سرویس سیاست مشرق- نزدیک به یک هفته پس از انتشار گفتگوی بهزاد نبوی رئیس سابق جبهه اصلاحات درباره ساختار و عملکرد چپهای ستادی او با یک عقبنشینی قابلتأمل از برخی مواضع خود کوتاه آمده و به عبارتی سادهتر پا پس کشیده است.
چریک اصلاحات که سابقه طولانی در تندروی در دهه هفتاد و هشتاد داشته در اواخر عمر خود دست به یک بازنگری اصولی به انتقاد از رویکردهای چپروانه یا به تعبیر خودش کودکانه اصلاحطلبان زده است.
بهزاد نبوی به ماهنامه آگاهی نو که توسط برخی اصلاحطلبان میانهرو چاپ میشود گفته است که من تفکر چپ روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام میشود چپ روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه میشود، همینطور دیمی حرکت کنیم، اسمش میشود چپروی...خدا بیامرزد مرحوم شعاعیان را که باهم مبارزه مسلحانه میکردیم، در نقد چپروی در آن زمان میگفت «اینها چپ نیستند، لوچاند یعنی چشمهایشان تابهتا میبیند و نمیشود اسم اینها را چپ گذاشت».
نائب رئیس مجلس شش معروف به مجلس دوم خردادیها با اشاره به تحلیل جالب اصلاحطلبان تندرو چون اعضای حزب اتحاد و باقیماندههای دو گروهک منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب درباره براندازی گفته بود که تصور میکنم برخی افراد در بدنه اصلاحطلبان طی یک سال گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که کار دارد تمام میشود پس بگذارید ما برای حرکتهای بعدی خودمان را آماده کنیم و جا بازکنیم درحرکت بعدی استنباط من این بود که حالا نمیدانم چقدر درست است و چقدر غلط. ولی احساس میکنم که نگران بودند که سرشان بیکلاه بماند! بیکلاه ماندن استعاره از جا ماندن چپهای اصلاحطلب از قافله براندازان در آینده بوده است.
رئیس سابق اصلاحطلبان ستادی همچنین با رد ادعای اصلاحطلبان ساختاری که بهصورت مستمر از بسته بودن فضا سخن گفته و تحریم انتخابات را پیشنهاد میکنند، میگوید در حال حاضر 31 حزب قانونی اصلاحطلب وجود دارد که اجازه فعالیت دارند؛ حالا اینکه آیا میتوانند آنطور که باید فعالیت کنند یا نه بحثی دیگر است.
نبوی با اشاره به بهانهگیریهای انتخاباتی اصلاحطلبان مثالی جالب زده و توصیف کرده بود که چند روزنامه اصلاحطلب منتشر میشود که میتوانند مواضع اصلاحطلبان را منعکس کنند، آن زمان از این خبرها نبود. آلان ما اصلاحطلبان حزب و رسانه داریم میتوانیم مصاحبه و سخنرانی کنیم. نسبت به آن زمان شرایط متفاوت است؛ وجود فضای مجازی سبب میشود که حتی اگر شما روزنامه هم نداشته باشید، بتوانید با یکدیگر و جامعه ارتباط بگیرید؛ بنابراین در شرایطی که شما میتوانید گروه رسانه و سایت داشته باشید و در فضاهایی چون کلاب هاوس جلسات مجازی گسترده برگزار کنید هنوز نمیتوانید بگویید که فضا تا آن حد بسته است که نمیشود هیچ کاری کرد و باید یا به خیابان ریخت یا سیاست صبر و انتظار پیش گرفت.
نبوی در پایان آن گفتگوی طولانی و جالبتوجه گفته بود که تحلیل دقیق از عاقبت رفتار اصلاحطلبان رادیکال نداشته و با اشاره به با این گزاره که منظور از اصلاحات جامعهمحور نافرمانی مدنی است، تأکید میکند واقعاً من نمیدانم چقدر میتوانند آن کارها را انجام دهند و چقدر آن کارها مفید است.
اما بهزاد نبوی خیلی زود مجبور شده است مواضع خود را در گفتگو با یک مجله اصلاحطلب پس بگیرد! چریک پیر در یک بیانیه چند خطی گفته است که آنچه بیان کردهام ارتباطی با تحولات در مدیریت جبهه اصلاحات نداشته تنها به خاطر سن و سال و شرایط جسمانی خودم از ریاست جبهه کنارهگیری کردم.
البته این تغییر موضع از سوی یک پیر استخوان خرد کرده در سیاست قابلتوجه است، افرادی که با بهزاد نبوی در ارتباط بودهاند به این نکته اشاره دارند که این فعال اصلاحطلب خیلی ساده تغییر موضع نمیدهد از سویی بهزاد نبوی در سن و سالی نیست که بر اساس جو زدگی سیاسی اعلام موضع کرده یا آنکه به خاطر اختلافات شخصی ازجمله حذف شبانه از کرسی ریاست جبهه اصلاحات تغییر خط داده باشد. یکی از اعضای جبهه اصلاحات درباره مواضع بهزاد نبوی درباره اصلاحطلبان آن را برآمده از تحلیلهای فنی نبوی از اتمسفر سیاسی جبهه اصلاحات خوانده و میگوید تغییر موضع نبوی در سالهای اخیر دارای مبنای خاص از شناخت او از اشخاص و عالم سیاست است. این عضو جبهه اصلاحات گفته است که نبوی به دلیل فشار شدید جناح تندروهای اصلاحطلب مجبور شده در دو یا سه خط مواضع خود درباره اصلاحطلبان رادیکال را تعدیل کند!
پس از انتشار گفتگوی بهزاد نبوی در مجله آگاهی نو فشار شدیدی در محافل میانی جبهه اصلاحات با مدیریت حزب اتحاد علیه چریک اصلاحات شکل گرفت تا جایی که آنها بابا اعتراف گیری از بهزاد نبوی او را مجبور کردند تا مواضع اصولی خود را پس بگیرد این تغییر رویکرد تا حدی بود که نبوی مجبور شد با مانیفست اصلاحطلبان رادیکال (بیانیه 15 خطی خاتمی) تجدید بیعت کند، از نگاه این جریان نو رادیکال اگر فردی علیه محفل شورش کند یا باید علیه خود اقرار کند یا آنکه بهصورت تمام و کمال بایکوت گردد.
این شیوه در اعتراف گیری و بایکوت در میان چپها سابقهای بس طولانی داشته و به حزب توده بازمیگردد، روایتشده است که پورهرمزان مترجم آثار لنین در حزب توده که بیش از چند صد جلد کتاب برای تشکیلات مخفی ترجمه کرده بود پس از تغیر موضع بهشدت از طرف ردههای تشکیلاتی حزب بایکوت شد تا ازلحاظ شخصیتی منزوی گردد.
بایکوت کردن و اعترافگیری تشکیلاتی در میان منافقین نیز مرسوم بوده تا جایی که مسعود رجوی به دلیل انتقاداتی که علی زرکش (نفر دوم تشکیلات) علیه فرقه منافقین مطرح کرده بود او را بایکوت و زندانی کرد. این رفتارهای فرقهای در سالهای اخیر میان اصلاحطلبان رادیکال یا همان اصلاحطلبان ساختاری نیز شایع شده است.
اخیراً محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران درباره تشدید رفتارهای سانترالیستی و فرقهای در میان اصلاحطلبان رادیکال گفته است که چگونه میشود که جبههای که محصول حداقل 25 سال آزمونوخطای تشکلهای اصلاحطلب برای تأسیس یک ائتلاف پایدار است به ابزار یک جناح سیاسی بدل میشود و همانطور که مجاهدین خلق (سازمان تروریستی منافقین) با هژمونی بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند آن را به سایهٔ خود بدل کردند بلشویکها هم همین بلا را بر سر اصلاحات میآورند در جلسهای که خانم آذر منصوری با نقلقول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید الیاس حضرتی دبیر کل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد و گفت ازاینپس فقط در سطح نماینده در جبهه شرکت میکنند.
به اعتقاد برخی مفسران سیاسی بیانیه بهزاد نبوی علاوه بر آشکارسازی دیکتانوری تشکیلاتی در جبهه اصلاحات از شورش چپ های تحریمی علیه طیف مشارکت کننده در انتخابات پرده برداشت و از سوی دیگر نشان داد جبهه ای که معارضه سیاسی را در درون خود عملیاتی می کند هیچ ابایی از معارضه با نظام سیاسی نیز ندارد!