هرچند هنوز 8ماه تا موعد برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است، اما خطونشانهای جریانهای سیاسی برای یکدیگر از هم اکنون آغاز شده است. خطونشانهایی که مسبوق به سابقه است و در هر دوره انتخابات اعم از مجلس و ریاستجمهوری برای حضور در انتخابات تکرار میشود. بهانه این سخنان که گاه لحنی تهدیدآمیز نیز به خود میگیرد نیز داغ شدن تنور انتخابات است.
در آخرین مورد از این دست سخنان یا نخستین مورد از این عتابهای مرتبط با انتخابات آتی مجلس، سه روز پیش محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی با روزنامه جوان، به صراحت عدم حضور جبهه اصلاحات در انتخابات را به معنای خروج از نظام توصیف کرد. او در آن گفتوگو تصریح کرد: «من جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رای بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمعبندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رای است.»
این سخنان در شرایطی مطرح شده است که زنگ رقابتهای انتخاباتی برای ورود به مجلس دوازدهم در این دوره زودتر از دورههای قبل و در واقع از اوایل سال جاری به صدا درآمده است. همان زمان که حسن روحانی، رئیسجمهوری سابق در دیدار نوروزی خود با سیاسیون و روزنامهنگاران و نیز مدیران دولتش، سال 1402 را «سال سرنوشت» برای جمهوری اسلامی خواند و با اشاره به انتخابات مجلس دوازدهم که در پایان این سال برگزار میشود، گفت: نحوه برگزاری این انتخابات به خصوص سطح رقابت در آن آزمونی برای نظام سیاسی است که نشان میدهد حاکمیت از سال تلخ 1401 تجربه اندوخته است. او همچنین از همهپرسی به عنوان پیششرط برگزاری انتخابات یاد کرد. سخنانی که واکنش اصولگرایان را برانگیخت.
اردیبهشت ماه نیز علی لاریجانی رئیس سابق مجلس با انتشار متنی رسما به برخی گزارشها در مورد حضورش در انتخابات مجلس شورای اسلامی واکنش نشان داد و با تکذیب چنین اخباری نوشت: «رفع نگرانی از جریان خالصسازی؛ خبری درباره انتخابات مجلس وجود ندارد. بدین وسیله از جریان خالصسازی رفع نگرانی میشود و بعید است به این روشهای برادران بتوان رقابت تصنعی ایجاد کرد. ملک را چارهای دیگر نیاز است.» این بیانیه هم همان زمان بهشدت با واکنش اصولگرایان مواجه شد. در ادامه راه نیز خبرهایی از آغاز فعالیتهای درون تشکیلاتی شورای وحدت اصولگرایان در راستای انتخابات مجلس شورای اسلامی منتشر شد.
به این ترتیب در عمل با این سخنان و واکنشهای پس از آن زنگ رقابتهای انتخاباتی از دوماه پیش میان جریانهای سیاسی کشور نواخته شده است و به نظر میرسد هرچه بیشتر به ماهها و روزهای منتهی به دوازدهمین دوره انتخابات مجلس نزدیک میشویم تقابل میان جریانهای سیاسی کشور بیشتر شود. درمیانه چنین تقابلهایی که اینبار با توجه به حوادث سال گذشته درکشور به نظر میرسد جدیتر از دورههای گذشته باشد میتوان از سخنان محمدرضا باهنر یا همان زنهار او مبنی بر بازگشت اصلاحطلبان به صندوق رای دو برداشت داشت.
برداشت اول
برداشت اول از این سخنان تشدید فشار بر اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان عملگرا برای حضور در انتخابات جهت گرم شدن تنور انتخابات است. پایه این تحلیل به انتخابات ریاستجمهوری 1400 و عدم مشارکت در انتخابات از سوی بخشی از اصلاحطلبان برمیگردد. سال 1400 برای اصلاحطلبان به واسطه رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان سال سختی بود تا آنجا که در نهایت بخش مهمی از این جریان سیاسی را به این نتیجه رساند که حضور در انتخابات بیفایده است. درهمین راستا بود که حزب اتحاد ملت در اعتراض به ردصلاحیتها بیانیهای صادر و به صراحت اعلام کرد که اقدام شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیت عملا مفهوم انتخابات را از معنا تهی کرده است. این حزب سیاسی که در عمل یکی از بازوهای مهم جریان اصلاحات است، حتی به محروم شدن سایر جریانهای سیاسی از داشتن نامزد انتخاباتی انتقاد کرد. نتیجه آنکه در نهایت از حضور فعال در انتخابات ریاستجمهوری کنار کشید. در سوی مقابل این حزب سیاسی نیز رد صلاحیت برخی چهرههای مهم جریان اصولگرایی عملگرا، همچون علی لاریجانی منجر به دلخوری شدید و کنار کشیدن آنها از صحنه سیاسی کشور شد.
درچنین شرایطی حوادث سال گذشته، اصولگرایان را نگران حضور اصلاحطلبان به خصوص چهرههای شاخص آنها و ازسوی دیگر شرکت اصولگرایان عملگرا و میانه در انتخابات برای گرم شدن تنور انتخابات مجلس کرده است. این جریان که درحال حاضر در تمام حوزهها در مصدر امور کشور است خوب میداند که عدم حضور این طیفها در انتخابات نتیجهای جز عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات آن هم در شرایطی که کشور به حضور قابل توجه مردم در پای صندوقهای رای نیاز دارند، نخواهد داشت. ازهمینرو شاید تهدید باهنر مبنی بر اینکه «اگر جبهه اصلاحات دنبال تحریم باشد، این خروج از نظام است» را بتوان در راستای فشار بر این طیف و حتی در نگاهی کلانتر تهدید آنهایی که احتمالا در این دوره به سبب دلخوریهایشان سخنی از ضرورت مشارکت مردم به میان نیاورند، تعبیر کرد.
برداشت دوم
برداشت دوم از تهدید باهنر برای شرکت در انتخابات شاید تشدید انشقاق میان بدنه اصلاحطلبان باشد. اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بر سر حضور در انتخابات به دلایلی که در بالا ذکر شد تردیدهای جدی داشتند. در این میان اعلام کاندیداتوری عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی دولت حسن روحانی، منجر به بروز اختلافاتی میان احزاب جریان اصلاحات برای حضور در انتخابات شد که در نهایت جبهه اصلاحات ایران با صدور بیانیهای تصمیم احتمالی برخی از احزاب عضو و اشخاص حقیقی حاضر در مجمع عمومی خود را مبنی بر حمایت منفرد یا جمعی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را محترم و مجاز دانست.
موضوعی که همان زمان بسیاری از آن با عنوان انشقاق در میان جریان اصلاحات یاد کردند. به این ترتیب احزاب کارگزاران سازندگی، ندای ایرانیان، اعتماد ملی، توسعه ایران اسلامی، همکاری و وحدت ملی، جوانان ایران اسلامی، مردمسالاری، اسلامی کار، مجمع نیروهای خط امام، خانه کارگر، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، مجمع زنان اصلاحطلب و جمعیت زنان نواندیش طی بیانیهای با عنوان «ائتلاف جمهور» از نامزدی عبدالناصر همتی حمایت کردند. نتیجه آنکه حزب اتحاد ملت با وجود تاکید بهزاد نبوی، رئیس وقت جبهه اصلاحات ایران برحضور در انتخابات، ترجیح داد از هیچ نامزدی حمایت نکند. در واقع میتوان گفت که استارت جدایی میان احزاب اصلاحطلب همان زمان به نوعی زده شد.
ماجرایی که از یکسو با حمایت بخشی از اصلاحطلبان از همتی به زعم اصولگرایان، تنور انتخابات را در سال 1400 گرم کرد و از سوی دیگر منجر به بروز اختلافاتی میان این جریان سیاسی شد. این اختلافات در این دوره از انتخابات مجلس نیز میتواند یک بار دیگر تکرار شود. خصوصا آنکه پس از انتخاب آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات، از مجموع سخنان برخی از اعضای جبهه اصلاحات میتوان نارضایتی را از این انتخاب احساس کرد. برخی شنیدهها نیز حاکی از آن است که سه حزب اعتماد ملی، کارگزاران سازندگی و ندای ایرانیان خواستار ادامه ریاست بهزاد نبوی بر جبهه اصلاحات بودند و پس از انتخاب آذر منصوری به ریاست این جبهه، مخالفت خود را به نوعی اعلام کردهاند. دلیل مخالفت آنها با استعفای بهزاد نبوی شاید همان نظر همیشگی او مبنی بر ضرورت حضور در عرصه انتخابات باشد. همان موضعی که او و برخی احزاب دیگر در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 اتخاذ کردند.
ازهمینرو با توجه به اینکه گفته میشود رویکرد جدید جبهه اصلاحات «اصلاحات جامعه محور» است، این رویکرد میتواند در مقابل رویکرد «انتخابات محور» برخی دیگر از اعضای جبهه اصلاحات در انتخابات پیشرو قرار بگیرد. دو رویکردی که اگر در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند میتوانند یک بار دیگر تجربه انتخابات 1400 را برای این جریان تکرار کند.
حتی این دو رویکرد میتواند موجب تنشهایی در درون اعضای احزاب معتقد به شرکت در انتخابات یا عدم حضور در انتخابات شود که سرانجام آن برد برای اصولگرایان به واسطه جدایی میان احزاب این جریان خواهد بود. در واقع میتوان گفت که جبهه اصلاحات بعد از انتخابات 1400 به اصلاحطلبان طرفدار اتحاد ملت، اصلاحطلبان میانهرو و اصلاحطلبان انتخاباتی (یا مدافعان شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی) تقسیم شده است که هر یک میتوانند در انتخابات آتی «اکتهای خاص» خود را به واسطه تفکراتشان ایفا کنند. در این میان نکته مهم اینجاست که اصولگرایان به حضور اصلاحطلبان تحت هر شرایطی برای گرم شدن تنور انتخابات 11اسفند تاکید دارند حتی با اینکه نگرانیهایی هم نسبت به تاثیرگذاری این جریان همچون سالهای گذشته برانتخابات وجود دارد. با تمام اینها گزینه فشار بر این جریان همراه با تلاش برای انشقاق آنها در حال حاضر روی میز قرار گرفته است. از سوی دیگر نیز همین فشار میتواند منجر به فروپاشی شاکله این جریان سیاسی مهم شود که در هر دو صورت برد برای اصولگرایان خواهد بود.
دراین میان اصلاحطلبان در کنار تحمل فشار سخت سیاسی در سال انتخابات، تحت فشار اجتماعی مضاعفی که از سال گذشته به واسطه وقایع پس از فوت مهسا امینی بردوش آنها قرار گرفته نیز هستند. به واسطه این فشار اجتماعی است که بسیاری از چهرههای تاثیرگذار این جریان مدتهاست سکوت اختیار کردهاند. سوی دیگر این موضوع هراس این جریان از اثرگذاری مجدد شعارهایی نظیر «تکرار میکنم» در انتخابات 11اسفند سال جاری تحت تاثیر فضای پس از حوادث پاییز و زمستان سال گذشته است. با این تفاسیر میتوان گفت که جریان اصلاحات حتی برای ارائه لیست انتخاباتی مجلس نیز به واسطه فضای موجود تحت برخی فشارها از پایین یا بهتر بگوییم همان قشری که طی سالهای گذشته رای خود را از آنها کسب کرده، قرار دارد. ازهمین رو روز گذشته آذر منصوری، رئیس جدید جبهه اصلاحات و جواد امام، سخنگوی جدید اصلاحات در توییتهای جداگانه به تهدید محمدرضا باهنر پاسخ دادند. در چنین شرایطی میشود پیشبینی کرد که زمستان سختی در انتظار اصلاحطلبان است.