ماهان شبکه ایرانیان

تأثیر پیروزی اردوغان بر معادلات منطقه/ ضعف ایران موضع اعراب را تقویت می‌کند

مشکلات اقتصادی ایران از یک طرف و مشکلات اقتصادی ترکیه از طرف دیگر توازن قدرت در منطقه را به نفع اعراب رقم می‌زند. حالا که ترکیه هم دیگر نمی‌تواند یاری‌گر ایران در دور زدن تحریم‌ها باشد؛ وزنه‌ی قدرت اعراب خیلی سنگین خواهد شد و این به نفع ما نخواهد بود خصوصا با دوستی جدید عربستان با چین.

رجب طیب اردوغان انتخابات پیشین ترکیه را با پیروزی پشت سر گذاشت و این یعنی سکان قدرت ترکیه را برای پنج سال آینده در دست خواهد داشت.برخی از کارشناسان معتقدند که پیروزی او مرهون امنیتی کردن فضای جامعه و ترساندن مردم و قبضه‌کردن ابزارهای تبلیغاتی بوده‌ است. سوای مسائل داخلی ترکیه، پنج سال حکمرانی بیشتر اردوغان چه تاثیری بر ایران خواهد داشت؟ آیا تنش ما با آذربایجان تشدید خواهد شد؟ موزانه‌ی قوا به نفع چه کسی در خاورمیانه تغییر خواهد کرد؟
 
در این مورد با محمد علی دستمالی، کارشناس مسائل ترکیه، در کافه‌خبر خبرآنلاین گفت و گو کردیم.
 
*یکی از نشریات غربی مطلبی نوشته بود در این باره که آیا غرب بی تقصیر است؟ نویسنده به ویژه پوتین را مد نظر داشت و می گفت که فرضا هر چه در مورد استبداد و دیکتاتوری پوتین بنویسم، درست باشد.آیا پرسش مهم این نیست که رفتارهای غرب چقدر در سر قدرت ماندن کسی مثل پوتین تاثیر داشته است. حالا من این پرسش را از شما می‌کنم. بله اردوغان به مردم می‌گوید که اگر من نباشم غربی ها کشور را تصاحب می‌کنند و ارزش‌های سنتی ما را نابود می‌کنند و تا جایی که زورش برسد قشر مذهبی و سنتی ترکیه را از غرب و نبود خودش می‌ترساند و سنتی‌ها هم از او حمایت می‌کنند. اما آیا این غرب نیست که با دخالت‌های خود در کشورهای دیگر و با راه انداختن موج‌های رسانه‌ایی علیه ارزش‌های فرهنگی ملل دیگر این بهانه را به دست طیف خاصی از مردمی می دهد تا به دولتی رای بدهند که فضا را امنیتی کند و جلوی تغییرات بنیادین فرهنگی و دخالت غرب در امور سیاسی کشورشان را بگیرد. مگر در همین ترکیه بخشی از اوضاع بد اقتصادی تخت تاثیر فشارهای غرب نیست؟ شما با این نگاه مخالفید؟
 
متاسفانه دیدگاه اردوغان هم نسبت به غرب شعاری است. آقای نجم‌الدین اربکان هم، همه‌ی اتفاقات بد جامعه را به غرب و اسراییل ربط می‌داد. نمی‌شود قدرت و تاثیر غرب را نادیده گرفت بله آن ها اثر گذارند اما تا چقدر؟ اگر ترکیه از روسیه تسلیخات نظامی نمی خرید و یونان را تهدید به درگیری نظامی نمی کرد و از استقلال ترک‌ها در قبرس حمایت نمی‌کرد آیا باز هم با غرب درگیر می‌شد؟ چطور در دهه‌ی اول نخست وزیری اردوغان، وزیر خارجه‌اش، اقای علی بابا جان، ترکیه را به عنوان عضو موقت شورای امنیت سازمان ملل در آورد و هیچ مشکلی با غرب نبود اما ناگهانی غرب تصمیم گرفت دلبخواه ترکیه را بهم بریزد؟ این غرب نیست که تغییر کرده‌است بلکه اردوغان تغییر کرد. سیاست تنش صفر را کنار گذاشت و شروع به تنش‌زایی با همسایگان و با جهان کرد.
 
یکی از مشکلات ما خاورمیانه‌ایی ها این است که ناگهان می‌خواهیم وسط موازنات سیاسی جهان باشیم و غیر معقول عمل کنیم. لازم نیست شما غرب ستیز یا شرق ستیز باشید تا مستقل باشید. می‌شود با همه‌ی جهان همکاری داست و مستقل بود و همزمان هم معقول عمل کرد.
 
منتها ما چون چانه‌ی قدرت خود را سنگین می‌پنداریم دلمان می‌خواهد منطقه و جهان را متحول کنیم. ترکیه در دوران اوباما می‌گفت مسئله‌ی سوریه را بدهید به ما حل کنیم. وظیفه‌ی یک حکمران آیا حل کردن مسئله‌ی کشور دیگر است؟ آیا حکمران نباید وظایف داخلی خود را به جا بیاورد؟ اردوغان و تیم او از یک جایی به بعد دچار توهم شدند.آن‌ها انگار فراموش کردند که بهره‌گیری از قدرت سخت حداقل برای شمایی که نفت و انرژی ندارید شدنی نیست. شما سالی تقریبا هفتاد هزار دلار گاز و نفت می خرید. شما دویست هفتاد میلیارد دلار صادرات دارید و دویست هفتاد میلیارد دلار واردات دارید. این هفتاد دقیقا بخار خرید انرژی است. آمار بیکاری دو رقمی شده،تورم سه رقمی شده، تمام نخبگان،مهندسان،پزشکان دارند ترکیه را ترک می‌کنند، دانشگاه‌های شما با رکود مواجه شده آنوقت با این وضعیت شماها می‌خواهید یک نقش‌آفرین منطقه‌ایی و بین‌المللی باشید؟آیا نباید توجه خود را روی اوضاع داخلی بگذارید و مسائل داخلی خود را حل کنید؟
 
این سوتفاهم تاریخی است که همه‌ی ما خاورمیانه‌ایی ها دچار آن هستیم. کشورهای جهان با دانش اقتصادی عظیم و سیاست‌های محاسبه شده گام بر می‌دارند آنوقت من خاورمیانه‌ایی می‌خواهم با یک حرکت تند با یک تنش فرصت ها را بقاپم. خب اینطور که نمی‌شود کار کرد. تحولاتی که در مالزی در کره‌ی جنوبی اتفاق افتاده‌ است آسان به دست نیامده که کشوری مثل ترکیه فکر می‌کند با دادن چند پهپاد به آذربایجان و کوبیدن ارمنستان می‌تواند نقش‌آفرین منطقه شود. حکمرانان نباید فراموش کنند که اولویت حیاتی هر کشوری مسائل داخلی آن است. ماجراجویی های برون مرزی تبعات زیان باری برای ترکیه خواهد داشت.
 
*آیا در این پنج سالی که اردوغان بر سر قدرت باقی خواهد ماند، تنش ما با آذربایجان بیشتر خواهد شد؟
 
ما، ایران، در حوزه‌ی قفقاز خلاءها و غفلت‌هایی داریم که ترکیه آن ها را شکار می‌کند. این موج ملی‌گرایانه و تبارمحورانه‌ایی که از ترکیه وزیدن گرفته و کشورهای حوزه‌ی قفقاز را در برگرفته است، به نظر من طبیعی است. حتی اینکه کشور بی‌طرفی مثل ترکمنستان بخواهد با این موج‌ها بلغزد و تصمیم بگیرد که گازشان را از طرف ازبکستان،آذربایجان به ترکیه و بعد به اروپا بفرستند هم طبیعی است؛مسئله‌ی عجیبی نیست. ایران باید ضریب قدرت خود را خیلی بالاتر از این حرف ها بداند که چند و چون معاملاتش در آذربایجان را به اردوغان گره بزند. آذربایجان که متاسفانه رهبر آن به راحتی تحریک پذیر است؛ کشور همسایه‌ی ماست. ما بدون اینکه خودمان را به اردوغان یا هر کشور یا شخص دیگری گره بزنیم تکلیف خود را با همسایه‌ی خود مشخص کنیم. خیلی روشن بگویم که ایران در مورد آذربایجان باید جسورتر برخورد کند.
 
برنامه‌ی ما نباید این باشد که وجود جهان ترک را انکار کنیم نه. جهان ترک وجود دارد ما هم باید به عنوان عضو ناظر در بین کشورهای ترک زبان حضور داشته باشیم. آقای قلیچ‌دار اوغلو گفت که من برای برنامه‌ی احیای جاده‌ی ابریشم خط اتصالی بین ترکیه، تبریز،مشهد،ترکمنستان و ازبکستان می کشم که آقای اردوغان گفت تو می‌خواهی علی‌اف را دور بزنی و این پذیرفتنی نیست. در همین مثال می‌بینید که قلیچ‌دار اوغلو به دنبال افزایش تنش نبود و به دنبال راه‌حل اقتصادی برای پیشبرد منافع کشورش و منافع کشورهای همسایه بود.
 
