دسته بندی مسائل اخلاقی

فلاسفه اخلاق تاکنون، به پیروی از ارسطو، اخلاق را به ملکات راسخه در نفس که در اثر تکرار عمل حاصل می شود تفسیر کرده اند. و از آنجا که منشا اعمال و رفتار انسان قوای نفسانی اوست، هماهنگ با تنوع و تعدد قوای نفسانی، فصول اخلاق را به اقسام متنوعی تقسیم کرده اند. آنان می گویند: قوایی که در پیدایش فعال و به دنبال آنها ملکات انسان مؤثر هستند سه دسته اند: 1 - قوه عقلیه. 2 - قوه شهریه. 3 - قوه غضبیه. هر یک از این قوای سه گانه، رفتارها و کردارهای ویژه ای طلب می کنند و نیز به ترتیب اولویت این قوا، به بررسی اعمال و رفتار انسان می پردازند. و علمای اخلاق اسلامی هم غالبا به پیروی از ارسطو کم و بیش همین تقسیم بندی را رعایت کرده اند.

اکنون، در ارتباط با تقسیم فوق دو سؤال قابل طرح است که دقت در آنها در جای مناسب خود قابل ملاحظه خواهد بود: نخست آنکه آیا تقسیم قوای نفس به این سه قوه درست است و آیا می توان قوای نفس را در این سه خلاصه کرد؟ دوم آنکه تقسیم اخلاق و رفتار و ملکات اخلاقی بر اساس تنوع قوای نفسانی آیا می تواند مطلوب باشد و یا اینکه بهتر است روش دیگری برای تقسیم آنها پیدا کنیم؟

می توان گفت: هر دو مطلب فوق تا حدی قابل مناقشه است و ما می توانیم در این زمینه تقسیمات دیگری ارائه کنیم که مبتنی بر تنوع قوای نفس نباشد و یا تقسیماتی که مبتنی بر قوای نفس باشد; ولی، قوای نفس را در این سه قوه منحصر نکنیم و تعداد بیشتری از قوی نفس و تنوع ظریفتری از آنها را اساس کار خود و ریشه تقسیم رفتارها و ملکات اخلاقی قرار دهیم چنانکه به یاری خداوند بزودی مطرح خواهیم کرد.

از نظر ما موضوع علم اخلاق اعم از ملکات نفسانی است که فلاسفه اخلاق تاکنون به عنوان موضوع علم اخلاق بر آن تاکید داشته اند و چنانکه قبل از این گفته ایم: موضوع اخلاق اعم از ملکات اخلاقی است و همه کارهای ارزشی انسان را که متصف به خوب و بد می شوند و می توانند برای نفس انسانی کمالی را فراهم آورند یا موجب پیدایش رذیلت و نقصی در نفس شوند، در بر می گیرد و همگی آنها در قلمرو اخلاق قرار می گیرند.

چنانکه به نظر ما قرآن کریم و روایات نیز این سخن را تایید می کنند. بنابراین، می توان گفت: موضوع اخلاق، موضوع وسیعی است که شامل ملکات و حالات نفسانی و افعالی می شود که رنگ ارزشی داشته باشند.

اکنون، پس از روشن شدن حد و مرز موضوع اخلاق، می توانیم به عنوان طرح بررسی و روش مطالعاتی آن، تقسیمات گوناگونی را، بر اساس تنوع قوای نفس یا به صورت دیگری، ارائه دهیم تا در سیر مطالعاتی و تحقیق، نقاط ورود و خروج و تسلسل منطقی مباحث را روشن کند.

ما هم می توانیم مسائل اخلاقی را به تناسب تنوع قوای نفس تقسیم بندی کنیم و هم به تناسب تنوع متعلقات افعال اخلاقی. و به عبارتی هم می توانیم تقسیم را از مبدا فعل شروع کرده و افعال اخلاقی را به تناسب مبادی گوناگون نفسانی آنها به گروههای گوناگون تقسیم و در رده های مختلف قرار دهیم، چنانکه پیروان ارسطو عمل کرده اند با این تفاوت که تقسیم دیگری از قوای نفسانی مورد نظر، خواهد بود که به یاری خدا ارائه خواهیم داد و هم ممکن است که تقسیم را از متعلق و طرف رابطه شروع کرده و موضوعات اخلاقی را بر اساس تنوع متعلقات افعال اخلاقی رده بندی و منظم سازیم.

در مورد تقسیم به تناسب متعلقات می گوییم: متعلق افعال اختیاری یا خود فاعل است یا دیگران هستند و یا اینکه با خدای متعال ارتباط پیدا می کند که می توان به تناسب هر یک، نام متناسبی نیز بر آن اطلاق کرد. نخستین قسم را «اخلاق فردی » بخش دوم را «اخلاق اجتماعی » و بخش سومین را «اخلاق الهی » نام می گذاریم. و این تقسیمی دلنشین تر از تقسیم گذشته خواهد بود.

در تقسیم به تناسب مبادی نفسانی افعال همانطور که در بالا گفتیم: می توان مبادی نفسانی افعال و به عبارتی قوای نفس را به صورتهای دیگری تقسیم کرد و ما در اینجا یک تقسیم را به این صورت مطرح می کنیم که افعال انسان: 1 - گاهی منشا غریزی دارد; یعنی، فعل و انفعالاتی بدنی مستقیما منشا انگیزش آنها می شود مثل: خوردن یا روابط جنسی و نظایر آنها که منشاشان میل به خوردن یا میل جنسی است و این تمایلات به سبب فعل و انفعالات فیزیولوژیک تحقق می یابند. 2 - گاهی دیگر منشا افعال، تاثرات روحی انسان نظیر حالات ترس و وحشت و اضطراب هستند که در روان شناسی با عنوان انفعالات نام برده می شوند. 3 - برخی دیگر کارهایی هستند که از تمایلات عالی انسانی و به اصطلاح تمایلات فطری نظیر: حقیقت جویی، کمال طلبی، میل به فضایل اخلاقی و پرستش، منشا می یابند یعنی تمایلاتی که منشا بدنی و عضوی ندارند، برخاسته از عوامل مادی و فیزیولوژیک نیستند و مبدا و غایت مادی ندارند. 4 - در مواردی نیز رفتارهای انسانی منشا احساسی و عاطفی دارند که این خود به دو نوع تقسیم می شود: یکی رفتارهایی است که عواطف مثبت انسان مثل انس و محبت آنها را برانگیخته است، و دوم رفتارهایی که منشاشان عواطف منفی انسان نظیر حسد و کینه و نفرت خواهد بود.

طرح مورد نظر و شرح آن

ما در این نوشته طرح و تقسیم بندی به تناسب متعلقات افعال را دنبال می کنیم به این معنا که آنها را چنانکه گفتیم، تقسیم می کنیم به: 1 - اخلاق الهی یعنی کارهای انسانی که به خدا مربوط می شود، مثل یاد خدا، توجه به خدا، خشوع و خوف از خدا، رجاء و ایمان به خدا و غیره که عباداتی بر اساس آنها انجام می شود مثل نماز و روزه و غیره. 2 - اخلاق فردی یعنی کارهایی که به خود شخص مربوط می شود و در انجام دادن آنها اصالتا رابطه با خدا منظور نیست گو اینکه ممکن است با خدا و احیانا با مردم هم ارتباط پیدا کند; ولی، در آن بالاصاله فقط رابطه با خود انسان ملحوظ است; مثل شکم بارگی، شهوترانی. چه اینکه انسان پرخور باشد یا کم غذا و دنبال شهوات برود یا نرود در اصل به خود شخص مربوط است گرچه به این لحاظ که ممکن است در یک صورت اطاعت خدا و در یک صورت مخالفت خدا باشد، با خداوند هم ارتباط پیدا می کند و یا مثل ارضاء غریزه جنسی که منشا آن صفت نفسانی شهوترانی است و به منظور پاسخگویی به آن انجام می شود پس اصلا به خود شخص مربوط می شود ولی این بدیهی است که ناگزیر با شخص دیگری نیز ارتباط پیدا کند. 3 - اخلاق اجتماعی که محور اصلیش ارتباط انسان با دیگران است و از معاشرت با دیگران و زندگی اجتماعی پدید می آید: مثل احسان به دیگران، احترام یا توهین به دیگران که محور اصلی آنها را روابط اجتماعی تشکیل می دهد.

اکنون، اشاره به این حقیقت لازم است که گرچه رفتارهای انسانی چنانکه در بالا تقسیم کردیم متنوعند و در سه ردیف اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق الهی قرار می گیرند ولی، همه آنها از یک سری مبادی مختلف نفسانی سرچشمه می گیرند که کلیاتش مشترک است. ما در مباحث انسان شناسی مطرح کرده ایم که افعال اختیاری انسان بطور کلی از هر یک از دو مبدا نفسانی به وجود می آید: 1 - بینشها و شناختها 2 - تمایلات و گرایشها. و نیز گفتیم: که این دو نوع مبدا افعال نفسانی نسبت به انجام فعل دو اثر متفاوت دارند که یکی فقط روشنگری می کند و اثرش کشف واقعیتهاست، و دیگری تحریک کننده است و انسان را به طرف انجام کار بر می انگیزد که البته این انگیزش با حالات و کیفیاتی نفسانی مثل ترس و امید، توام است که در نتیجه در بسیاری از موارد به فعالیت بدنی منتهی می شود و در مواردی نیز صرفا یک فعل درونی تحقق می یابد و گرچه ممکن است به وسیله اندامهایی از بدن مثل مغز و اعصاب انجام شود ولی به بیرون بدن سرایت نمی کند. که این افعال هم از آنجا که در زمره افعال اختیاری انسان هستند در قلمرو اخلاق قرار می گیرند.

نکته دیگری که قابل ملاحظه خواهد بود این است که در «مبادی و فلسفه اخلاق » عقلا و کتابا و سنتا به این نتیجه رسیدیم که ارزش اخلاق به دو عامل وابسته است : یکی صلاحیت خود فعل، و دوم نیت و انگیزه فاعل; که این دو در حقیقت به منزله جسم و روح عمل اخلاقی هستند. یعنی کار اخلاق هم خود به خود باید صالح و درست باشد و هم علاوه بر آن، لازم است با نیت و انگیزه صحیحی انجا گیرد تا ارزش پیدا کند. بنابراین، در همه افعال خواه و ناخواه با نیت ارتباط داریم که از سویی در واقع روح عمل و اساس ارزش را تشکیل می دهد و از سوی دیگر نیت یکی از همان کارهای درونی مخفی است و در قلب انسان انجام می پذیرد. چنانکه قبلا، «نیت » مورد نظر اسلام را نیز مطرح کردیم که در هر حال به شکلی ارتباط با خدا در آن ملحوظ است و مرتبه ای از تقرب به خداوند را واجد خواهد بود که یا عمل را از روی خوف از خدا انجام می دهد یا به طمع نعمتهای خدا و یا اینکه انگیزه شخص فاعل اطاعت امر خدا و تقرب به خداوند است بدون آنکه طمع به نعمتهایش یا خوف از عذابش واسطه شوند. در هر حال از آنجا که مبادی افعال اختیاری انسان درونی هستند و انگیزه کار هر چه باشد در دل انسان جای دارد ناچاریم قبل از هر چیز «قلب » را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر