ماهان شبکه ایرانیان

چشم احمدی‌نژاد را دور دیده‌اید آقای مصباحی مقدم؟!/ قناعت ملت یا درایت دولت

یک یا دو نسل قبل ما نیک به یاد دارد که به دستور دکتر مصدق ماهی را به قیمت هر عدد یک تومان - بله یک تومان - بین مردم تقسیم می‌کردند. ماهی‌هایی که ۴ تا ۵ تومان قیمت داشت. مصدق فقط نفت را ملی نکرد شیلات را هم ملی کرد. نمی‌گفت نخورید ماهی دست مردم داد.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حجت‌الاسلام مصباحی مقدم که اصرار دارد بیشتر با صبغه اقتصاددان شناخته شود گفته‌ است: «مردم ما قانع نیستند. مردم چین به یکی دو وعده غذا در شبانه روز اکتفا می‌کردند تا به توسعه رسیدند. علت اصلی تورم انتظارات تورمی است.»


  چند روز قبل هم یک حجت‌الاسلام دیگر - آقای علم‌الهدی - که بر خلاف اولی داعیه اقتصاددانی ندارد و البته هم پدر همسر آقای رییسی است که قول داده بود اقتصاددانان را به خط می‌کند و هم معاون دانشگاهی  که آقای مصباحی مقدم در آن درس اقتصاد می‌داده ریشه مشکل را جای دیگر دانسته بود. این که هر قدر هم حقوق افراد زیاد می‌شود مطابق آن هزینه ها را هم افزایش می دهند. 


  در این یادداشت اما حسب انتظار اصلی مخاطبان می‌خواهم نقبی تاریخی بزنم و یادی کنم از طعنه مشهور محمود احمدی‌نژاد به همین جناب مصباحی مقدم چرا که به لحاظ فنی آنچه آقای صادق‌الحسینی دوست اقتصاددان/ روزنامه‌نگار توییت کرده گویاتر از همه است: «آنچه ما نیاز داریم، قناعت ملت نیست. درایت دولت است. ناکارآمدی، فساد، بی‌تصمیمی و بی‌تصمیمی را متوقف کنید. ایران دریای فرصت هاست.»


  چون اصل حرف همین است سراغ همان نقب تاریخی می‌روم: در آخرین روز کاری سال پرماجرای 88 ( 28 اسفند) در برنامه‌ای تلویزیونی که مختص رانندگی و سفر بود ناگهان محمود احمدی‌نژاد هم ظاهر شد.


    برنامه سیاسی نبود و می‌خواستند از سفر بگوید و بحث را به تاثیر هدف‌مندی یارانه‌ها بر افزایش سفرها کشاند و به این بهانه به برخی از نمایندگان مجلس و مشخصا همین آقای مصباحی مقدم تاخت و گفت: «من تعجب می‌کنم که بعضی ها اسم خودشان را گذاشته‌اند اقتصاددان. من نمی‌دانم کجا درس خوانده‌اند و از کجا مدرک گرفته‌اند. اگر یارانه‌ها هدف‌مند شود سفر هم بیشتر می‌شود»؛ این را گفت تا به موضوع برنامه ربط بدهد. از او دعوت شده بود تا درباره سفر بگوید و از تخصص خود در حمل و نقل اما به هدف‌مندی یارانه‌ها گریز زد و منتقدان و مشخصا مصباحی مقدم را با تندترین الفاظ به باد انتقاد گرفت.


  صبح روز بعد البته سه چهره مورد طعنه رییس جمهور وقت و از جمله مصباحی‌مقدم بیانیه دادند و نوشتند: «پاسخ استهزاها و درشت گویی‌های آقای احمدی‌نژاد را نمی‌دهیم اما آماده مناظره هستیم».

     (کسی را به مناظره دعوت می‌کردند که 9 ماه قبل با لحن خود در مناظره ها کشور را درگیر التهابی بی‌سابقه کرده بود و می‌دانستند مناظره ای در کار نخواهد بود!)


  این که 9 ماه پس از انتخاباتی با آن تبعات از رفراندوم هم حرف زد ( برای یارانه ها البته) نیز در نوع خود جالب بود اما تعابیری که درباره مصباحی مقدم به کار برد بی سابقه بود. نام نبرد اما اشارات او به درصدهای اشتباه مشخص می‌کرد چه کسی را مراد دارد.


  با این حال آن حمله سبب شد مصباحی مقدم به همان بیانیه اعلام آمادگی برای مناظره بسنده کند و تا مدت‌ها خاموش باشد یا آهسته‌تر نظر دهد و عملا از دور خارج شد مگر گاه که هم سو با قالیباف به صحنه می‌آمد.


  خاصه این که احمدی نژاد  9 ماه بعد حرف خود را به کرسی نشاند و با حذف یارانه غیر مستقیم  پرداخت یارانه مستقیم نقدی شروع شد و همچنان هم ادامه دارد و اگرچه سال قبل از 45 هزار تومان به 300 هزار تومان رسید اما شتاب قیمت ها در سه سال اخیر چنان بوده که دیگر مرهمی بر درد کاهش قدرت خرید نیست.


  حالا اما مصباحی مقدم هیچ طعنه و خرده ای را به دولت وارد نمی‌داند بلکه ملت را به قناعت فرامی‌خواند. چشم احمدی‌نژاد را دور دیده یا نمی‌خواهد بر دامان ابراهیم رییسی گردی بنشیند؟


 یک نقب دیگر هم خالی از لطف نیست. وزیر کشور دولت دوم هاشمی رفسنجانی با وزیر کشور اول او متفاوت بود. دومی علی محمد بشارتی جهرمی در پی تورم سال 74 گفته بود: پیش از انقلاب پای مرغ هم گیر مردم نمی‌آمد و حالا همه مرغ‌خور شده اند و کسی پاسخ داد: اولا ما ران و سینه مرغ می‌خوردیم. شاید وضعیت اقتصادی خانواده شما چنین اجازه ای نمی داده ثانیا ترجیح مردم گوشت قرمز بود و چون توسعه دام داری ها پرهزینه بود دولت سازندگی ذایقه‌ها را به سمت گوشت مرغ سوق داد که البته سیاست درستی هم بود و قرار بود به آبزیان و ماهیان هم تسری یابد که نیافت.

     در دوره دکتر مصدق اگر دنبال ملی کردن نفت بود و از انتخابات آزاد دفاع می‌کرد از معیشت مردم هم غافل نبود. در بیرون با انگلستان شاخ به شاخ بود تا حق مردم ایران را بگیرد و در داخل با نیروهای ضد دموکراسی که انتخابات ازاد را برنمی تافتند اما این دو سبب نشد از معیشت ملت غافل شود.

   مثال و مصداق روشن می‌آورم: یک یا دو نسل قبل ما نیک به یاد دارد که به دستور مستقیم مصدق «ماهی» را به قیمت هر عدد یک تومان - بله یک تومان - بین مردم تقسیم می‌کردند. تا قبل از آن ماهی در غیر شمال و جنوب ایران و حتی در پایتخت یک خوراکی لوکس ( با تلفظ نورسیده‌های امروزی لاکچری) بود که آخر سال به سفره می آمد چون هر ماهی معمولی 5 تومان قیمت داشت که از توان خیلی ها خارج بود.

  اما به دستور و تدبیر مصدق با قیمت هر عدد یک تومان بین مردم توزیع شد. این را هم آقای معتضد جایی نوشته بود و هم از پدرم شنیده‌ام. مصدق، فقط نفت را ملی نکرد شیلات را هم ملی کرد. نمی‌گفت نخورید! ماهی دست مردم داد. شما چه آقای مصباحی؟


  کاش بگویند دقیقا چی را باید کمتر بخوریم؟ درست است که احمدی‌نژادی نیست که به صراحت پاسخ دهد ولی هم به اقتضای داعیه اقتصاددانی و هم لباسی که بر تن دارد باید با احتیاط بیشتر صحبت کند. ضمن این که خیلی‌ها می‌خواهند بدانند خودشان دو وعده‌ای‌اند یا سه وعده‌ای؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان