توجه به شیعیان
بر تو باد به صبر و استقامت و انتظار فرج زیرا پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده: برترین اعمال امت من انتظار فرج است و پیوسته شیعیان ما در اندوه و غصهاند تا فرزندم که پیامبر بشارت داده زمین را پر از قسط و عدل مىکند چنان که پر از ستم و جور شده ظاهر گردد.
حسن بن محمّد قمى مىگوید: از بزرگان قم براى من نقل شد که حسین بن حسن بن جعفر بن محمّد بن اسماعیل بن جعفر صادق در قم آشکارا شرابخوارى مىکرد. روزى به قصد حاجتى به در خانه احمد بن اسحاق اشعرى که وکیل اوقاف در قم بود رفت ولى احمد بن اسحاق اجازه ورود به او نداد. حسین بن حسن با دلى پر از اندوه به خانهاش باز گشت!
احمد مدتى طولانى گریه کرد و به تضرّع و زارى نشست تا حضرت به او اجازه تشرف داد، هنگامى که وارد شد عرض کرد: پسر پیامبر! به چه سبب مرا از تشرف به محضرت منع کردى؟! در حالى که من از شیعیان و یاران و پیروان توأم، حضرت فرمود: براى اینکه پسر عموى ما را از درب خانهات راندى! احمد گریست و به خدا سوگند خورد که او را از ورود به خانهاش مانع نشد مگر براى اینکه از مشروب خوارى توبه کند.
هنگامى که احمد باز گشت، اعیان قم به دیدنش آمدند و حسین هم با آنان بود، هنگامى که احمد او را دید، به سرعت از جا برخاست و از او استقبال کرد، و اکرامش نمود و وى را بالاى مجلس نشاند.
سبب این برخورد را از او پرسید، احمد بن اسحاق آنچه را بین او و حضرت امام عسگرى علیه السلام گذشته بود یادآورى کرد.
محمّد بن على بن ابراهیم مىگوید: زندگى بر ما سخت شد و تنگدستى به ما هجوم آورد، پدرم به من گفت: ما را ببر تا به محضر این مرد یعنى ابا محمّد عسگرى علیه السلام برسیم که او را به جوانمردى وبلند همتى وصف مىکنند.
چون به درب خانه حضرت رسیدیم غلامش به سوى ما بیرون آمد و گفت: على بن ابراهیم و فرزندش محمّد وارد شوند، هنگامى که وارد شدیم و بر او سلام کردیم به پدرم فرمود: چه چیزى تو را تا این زمان از زیارت ما بازداشت؟ گفت: سرور من! از اینکه تو را با این وضع و حالم ببینم حیا کردم.
پی نوشت ها:
______________________________
(2)- بحار الأنوار: 50/ 323، باب 4، حدیث 17؛ مستدرک الوسائل: 12/ 374، باب 17، حدیث 14335.
کتاب : اهل بیت علیهمالسلام عرشیان فرش نشین