنم بیشتر معطوف به رشتههایی مثل جامعهشناسی و روانشناسی بود و چندان به رشته حقوق علاقمند نبودم؛ شاید اولویت اولم در آن زمان رشته روانشناسی بود؛ تا اینکه زمان کنکور فرا رسید و من رتبه 171 کشوری را کسب کردم. پس از اعلام رتبه به توصیه مادرم با یک خانم روانشناس و یک خانم وکیل گپ و گفت کردم که نتیجه این مشورت انتخاب رشته حقوق به عنوان رشته دانشگاهی بنده بود و سال 1393 وارد دانشگاه «الزهرا(س)» شدم.
وقتی وارد فضای دانشگاه شدم، دیدم که اتفاقا چقدر به رشته حقوق علاقه دارم و چقدر این فضا با روحیه من همخوانی دارد. علاوه بر آن در فضاهای جنبی هم فعالیت داشتم و به عضویت انجمنهای فعال هم درمیآمدم. در نهایت سال 97 که تحصیلم رو به اتمام بود، تصمیم گرفتم در المپیاد علمی ـ دانشجویی حقوق شرکت کنم و به لطف خدا در این رویداد مدال برنز را دریافت کردم و بنابرین بدون کنکور وارد مقطع ارشد شدم و با مشورت اساتیدم گرایش حقوق خصوصی را انتخاب کردم. به مرور متوجه شدم در این فضا هم استعداد و هم علاقه دارم و در نهایت مقطع ارشد را با پایاننامهای با موضوع «چالشهای حقوقی شرکتهای دانشبنیان» با موفقیت دفاع کردم؛ مقالههایی هم در این راستا منتشر کردم و با توصیه خانواده تحصیلاتم را در مقطع دکتری در دانشگاه شهید بهشتی در سال 1399 آغاز کردم و در حال حاضر مشغول کار بر روی رسالهام هستم.
*این حضور شما در فضای کاری و حرفهای چطور شکل گرفت؟
دانشجویان رشته حقوق معمولا بعد از اتمام تحصیلات کارشناسی وارد بازار کار میشوند و حوزههایی را مثل سردفتری، وکالت و یا قضاوت انتخاب میکنند. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و سعی کردم با مشورت اساتیدم زمینهای را انتخاب کنم که با روحیاتم همخوانی دارد و در نهایت قضاوت را انتخاب کردم. برای آزمون قضاوت ثبت نام کردم ومصاحبه شدم و پس از گزینش در 7 مرحله قبول شدم و خدا رو شکر این روند در یک سال طی شد و وارد دوران کارآموزی قضاوت شدم و در سال 1399 ابلاغ قضاوتم را از سوی رییس وقت قوه قضائیه، آقای رئیسی دریافت کردم. همان سال بود که در سن 23 سالگی به عنوان جوانترین بانوی قاضی کشور کارم را آغاز کردم.
*تجربه فضای قضاوت برای یک خانم 23 ساله چطور بود؟
خب؛ فضای عجیبی بود. من دادیار کیفری بودم و 700 زندانی داشتم. من در فضای قضاوت با زندگی انسانها سر و کار دارم. قضاوت برای من فقط یک شغل نیست. مثلا اگر مراجعینم زن و شوهری باشند که دچار مشکلات عاطفی شده باشند، سعی میکنم تا جایی که قانون اجازه میدهند به آنها کمک کنم که مشکلشان حل شود. این خیلی برای من لذتبخش است.
*هنوز حضور قاضی خانم در مجامع قضایی ایران چندان نرمال به نظر نمیرسد و برای بعضی هنوز سوال برانگیز است. ما چند قاضی خانم در ایران در حال فعالیت داریم؟
ورود به عرصه قضاوت برای خانمها بسیار دشوار است و به مراتب سختگیریها بیشتر است. در عین حال مسیر برای آقایان هموار و بورسیه قوه قضائیه هم شامل حالشان میشود. ظرفیت برای قضات خانم بسیار کم است. برای همین بیشتر خانمها سمت وکالت میروند. اما باید بگویم ما در حال حاضر 1200 قاضی خانم داریم اما به معنای خاص کلمه خانمی که حکم میدهد، نمیتواند حکم را امضا کند. اتفاقی که در عمل میافتد، این است که برای اینکه یک رای رسمیت پیدا کند، باید امضای یک آقا را نیز داشته باشد. خلاصه اینکه ما خانمهای قاضی و بازپرس کم نداریم اما خودشان هم چندان تمایلی ندارند که دیده شوند.
*دلیلش چیست؟
برای خودم هم سوال است. درست است که محدودیتهایی تحمیل میشوند اما من فکر میکنم، میشود با رعایت چهارچوبها صحبت هم کرد.
*شاید یکی از سوالاتی که زیاد از شما پرسیده شود، این باشد که آیا یک زن با توجه به غلبه احساسات بر وجودش می تواند، قاضی خوبی باشد یا نه؛ جواب شما به این سوال چیست؟
قطعا هرکس در بدو ورود به یک کار جدید باید علاقه و روحیات خودش را در نظر بگیرد که چندان ربطی به جنسیت ندارد. مثلا من چند روز پیش یک کارآموز داشتم که اتفاقا آقا هم بود اما دو ساعتی که در جلسه حاضر شد، چهرهاش کاملا درهم و ناراحت بود. ما نمیتوانیم احساساتی بودن خانمها را انکار کنیم و به هر حال این نعمتی است که خداوند خودش به زن عطا کرده است اما همانطور که منطقی بودن در این حرفه مهم است، احساسات هم اگر در جای درست استفاده شود، میتواند موقعیت مطلوبی را رقم بزند. من به عنوان یک قاضی زن از احساساتم در جایگاه درست و به نفع محکوم علیه استفاده میکنم؛ چیزی که در آقایان کمتر وجود دارد.
*واکنش مردم نسبت به شما چگونه است؟ شما واکنشهای متفاوتی نسبت به قضات آقا از سوی مردم میگیرید؟
خیلی وقتها برای مراجعهکنندگان سوال پیش میآید که مگر قاضی خانم هم داریم؟ خیلی وقتها هم وقتی مراجعین میبینند که قاضی خانم است، خوشحال میشوند؛ چون خانمها حوصله بیشتری دارند و به جزئیات بیشتر توجه میکنند. حتی گاهی از اینکه با حوصله به حرفهایشان گوش میدهم، تشکر میکنند.
*خانمها وقتی قاضی خانم میبینند، احساس امنیت بیشتری دارند؟
خیلی زیاد. حتی با ما درد دل میکنند و از اینکه توسط یک خانم درک میشوند، احساس بهتری دارند.
*شما خاطره تلخی هم از شغلتان به واسطه زن بودن دارید؟
نه؛ خوشبختانه خاطره بد ندارم اما برخی یک ذهنیتی دارند که فکر میکنند، میتوانند برای قاضی خانم درشتی کنند یا با صدای بلند در مقابلش صحبت کنند.
*شما از جایگاه امروزتان احساس رضایت کامل دارید؟
بله؛ من 10 سال است که درگیر حقوق هستم و 3 سال است که قضاوت میکنم. این فرآیند برایم خوشایند است. من به کسی که مظلوم واقع شده است، کمک میکنم و این به من احساس خوبی میدهد. در نهایت برایم مهم است، هر جایی که هستم و در هر سمتی مفید و مثمر ثمر واقع شوم.