تنها راه دیدن حقایق عالم /راه رسیدن به حیات معنوی
برای دستیابی به حقایق اشیاء بایستی سیری صعود به سوی حق تعالی طی شود و آن میسر نمی شود مگر با رشد عاقله ی انسان که آن هم در سایه ی تقوای الهی رشد اصلی و واقعی خود را خواهد داشت.
در نوشتار قبلی به بررسی احتمال عقلی این موضوع پرداختیم که انسان می تواند در حیات دنیوی خویش به حیات تجرّدی و روحانی دست یابد و از نظر عقلی و منطقی این موضوع قابل اثبات است ضمن آن که مصادیق بسیار و ملموس آن نیز در همه ی زمان ها و اعصار وجود داشته اند.
معصومین (علیهم السلام)، عرفا و اولیای الهی در هر دوره و عصری به عنوان مصادیق عینی این موضوع به شمار می روند. اکنون در این نوشتار می کوشیم برخی از راهکارهای عملیاتی را که برای طی این مسیر توسط اهل آن پیموده می شود بررسی نماییم. البته قطعاً این مسیر سلوک عملی است و تا کسی آن را طی ننموده باشد نمی تواند از چند و چون آن خبر دهد امّا می توان از دور برخی از راهکارهای نظری در این باره را که عقل آن ها را تأیید می نماید مورد نظر و دقت قرار داد.
از مهم ترین زمینه های پرورش عقل در انسان و رشد مراتب آن از مرتبه ی بالفعل به مرتبه ی مستفاد یعنی درک باطن اشیاء همین رعایت تقوای الهی است. تقوای الهی در یک کلمه رعایت حلال و حرام الهی است که سالک إلی الله آن را به عنوان مهم ترین وظیفه خویش مدنظر قرار می دهد.
قوس صعود عرفا!
برای دست یافتن به حیات تجردی و روحانی انسان بایستی قوس صعود به سوی حق تعالی را طی نماید و از حیات جمادی به حیات نباتی و از حیات نباتی به حیات حیوانی و پس از آن به حیات انسانی و کمال یافتن قوه ی عاقله و ناطقه ارتقا پیدا کند.
قوه ی ناطقه دارای مراحلی است که به واسطه ی آن انسان ها از یکدیگر متمایز می شوند و هر کس به هر تناسب رشد و کمال یافتگی قوه ی عاقله اش از دیگری تمایز می یابد. در مرحله ی نخست عقل بالقوه قرار دارد که مشترک میان همه ی انسان هاست و آن همان استعداد درک کلیات توسط آدمی است.
عقل ها یکی پس از دیگری!
پس از آن عقل بالملکه است که درک بدیهیات عقلی توسط انسان است و آن هم میان کسانی که از عقل سالم برخوردارند یکسان است. بعد از آن عقل بالفعل است که آن درک کلیات از طریق نظر و استدلال و برهان است که البته در این مرحله است که انسان ها از یکدیگر متمایز می شوند و هر یک به تناسب کمال یافتن عقل بالفعل خویش مراتب صعود را بهتر طی می کنند. عقل بالفعله صرفاً توانایی عقل و برهان عقلی نیست که در این صورت انسان ها در آن اختیاری نخواهد داشت.
توان و قدرت عقل بالفعل در هر کس بستگی به عوامل دارد که بخش عمده ی آن به اختیار خود اوست و اینجاست که رمز سلوک عرفانی اولیای الهی گشوده می شود!
کلید طلایی!
در واقع توان و قوت عقل بالفعل و میزان رشد و کمال یافتگی آن در هر فردی بستگی به آن دارد که او تا چه میزان زمینه ی رشد عقل را فراهم آورده باشد! از این رو لازم است به بررسی عواملی بپردازیم که عقل را رشد می دهند!
عوامل رشد عقل
این عوامل در بخشی، عوامل مادی و جسمانی هستند که مربوط به نحوه ی تغذیه و رشد، نمو جسم به عنوان عوامل بالندگی عقل می باشند. نهی شارع مقدس از مصرف برخی از غذاها و نوشیدنی با عنوان حرمت شرعی نظیر حرمت مشروبات الکی و مسکرات و نیز گوشت خوک و یا سایر گوشت هایی که ذبح شرعی ندارند، نمونه ای از این امر است که در مراتب بالاتر نهی از خوردنی ها و نوشیدنی های مکروه و توصیه به برخی کارهای تغذیه ای و برخی خوردنی های مستحب همگی مثال هایی برای این موضوع هستند که نحوه ی رشد و تغذیه جسم به عنوان بستر رشد عقل تأثیر به سزایی دارد و از اهمیت خاصی بر خوردار است ما در برخی مقالات اعتقادی به این موضوع به طور مفصل پرداخته ایم که علاقمندان را به بخش اعتقادات سایت ارجاع می دهیم.
عوامل معنوی!
غیر از عوامل جسمانی و تغذی ای عوامل معنوی و روحانی مهمی وجود دارند که اهمیت آن ها در رشد عقل بسیار بیشتر و مهم تر از عوامل جسمانی است. این عوامل در مرتبه ی نخست همان دستورات شارع و حرام و حلال هیا دینی است که توجه به آن ها زمینه ی پرورش عاقله آدمی را فراهم می آورد!
به طور واضح تر کسی که واجبات شرعی خویش را انجام می دهد و از محرمات پرهیز می نماید در واقع بنابر وعده های الهی راه های رشد و شکوفایی عقل او و تمیز حق و باطل در مقابل او نمایان می شود: «و من یتّق الله تجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا تحسب و من یتوکّل علی الله فهو مسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لکلّ شیء قدراً؛ و هر کس که تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی را برایش باز می نماید و از جایی که گمان نمی برد و به او روزی می رساند و هر کس که بر خداوند توکل نماید خداوند برای او کفایت می کند و به درستی پروردگار امر خویش را به سرانجام می رساند به تحقیق خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.» (طلاق ... آیات 2 و 3)
بنابراین از مهم ترین زمینه های پرورش عقل در انسان و رشد مراتب آن از مرتبه ی بالفعل به مرتبه ی مستفاد یعنی درک باطن اشیاء همین رعایت تقوای الهی است. تقوای الهی در یک کلمه رعایت حلال و حرام الهی است که سالک إلی الله آن را به عنوان مهم ترین وظیفه خویش مدنظر قرار می دهد.
تمسّک به ولایت
علاوه بر تقوای الهی که خود مهم و اساسی است و شامل جزییات فراوانی است برخی از موارد نیز در این راه وجود دارند که روح طاهر انسانی را که خود را از گناه دور داشته و واجبات را انجام داده است، به طور سریعی صعود می دهد و در قوس صعود پیش می برد و آن همان برخی از دستورات خاصی است که در رأس همه ی آن ها اتصال و تمسّک به ولایت در هر عصری است که ضامن صعود سالک در قوس صعود و رشد عاقله ی اوست چرا که ولی حق و ولایت الهی عقل کل است که عقول ناس را تحت تأثیر قرار می دهد!
علاوه بر آن برخی دیگر از دستورات وجود دارند که در راه سلوک به سالک إلی الله در مسیر توصیه می نماید. مثل برخی دستورات اخلاقی مستحب که انسان را در قوس صعود سیری شتابان می دهد و صد البته که رفتگان راه سلوک در قوس صعود این امور را می دانند و ما بی خبران جز از دور نظری نداریم!قوه ی ناطقه دارای مراحلی است که به واسطه ی آن انسان ها از یکدیگر متمایز می شوند و هر کس به هر تناسب رشد و کمال یافتگی قوه ی عاقله اش از دیگری تمایز می یابد. در مرحله ی نخست عقل بالقوه قرار دارد که مشترک میان همه ی انسان هاست و آن همان استعداد درک کلیات توسط آدمی است.
نتیجه گیری
براساس آنچه گذشت دستورات عملی برای دیدن حقایق اشیاء و باطن امور جز با تقوای الهی شروع نمی شود و هر آنچه در این راه بتواند پرده های غیب را برای سالک قوس صعود کنار زدند در چهارچوب دستورات شرع است که زمینه ی پرورش رشد عقلانی را نیز فراهم می آورد.
فهرست منابع و مآخذ
1- تجرید- آیت الله احمد بهشتی.
2- شرح اشارات و تفبیهات- خواجه نصیر الدّین طوسی
3- الاشارات و التفبیهات – بوعلی سینا- نمط هفتم
4- اسرار الآیات- صدر الدین شیرازی (ملاصدرا)
منبع : پایگاه تبیان