برخی از ستارگان آن تیم هنوز ملیپوش هستند و برخی دیگر هم نتوانستند روند رو به رشد خود را ادامه دهند. نکته جالب اینجاست که آن موفقیت بزرگ، زیرنظر بهروز عطایی رقم خورد؛ سرمربیای که این روزها هدایت تیم ملی بزرگسالان را بر عهده دارد و البته کمتر کسی است که از تیم تحت نظر او انتقاد نکند. این شباهت، حقیقتا کمی ترسناک است، چراکه اگر قرار است این نسل قهرمان جهان هم به هنگام رسیدن به رده بزرگسال مثل تیم ملی فعلی عمل کند، تقریبا باید از دنبال کردن والیبال دست بکشیم. البته که در دوره گذشته قهرمانی جوانان جهان در ایتالیا و بلغارستان، تیم ملی به رده نهم رسید و این قهرمانی در منامه میتواند خوشحالکننده باشد، اما به شرطی که ثبات، حلقه گمشده والیبال ایران نماند.
دو دوره قبل تیم ملی زیرنظر عطایی موفق شد در خاک بحرین، ایتالیا را با نتیجه 3بر2 شکست دهد و اینبار در همان جا، با تکرار همان نتیجه و مقابل همان رقیب، شاگردان رضا مومنی مقدم بدون باخت در سکوی نخست دنیا ایستادند تا مشخص شود حداقل این کشور همسایه برای جوانان والیبال خوشیمن است. البته اینبار ایتالیاییها از خولیو ولاسکو به عنوان مدیر تیمهای پایه استفاده میکردند؛ همان سرمربیای که این روزها جای خالی کسی مثل او روی نیمکت تیم ملی حس میشود. مساله اینجاست که ما استفادهمان از ولاسکو را بردیم ولی نتوانستیم به همان روند ادامه دهیم. امیدواریم اینبار نسل جدید و درخشان والیبال را در سیکل دیوانهوار تغییر سرمربی و سردرگمی گزینه داخلی و خارجی گرفتار نکنیم.