عصر ایران- امروز 13 تیرماه به عنوان روز ملی دماوند نام گذاری شده است. دماوند بدون هیچ تردیدی نماد ایران است. نماد استواری و پای داری ایران. ایرانیان بر سر هر نمادی اختلاف داشته باشند این یک اما قابل انکار نیست. باشکوه است و نسبت ایران و دماوند مثل مصر است با اهرام ثلاثه و این کوه مخروطی شکل هم انگار همچون اهرام سهگانه انرژی جاودانهای دارد.
جایگاه دماوند در افسانه و اسطورههای ما هم یگانه است و همین آن را متمایز میکند. چرا که با ماست و میبینیمش و در دل تاریخ پنهان نیست اما رمزآلود است.
با دماوند به یاد آرش کمانگیر میافتیم که از فراز آن تیر انداخت. به یاد نبرد رستم با سپید زیر درختی در پای قله دماوند. ضحاک ماردوش را هم در غاری در دماوند به به بند کشیدند. کیومرث نسز آتش را در دماوند شناخت و دماوند یعنی ایران.
بیسبب نیست که شاعران بزرگ از فردوسی و خاقانی تا ناصر خسرو و عطار و در روزگار ما فریدون مشیری همه و همه درباره دماوند سروده اند و کیست که نداند مشهورترین و محبوبترین البته همان دماوندیه ملکالشعرای بهار است که بیت نخست آن زبانزد است.
امروز باید از صدا و سیما ترانه دماوند میبارید و اگرچه اشاره شد اما بسیار کم. وزیر ورزش باید به کوه دماوند میرفت اما درگیر نقل و انتقالات باشگاههاست و هر مدیریت دیگری بود از دماوند مثل اهرام ثلاثه درآمد تولید میکرد چرا که کوهی عادی نیست و جدای جنبه های اسطورهای برای کوهنوردان حرفهی هم جذابیت ویژه دارد.
دماوند هم هویت و شناسه ماست هم تاریخ و جغرافیای ما. هم زبان پارسی در آن پالوده میشود. اگر مولانا میگوید ای تو افلاطون و جالینوس ما ای دوای نخوت و ناموس ما با دماوند هم میوان همین گونه عاشقانه سخن گفت.
دماوند اتصال زمین ایران به آسمان جهان است و اینها البته همه پرگویی است وقتی شعر بهار گویاست:
ای دیو سپید پای دربند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر یکی کلهخود
ز آهن به میان یکی کمر بند
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر چهر دل بند
تا وارهی از دم ستوران
وین مردمِ نحسِ دیومانند
با شیر سپهر بسته پیمان
با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون
سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک، مشت
آن مشت تویی ای دماوند
تو مُشتِ درشتِ روزگاری
از گردش قرنها پس افکند
نینی تو نه مشت روزگاری
ای کوه نیام ز گفته خرسند
تو قلب فسردۀ زمینی
از درد و ورم نموده یک چند
خامش منشین سخن همی گوی
افسرده مباش خوش همی خند....
دماوند اما تنها در ادبیات و تاریخ ایران نیست. حی و حاضر است و هم چنان منبع حیات است. چندی قبل در معرفی فصل نامۀ صنوبر - ویژه کوه و کوهستان- به بخشی از گفت و گوی مجله با داوود محمدی فر پیش کسوت کوه نوردی ایران اشاره شد که در 90 سالگی سرحال و قبراق از کوه گفته و عاشقانه دماوند را ستوده بود:
« من عاشق دماوندم. دماوند نماد ملی ایران است و نماد کوه نوردی ایران. اولین کوه دنیاست که صعود شده. آرش ها و فرانک ها در آن بوده اند. داستان های آن با ذهن نردم این زمان درهم آمیخته و هنوز مردم احساس می کنند ضحاک در در دماوند دربند است.»
جذابیت ویژه دماوند قله سپید آن است. چندان که ملک ااشعرای بهار می سراید:
ای مادر سر سپید بشنو
این بخت سیاه بخت فرزند
برکش ز سر این سپید معجر
بنشین به یکی کبود اورند..
فرزندان مان را با ایران و با کوه های آن و با دماوند آشنا کنیم. معلمان از بچه ها بخواهند این شعر را از بر کنند و دسته جمعی بخوانند: ای دیو سپید .ای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند....
کارشناسان پیشبینی میکنند بشر دوباره به کوه بازخواهد گشت و آب را در کوهستان ها خواهد جست.
به جای این همه حرف مفت و ادعای بی فایده می توان از کوه و کوهستان گفت تا همه بدانند قریب 70 درصد این سرزمین در ارتفاع بالای هزار متر و به این اعتبار کوهستانی است ولی کوه و کوهستان را فراموش کرده ایم.
دماوند تنها تاریخ و ادبیات و اسطوره نیست. زیست بوم و محیط زیست است و با این نماد میتوان نسلی دماوندی پرورش داد.
ملک الشعرای بهار البته به جنبه آتش فشانی دماوند توجه و آرزو کرده مثل آتشفشان وزوو که فعال شد و پمپیی را سوزاند بیدار شود و بسوزاند اما نه دماوند خاموش هم زیباست و برای تغییر مطلوب نیاز به خروش آتشفشان نیست و در مقابل خاموشی می توان آگاهی و پایداری را نشاند.
روز ملی دماوند فرخنده باد و به شعر و شعار بسنده نکنیم و بدانیم هر چه سبک بال تر بر آن قدم نهیم و به قدر ذره ای آن را نیالاییم دوستی مان را نشان داده ایم....