برخی از ما در ایران فکر می‌کنیم که قلیچ‌دار اوغلو چون لاییک بود نمی‌توانست با ما همکاری کند و اردوغان چون اسلام‌گراست بیشتر با ما راه می‌آید. در معادلات بین‌الملل نباید گول مسلمان بودن اشخاص را خورد. الان طالبان که جریان اسلامی و اصیل است به زعم برخی از آقایان بیشتر برای ما دردسر درست کرده تا آن نیمچه دولت غرب‌گرای پیشین افعانستان!
 
از بحث اصلی دور نشوم. شاید این حرف‌ها تکراری باشد اما از هر زبان که می‌شنوی نامکرر است. باید نگاه ایدئولوژیک به روابط بین‌الملل را کنار گذاشت و با برنامه‌ها و نقشه‌راه عملگرایانه و واقعی ادامه داد. الان ترکیه با همین وضعیتی که الان دارد اما برنامه خودش را دارد. ترکیه با سخت کوشی از آنکارا، کالا می آورد و از طریق گرجستان وارد آذربایجان می‌کند در ساحل خزر سوار می‌کند دوباره در ساحل خزر پیاده می‌کند و بعد به قزاقستان می برد و بعد به چین می‌دهد. آنوقت نگاه کنید ما چقدر توسعه‌ی ریلی داریم؟ ما می‌توانیم عراقی‌ها را قانع کنیم که از آنجا اتصال ریلی با سوریه پیدا کنیم یا همچنان می‌خواهیم برای انتقال یک قابله دلمه به سوریه نصف خاورمیانه را دور بزنیم؟
 
ما با اینهمه هزینه‌ایی که در عراق و سوریه کردیم می‌توانیم یک خط اتصال ریلی با عراق و سوریه پیدا کنیم یا نه؟ دنبال کردن این اهداف خیلی مهم‌تر از شعارهای سیاسی است که صرفا برای قهرمان شدن و شوالیه شدن یک سری مسوولین داده می شود و هزینه‌اش را یک کشور باید پرداخت کنند.
 
ما باید ابتکار عمل را در مسئله‌ی ایروان- باکو را دست بگیریم. همانطور که ابتکار عمل را در مذاکرات آستانه به دست گرفتیم و به نتایج خوبی رسیدیم. هرچند اردوغان در سوچی ما را دور زد و حرف‌هایی با روسیه می زد که عملا نادیده گرفتن نقش ما بود اما باید از همه‌ی این‌ها عبرت بگیریم و نقشه‌ی راه دقیقی داشته باشیم.
 
تمام حرف من این است که سوال شما اساسا اشتباه است. ما باید برای خودمان نقشه‌ی راه داشته باشیم و در معادلات منطقه‌ایی جسور تر در عین حال معقولانه عمل کنیم نه اینکه سرنوشت خود را به شخص یا اشخاصی گره بزنیم.
 
*به عنوان پرسش آخر چنین تحولاتی چه تاثیری بر روابط ایران و ترکیه خواهد گذاشت؟
 
روابط تهران_آنکارا در کل رابطه‌ی با ثبات و خوبی است. دلیلی برای رسیدن به نقطه‌ی خصم بین این دو پایتخت وجود ندارد. منتها مشکلات اقتصادی ایران از یک طرف و مشکلات اقتصادی ترکیه از طرف دیگر توازن قدرت در منطقه را به نفع اعراب رقم می‌زند. حالا که ترکیه هم دیگر نمی‌تواند یاری‌گر ایران در دور زدن تحریم‌ها باشد؛ وزنه‌ی قدرت اعراب خیلی سنگین خواهد شد و این به نفع ما نخواهد بود خصوصا با دوستی جدید عربستان با چین.
 
ما ظرفیت‌های بسیار زیادی برای همکاری با ترکیه داریم و می‌توانیم پویایی‌های اقتصادی خوبی با ترکیه داشته باشیم. به نظرم تهران و آنکارا هر دو باید دست به دست هم بدهند و اجازه ندهند که توازن قدرت به نفع اعراب تغییر کند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان