ماهان شبکه ایرانیان

حجاریان: دولت احمدی‌نژاد پوپولیست پولدار بود، دولت رئیسی پوپولیست بی‌پول/ زمانی شبه‌دموکراسی داشتیم اما امروز با نادموکراسی مواجهیم

دولت آقای رئیسی پوپولیست، شعارمحور و ناتوان است. این‌ سه فاکتور ممکن است باعث شود ما دولت سیزدهم را با دولت آقای احمدی‌نژاد یکی بدانیم. حال آنکه دولت معجزه، پوپولیست پولدار بود، اما دولت فعلی، پوپولیستِ بی‌پول است. یعنی شانسی برای جلب نظر مردم ندارد.

سعید حجاریان گفت: من پیشنهاد می‌کنم دولت استعفا دهد و برود. هر چه زودتر، بهتر! حضور این دولت و تفکر خسارت محض است.

روزنامه اعتماد با سعید حجاریان درباره چشم‌انداز پیش روی گروه‌های سیاسی دموکراسی و شبه‌دموکراسی گفت‌وگو کرده است. 

بخش‌های مهم این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 

- بعضی مسائل گذرا هستند و چنانکه می‌بینیم اثرشان بعد از مدت کوتاهی محو می‌شود در مقابل بعضی رویدادها واجد اهمیتند و کوتاه‌مدت نیستند. مثل بحرانی شدن وضعیت صندوق‌های بازنشستگی، بحران آب، فرار سرمایه‌ها و همین‌طور مسائلی که به‌طور مستقیم به تبعیض مربوط می‌شود ازجمله موضوع مشخص زنان. مع‌الوصف دولت ایران با چنین بحران‌هایی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و نیک می‌داند هر یک از اینها قادرند به‌ شدت زمین سیاست را بلرزانند و به همین دلیل می‌بینیم سراسیمه، بی‌کیفیت و بدون هیچ پشتوانه‌ای سند و لایحه و طرح منتشر می‌کنند. 

- ما زمانی شبه‌دموکراسی (quasi-democracy) داشتیم و وضعیت را در قالب رژیم‌های هیبریدی تحلیل می‌کردیم، امروز با نادموکراسی (pseudo-democracy) مواجه هستیم. می‌خواهم بگویم تا زمانی دموکراسی خودمانی داشتیم، اما امروز سخن از هر نوع دموکراسی مایه تمسخر است و این حقیقتا مایه تاسف و وهن است.

- مرزهای اصلاح‌طلبی می‌توانم بگویم ما از یک‌‌طرف با شبه‌اصلاح‌طلبان مواجه هستیم و از یک‌‌طرف با معدود افراد آوانگارد. سایرین فعلا در حالت اغما به سر می‌برند و تلاش دارند راهی برای برون‌رفت از وضع کنونی پیدا کنند. با این وجود من هنوز معتقدم میان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی مرزهایی وجود دارد.
اولا، بخش قابل ملاحظه‌ای از اصلاح‌طلبان سرسپرده نیستند.
ثانیا، سرکوبگر نیستند و میل به خشونت ندارند.
از آن مهم‌تر دست‌کم طرح‌ها و تئوری‌هایی برای اداره بهتر کشور دارند.

- اپوزیسیون خارج از کشور به خود مشغول است. یعنی به‌ جای آنکه خود را آلترناتیو یک نظام سیاسی بداند، به جان هم افتاده و درگیر مسائل داخلی‌اش است. از این گذشته، آنها به علت دوری از وطن چندان با مصائب مردم آشنا نیستند. لذا بعضا طرح‌هایی انتزاعی ارایه می‌کنند بی‌آنکه درباره مقدمات و ملزومات آن تامل کرده باشند. 

- اگر پروژه حجاب اختیاری به سرانجام رسیده، چون در پس و پشت آن تقاضایی چهل ساله بوده است. اما برای مثال پروژه‌هایی از جنس تحریم کالاها یا برندها یا مواردی از این دست لزوما به سرانجام نمی‌رسند.
مثلا تحریم خرید خودروی بی‌کیفیت و گران‌قیمت برای بعضی ناممکن است، زیرا معاش‌شان به این مکانیسم حمل‌و‌نقل گره خورده است. از این گذشته، مردم ایران یکدست نیستند. 

- سیاست آلترناتیو در زمین فعلی سیاست ایران جمهوری‌خواهی محض است، یعنی جمهوری بدون پسوند و پیشوند. 

- در غرب نمی‌گذارند فاشیست‌ها روی کار بیایند. مگر نمی‌گوییم آنجا آزادی است؟ آنها می‌گویند بعضی گفتمان‌ها و احزاب از نردبان دموکراسی بالا می‌روند و زمانی‌که مستقر شدند نردبان را می‌شکنند.
اساسا بعضی نظام‌های سیاسی و گفتمان‌ها خودویرانگر هستند و این «خود» ناظر به حامیان آنها نیست همه مردم و سرزمین را نابود می‌کنند.
از این زاویه باید مقابل رادیکالیسم ایستاد. من معتقدم نمی‌شود به سلطنت مطلقه و موروثی یا امارت اسلامی رای داد. اینها مخالف اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند که در حکم سند بالادستی و از جنس حقوق سخت است. 

- دیکتاتوری مصلح برای ایران سم مهلک است، زیرا مافیا و دیکتاتوری همدست می‌شوند و حرث و نسل را می‌سوزانند. 

- شاید کلمه «تعلیق» بتواند این وضعیت را توصیف کند. در این وضعیت باید منتظر ماند و دید داخل و خارج به چه تفاهمی می‌رسند.
البته که من معتقدم این تفاهم راجع به دموکراسی نخواهد بود ولی امیدوارم معطوف به رفع الم باشد.
اگر وضعیت «تعلیق» به «انسداد» برسد و فشارهای اقتصادی بیش از پیش شود، ممکن است ساخت قدرت در مقابل غرب نرمش نشان دهد. 

- دولت آقای رییسی پوپولیست، شعارمحور و ناتوان است. این‌ سه فاکتور ممکن است باعث شود ما دولت سیزدهم را با دولت آقای احمدی‌نژاد یکی بدانیم. حال آنکه دولت معجزه، پوپولیستِ پولدار بود، اما دولت فعلی، پوپولیستِ بی‌پول است. یعنی شانسی برای جلب نظر مردم ندارد.
ناتوانی دولت سیزدهم فقط معطوف به کارگزارانش و چند انتصاب بی‌قواره نیست. مشکل در راس آن و رییس‌جمهور است. 

- من پیشنهاد می‌کنم دولت استعفا دهد و برود. هر چه زودتر، بهتر! حضور این دولت و تفکر خسارت محض است. 

- من نمی‌گویم آقای رییسی برود و یک اصلاح‌طلب ششدانگ جانشین او شود. می‌گویم داخل مجلس حل‌و‌عقدی که دارند، خودشان بنشینند و یک گزینه کارآمد پیدا کنند. یعنی اگر از انتخابات عبور کرده‌اند، دست‌کم کارآمدی داشته باشند. 

- اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم نمی‌کنند، اما دیگر دست به کار عبث نمی‌زنند، چون التفات پیدا کرده‌اند قانون کاغذ است و قدرت پشت قانون و مجری آن اهمیت فراوان دارد.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان