ماهان شبکه ایرانیان

مجله بخوانیم/ اندیشه پویا؛ ماجرای ساده را پیچیده نکنیم!

جذاب‌ترین گزارش این شماره مجله اندیشه پویا میزگرد عباس کاظمی - جامعه شناس- با صاحبان مشاغل درباره کسب و کار در روزگار سخت کنونی است و تصویری که از مشتریان خود ترسیم می کنند.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر-  سه ماه انتظار برای انتشار ماهنامۀ «اندیشه پویا» به پایان رسید و دیشب خریدم و با ولع بخش‌های غیر ترجمه‌ای آن را خواندم.


  شیوه من در مجله‌خوانی و گاه حتی در کتاب‌خوانی اکتفا به بخش‌هایی است و نیازی نمی‌بینم همه مجله و گاه تمام یک کتاب را بخوانم. به همین خاطر در کتاب هم ترجیح با کتاب‌هایی است که شامل فصول مستقل و نامرتبط‌اند نه رمان مگر کوتاه باشد.


  اندیشه پویا در روزگار عسرت مطبوعات چاپی و کاغذی موهبتی است و بارها نوشته‌ام و تکرار می‌کنم این مجله به اضافه چند مجله معتبر و موقر دیگر که نسبتی با بودجه‌های دولتی ندارند و تنها گاه اندکی یارانه دریافت می‌کنند آبروی مطبوعات ایران‌اند و اگر نباشند دکه‌ها بیش از پیش به تسخیر بیسکوییت و کیک و نوشابه درخواهند آمد و فقر و انحطاط فرهنگی بیشتر توی ذوق می‌زند.

نمی‌دانم کار به دستان و سانسورچیان متوجه این امر هستند یا نه. البته گویا ملتفت‌اند که مثل قبل سر‌به‌سر چاپی‌ها و کاغذی‌ها نمی‌گذارند و هوش و حواس‌شان به سایت‌هاست. شاید هم دریافته‌اند حضور نشریاتی که با عشق به ایران و فرهنگ ایران منتشر می‌شود تا چه حد به سود فرهنگ عمومی است یا خاطرشان آسوده است که دغدغه اصلی مردم تامین گوشت و مرغ و اجاره بهاست و له نشدن زیر تورم تحمیلی. اما طبقه متوسط با خواندن باید از موجودیت و هویت خود دفاع کند و می‌کند.


 جذاب‌ترین گزارش این شماره مجله اندیشه‌پویا میزگرد عباس کاظمی - جامعه‌شناس- با صاحبان مشاغل درباره کسب و کار در روزگار سخت کنونی است و تصویری که از مشتریان خود ترسیم می‌کنند. جامعه امروز ایران همین است نه تصویری که صدا و سیما و انواع و اقسام رسانه‌های بودجه‌خوار به ضرب تبلیغات و گاه لودگی به خورد مردم می‌دهند.

مجله بخوانیم/ اندیشه پویا؛ ماجرای ساده را پیچیده نکنیم!


  شرکت کنندگان در این گفت‌و‌گو به مردم واقعی شبیه‌اند و اصلا خود مردم واقعی‌اند یا از مردم واقعی می‌گویند و چقدر خوب و دقیق و روان صحبت می‌کنند. مردم را باید به حرف زدن دعوت کنیم. خیلی از مردم بهتر از ما صحبت می‌کنند. بله،‌ نوشتن یک مهارت ویژه است و به تعبیر دکتر  نعمت‌الله فاضلی یک ظرفیت و قابلیت که شاید در همه نباشد. اما بسیاری از مردم در سخن‌گفتن بسیار بهتر از کار به دستان تحلیل می‌کنند و دست‌کم صادق‌ترند و حداقل فارسی حرف‌زدن‌شان بهتر است و مثال‌ها هم دقیق‌تر و عینی‌تر و ملموس‌تر.


  آفرین به اندیشه‌پویا به خاطر این ابتکار و درود بر جامعه‌شناسی که به کتاب و مقاله بسنده نکرده و حرف جامعه را از زبان جامعه می‌شنود. آن‌قدر این مطلب تاثیر‌گذار است که خواب از چشمانم ربود.


  واقعیت جامعه ایران ادعاهای کار به دستانی نیست که با وعده ساخت یک میلیون مسکن روی کار می‌آیند (‌هر چه بدون این جمله هم قرار بود بیایند) و بعد انکار می‌کنند. واقعیت جامعه همان است که یک بوتیک‌دار می‌گوید: زمانی افراد وارد فروشگاه بزرگ پوشاک می‌شدند و چند دست لباس  می‌خریدند اما الان فقط می‌خواهند نیازشان را برطرف کنند.

یا یک رستوران‌دار می‌گوید: مردمی که مراجعه می‌کنند با مردم 5 سال قبل تفاوت دارند. برخوردشان فرق کرده. همه عصبی و ناراحت‌اند.


یا آن راننده تاکسی خوش‌تیپ که می‌گوید: تقسیم عادلانه این است که شهروندان با هر درآمدی که داشته باشند رفاه داشته باشند و راضی باشند. جوانان ما اگر می‌خواهند از ایران بروند به خاطر این است که می‌خواهند جایی زندگی کنند که از حداقل رفاه برخوردار باشند و قانونی حاکم باشد.


بخش‌های دیگر مجله و طبعا گفت‌و‌گو با احمد‌رضا احمدی - شاعر- بسیار شیرین و خواندنی است هر چند وقتی مصاحبه‌کننده که روزنامه‌‍‌نگاری بسیار حرفه‌ای و باسواد است یادآور شده برای گذران زندگی شغل دیگری هم دست‌و‌پا کرده تلخ می‌شود و خواننده را وامی‌دارد تنها به احترام شاعر دوست داشتنی باآن صدای در خاطره‌ها نشسته نایستد بلکه بداند چراغ فرهنگ و ادبیات مستقل به خاطر عشق روزنامه‌نگارانی از این‌دست هم روشن است. (چون غرض توصیه به خریدن است نقل نمی‌کنم اما به گزارش قبلی باز می‌گردم).


  هر چه به تصویر و گفتار نمایندگان مشاغل مختلف نگاه می‌کنم حس تعلق و هم‌دلی بیشتر دست می‌دهد و به این فکر می‌کنم که کاش مثل مجلس اول شورای ملی هر صنف نماینده‌ای به پارلمان می‌فرستاد هر چند در این حالت هم با اعمال نظارت استصوابی شکل و شمایل دیگری می‌گرفت.


  فاصله در انتشار مجله اندیشه‌پویا را به حساب نومیدی گذاشته بودم اما خوش‌بختانه دیدم سردبیر آن - رضا خجسته رحیمی- سرمقاله را این گونه به پایان برده است:


  «وقتی سیاست‌گذار به جای عامه تصمیم بگیرد و الگوی مطلوب زیستن برای شهروندان نابالغ را انتخاب کند گفت‌و‌گو بر سر سیاست و نتایج آن بیهوده است. ماجرای ساده را پیچیده نکنیم. تا اطلاع ثانوی معادله‌ای که مجهولی ندارد راه‌حلی هم نخواهد داشت. فقط این می‌ماند که به قول دکتر محسن رنانی: ورزش کنیم، به هر بهانه‌ای مهربانی و شادمانی کنیم، موسیقی بنوازیم، برقصیم، پیادگان را سوار کنیم، تمیز نان بپزیم و همه جا به هم رحم کنیم تا این دوره سختی و سرسختی بگذرد.»


    دکتر رنانی البته یک مورد را از قلم انداخته و سردبیر هم تواضع به خرج داده نویسنده این سطور اما اضافه می‌کند: و مجله بخوانیم...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان