از الیور توئیست تا پیمان نامۀ حقوق کودک

در بین رمان‌نویسان بزرگ جهان، مصائب کودکان در آثار چارلز دیکنز نمود بارزی دارد. در همان دورانی که دیکنز مشغول نوشتن "الیور توئیست" و "آرزوهای بزرگ" و "دیوید کاپرفیلد" بود، به تدریج مفهوم "حقوق کودک" وارد زندگی بشر شد.

  عصر ایران؛ نوشین مجلسی - کودک‌آزاری و حقوق کودک، مفاهیمی متأخر در تاریخ زندگی بشر است. در جهان قدیم، دوران کودکی آدم‌ها بسیار زود به پایان می‌رسید. امروزه مطابق پیمان‌نامۀ جهانی حقوق کودک، عصر کودکی هر فردی در سن 18 سالگی به آخر می‌رسد و در واقع دوران کودکی کش آمده و بلندتر شده.

   در جهان قدیم، بسیاری از آدم‌های زیر 18 سال سربازان قشون این حاکم و آن امپراتور بودند و در جنگ‌ها شمشیر می‌زدند و آدم می‌کشتند و کشته می‌شدند. گاه وقتی قبیله‌ای شکست می‌خورد، قوم فاتح همۀ مردان آن قبیله را می‌کشت.

  ملاک مردی نیز، ظهور نشانه‌های بلوغ جنسی بود. بنابراین، پسران 13 ساله‌ای که امروزه کودک محسوب می‌شوند، در آن دوران به دلیل اینکه یکی از "مردان قوم مغلوب" بودند، گردن زده می‌شدند. ازدواج افراد زیر 18 سال هم که عرف بسیاری از جوامع کهن بود. کودکان به بردگی و سربازی و خانۀ بخت می‌رفتند چراکه دوران کودکی، ناگهان زود تمام می‌شد.

  در جهان جدید هم، تا اواسط قرن نوزدهم، کسی برای حقوق کودک تره هم خرد نمی‌کرد. کودکان بخت‌یار، آنانی بودند که در خانواده‌های مرفه متولد شده بودند. در غیر این صورت، هر کودکی ممکن بود جامۀ کارگری به تن کند و وارد جامعه شود.

   از کودکانی که در مزارع و روستاهای جهان قدیم کار می‌کردند تا کودکانی که پس از وقوع انقلاب صنعتی، در کارگاه‌ها و کارخانه‌های جهان مدرن استثمار می‌شدند، همگی دچار بداقبالی "تولد زودهنگام در تاریخ بشر" بودند. یعنی اگر در قرن بیستم به دنیا آمده بودند، شاید "حقوق کودک" شامل حال‌شان می‌شد و در بهترین سال‌های زندگی، بار سنگین مسئولیت و بیگاری بر دوش‌شان قرار نمی‌گرفت.

چارلز دیکنز

از الیور توئیست تا پیمان نامۀ حقوق کودک

   در بین رمان‌نویسان بزرگ جهان، مصایب کودکان در آثار چارلز دیکنز نمود بارزی دارد. در همان دورانی که دیکنز مشغول نوشتن "الیور توئیست" و "آرزوهای بزرگ" و "دیوید کاپرفیلد" بود، به تدریج مفهوم "حقوق کودک" وارد زندگی بشر شد. بشر مدرن در حال پیشرفت بود و لاجرم باید فکری هم به حال کودکان می‌کرد.

از سوی دیگر، کارل مارکس هم در میانۀ سدۀ نوزدهم دانش وسیع خویش را در خدمت بهبود وضعیت کارگران قرار داده بود؛ کارگرانی که بخش نه چندان کوچکی از آنان، کودکان بودند. شرح مصایب دردناک کودکان کارگری که توسط کارفرمایان و سرمایه‌داران بی‌رحم استثمار می‌شدند، وقتی با قلم مؤثر مارکس روایت می‌شد، خون خوانندگانش را به جوش می‌آورد.

این پمپاژ نیرومند، در بهبود شرایط کودکان کارگر، کارگر افتاد و زان پس، چرخ کارخانه‌ها در کنار چرخ حقوق کودکان کار چرخید. اروپا از خواب غفلت بیدار شد و به این ایده رسید که حقوق و حمایت ویژه‌ای را به کودکانش اختصاص دهد.

 در 1841، در فرانسه، اولین قوانین حمایت از کودکان در محیط کارشان شکل گرفت. در 1881، قوانین فرانسه حق کودکان برای آموزش را نیز در بر گرفت. سایر کشورها نیز به پاریس پیش‌رو نگاه کردند و در زمینۀ حقوق کودک، پیش‌روی کردند.

کارل مارکس

از الیور توئیست تا پیمان نامۀ حقوق کودک

   در ابتدای قرن بیستم، حقوق کودک بیش از پیش جدی گرفته می‌شد. در 1919، جامعه ملل (سلف سازمان ملل) مفهوم حقوق کودک را مورد توجه قرار داد و کمیته‌‌ای را برای حمایت از کودکان طرح‌‌ریزی کرد. این سازمان در 1924 اعلامیه حقوق کودک را، که اولین معاهده بین‌‌المللی در زمینه حقوق کودکان است، به رسمیت شناخت؛ اعلامیه در 5 بخش حقوق ویژه‌‌ای را برای کودکان و مسئولیت‌‌هایی را برای بزرگسالان قائل می‌‌‌‌شد.

 با وقوع جنگ جهانی دوم، ضرورت حمایت‌‌ از کودکان بیش از پیش آشکار شد. جنگ جهانی دوم میلیون‌ها کودک را گرفتار مصائب و مرارت‌های عمیق کرد. این شد که در 1947، صندوقی در سازمان ملل به منظور اقدام فوری به سود کودکان تاسیس شد. این صندوق بعدتر به شکل سازمان یونیسف در آمد و جایگاه یک سازمان بین‌‌المللی به آن اعطا شد.

 یونیسف در آغاز بر روی کمک به آسیب‌‌دیدگان جوان جنگ جهانی دوم (که عمدتا مراقبت از کودکان اروپایی را در بر می‌‌گرفت) متمرکز بود. اما به تدریج به ماموریتش وسعتی بین قاره‌ای بخشید و کودکان کشورهای در حال توسعه را نیز زیر چتر حمایت خودش قرار داد.

در 1959 مجمع عمومی سازمان ملل، پیمان‌‌نامه حقوق کودک را که در آن 10 اصل حقوق کودک توصیف شده بود، به تصویب رساند. در حالی‌‌که این متن توسط همه کشورها امضا نشده بود و اصول آن تنها ارزش اطلاع‌رسانی داشت، اما همین متن راه را برای پیمان‌‌نامۀ جهانی حقوق کودک هموار کرد.

 با افزایش توجه به مسئلۀ حقوق کودک، سازمان ملل سال 1979 را به عنوان سال جهانی کودک نام‌‌گذاری کرد و در همین سال تغییراتی بنیادی و مطلوب به پیمان‌‌نامۀ جهانی حقوق کودک راه یافت.

  پیمان‌نامه در اواخر 1979 در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و در 54 ماده حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را به گوش همۀ سیاستمداران و قانونگذاران و مربیان و معلمان و پدران و مادران رساند.

از الیور توئیست تا پیمان نامۀ حقوق کودک

 با این حال روند پیشرفت حقوق کودکان در قرن پرشتاب قبل، چندان هم سریع نبود؛ چراکه پیمان‌نامۀ جهانی حقوق کودک، پس از سال 1990، یعنی بعد از آنکه در 20 کشور به تصویب رسید، وارد فاز اجرایی شد

. اگرچه امروزه حقوق کودک مفهومی جاافتاده و تثبیت شده در متون حقوقی بین‌المللی است، اما هنوز چنانکه باید و شاید، قوانین بسیاری از کشورهای جهان را اصلاح نکرده است و در بعضی از کشورهایی هم که قوانین مرتبط با این مفهوم تصویب شده، هنوز موانع فرهنگی زیادی در برابر ش مقاومت می‌کنند.

چهار اصل بنیادی‌ای که تمامی بندهای پیمان‌‌نامۀ جهانی حقوق کودک بر آن‌ها بنا شده، به شرح زیرند:

حقوق این پیمان‌نامه باید برای همه کودکان بدون هرگونه تبعیضی باید وجود داشته باشد.

هنگام تصمیم‌گیری دربارۀ کودکان، باید منافع عالیۀ آنان در کانون توجه باشد.

کشورهای عضو باید حق زندگی و رشد کودکان را به رسمیت شناخته و تضمین کنند.

کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آن‌ها مربوط می‌شود، باید مورد توجه قرار گیرد.

پیمان‌نامۀ جهانی حقوق کودک در سال 1372 در مجلس ایران به تصویب رسید و مسئلۀ حقوق کودک را در ایران به شکلی مدرن و پررنگ‌تر از قبل مطرح کرد.

 مطابق این پیمان‌نامه، اگرچه نقش ابتدایی حمایت از کودکان بر عهدۀ والدین کودک است، اما دولت‌‌ و جامعۀ مدنی نیز موظفند در تحقق این وظایف به خانواده‌‌ها یاری برسانند. کودک‌آزاری، هر گونه نقض آگاهانه یا ناآگاهانۀ حقوقی است که در پیمان‌نامۀ جهانی حقوق کودک برای کودکان به رسمیت شناخته شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان