عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز دوم خرداد 1302 خورشیدی، دکتر محمدعلی موحد، شاعر، ادیب، مصحح، عرفانپژوه، تاریخنگار، حقوقدان و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی 100 و نویسنده مجموعه چند جلدی «خواب آشفته نفت» 100 ساله میشود.
خدای را به راستی باید سپاس گفت که در حیات یک شخصیت فرهیخته یکصدمین زادروز او را یادآور میشویم و گرامی میداریم چرا که در اکثر قریب به اتفاق وقتی از یکصدمین زادروز سخن میگوییم شخص چهره در نقاب خاک کشیده و رفته و در غیاب است و ممات نه در حیات.
وجه دیگر این که هم زنده است و هم بههوش. چون برخی در حالی 100 سالگی را میبینند یا پای در آن مینهند که پای رفتن ندارند و زمینگیر و ناتوان شده یا از هوش و حواس افتاده یا به فراموشی گرفتار آمدهاند و از گرامیداشت و جشن حظی نمیبرند. با این همه هر چند این یادداشت به بهانۀ یکصدمین زادروز دکتر موحد محقق و ادیب و نفتپژوه است اما تردید داشتم بنویسم یا نه. به سه سبب:
نخست بدین خاطر که آیینی درخور تا ساعاتی دیگر در مرکز دایرهالمعارف اسلامی در دارآباد نیاوران برپا میشود و قرار است چهرههایی در اندازه و آوازۀ مصطفی ملکیان و محمد رضا شفیعی کدکنی و سیروس علینژاد در آن سخن بگویند و آوای شهرام ناظری هم طنین اندازد که این آخری لابد به خاطر اهتمام دکتر موحد به مولانا و انس خنیاگر ایرانی با اوست. از این رو گزارش این آیین و از زبان شخصیتهای گونهگون نیکوتر است.
دوم به این خاطر که جایی به نقل از گابریل گارسیا مارکز خوانده بودم دنبال راز طول عمر روستای پدری خود بوده که غالبا بالای 100 عمر میکردند. چون تحقیق کرده دانسته که اغلب آنان از سن خود خبر ندارند ولی از وقتی شناسنامه دادند و سالیان را شمردند زودتر مردند! او به طعنه یا جد نتیجه گرفت گاه بهتر است از سن و سال خبر نداشته باشی. به همین خاطر یادآوری سن وسال افراد کهنسال و قدیمی را خوش نمیداشتم و هنوز هم ندارم.
حتی وقتی مجلاتی به یاد 80 و 90 ساله شدن بزرگان و نام آوران ویژهنامههایی منتشر میکردند از تأمل آنان بر سن و تاریخ تولد شگفت زده میشدم. دربارۀ دکتر موحد اما به لطف فضای مجازی دیگر همه میدانند 100 ساله شده است. در برخی روایتها البته آمده پا به 100 میگذارد یعنی متولد 1403 خورشیدی است نه 1402. این ابهام البته در آیین امروز مرتفع خواهد شد!
با این وصف چون در پایان یادداشت 100 ساله شدن هِنری کیسینجر معمار سیاست خارجی ایالات متحده بر پایه توازن اشاره کرده بودم که ما هم 100 ساله داریم که چون او دانشور است اما فرهیختگی در خدمت حقوق مردم نه گسترش قدرت و در زادروز به او خواهم پرداخت باید اشاره میشد و این سطور عمل به آن عهد است.
تعبیر مختلف الاضلاع درباره برخی شخصیت ها برساخته دکتر شفیعی کدکنی است و احتمالا امروز هم از آن درباره دکتر موحد استفاده کند. اما چرا اضلاع مختلفی دارد این پیر فرزانه:
پاسخ را با درنگ بر وجوه مختلف زندگی او درمی یابیم: در سال 1329 به استخدام شرکت نفت ایران درآمد و به آبادان رفت. در سال 1332 سردبیر روزنامهٔ «شرکت نفت» شد و به تهران منتقل شد. در همین سال ترجمهٔ «سفرنامهٔ ابنبطوطه» را به دست گرفت که در سال 1336 منتشر شد و تشویق و تمجید استادانی همچون مجتبی مینوی و محمدعلی جمالزاده را در پی داشت.
سال 1338 مدرک دکتری خود را در رشتهٔ حقوق خصوصی از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دریافت کرد و سپس برای آشنایی بیشتر با مباحث حقوق بینالملل به انگلستان رفت و پژوهشهای خود را زیرنظر پروفسور جنینگز و پروفسور شوارتزنبرگ در لندن پی گرفت. در همین دوران با ایرانشناسانی همچون آربری و مینورسکی و لاکهارت همنشین شد و نیز به بررسی نسخ خطی موزهٔ بریتانیا پرداخت.
موحد تألیفات و ترجمههای بسیاری را به دنیای ادب و معرفت تقدیم کرده که بزرگترین آنها چاپ انتقادی «مقالات شمس تبریزی» است. او در این اثر، ضمن تبیین شخصیت حقیقی شمس تبریزی، میراثِ مولانا را نیز از کجفهمیهای وهمآلود شارحان پالوده است.
اثر سترگ او با عنوان خواب آشفته نفت نیز نشان می دهد تا چه حد به دکتر محمد مصدق علاقهمند و وفادار است. نکات متعددی درباره محمد علی موحد یادداشت کرده بودم تا در این نوشته بیاورم اما چنان که اشاره شد اگر از زبان میهمانان نشست دارآباد نقل شود شیرین تر است.
همین قدر کافی است که موحد زاده تبریز است و با مولانا عجین و نمیدانم او را به مولانا ماننده کنم یا شمس تبریز در این روزگار بدانم؟ باقی بماند برای بعد.