عصر ایران- نشست تخصصی «دریاچه ارومیه، چشم ایران» با موضوع بررسی و آسیبشناسی آخرین وضعیت دریاچه ارومیه روز یکشنبه با حضور مهدی فصیحی هرندی کارشناس حکمرانی، سیاستگذاری و دیپلماسی آب، آرش میلانی عضو سابق شورای شهر تهران و کنشگر محیط زیست، احسان هوشمند کارشناس مسائل اجتماعی و اقوام و محسن موسوی خوانساری عضو هیئتمدیره انجمن آب و خاک پایدار ایران برگزار شد.
دکتر مهدی فصیحی هرندی پژوهشگر حکمرانی و سیاستگذاری و دیپلماسی آب در این نشست با اشاره وضعیت کنونی دریاچه گفت: فاجعه قابل پیشبینی است؛ اگر علاجبخشیای برایش در نظر نگیریم. صحبت از اینکه دریاچه ارومیه در بحران است از نظر من دیگر بیمعنی است. علت اینکه ما الان در این شرایط هستیم این است که خیلی دیر متوجه شدیم که مسأله دریاچه ارومیه فقط و فقط و فقط بیآبی و خشکسالی نیست و خیلی دیر متوجه شدیم که مسأله دریاچه ارومیه باید مسأله جامعه پیرامونیاش باشد، نه صرفاً مسأله سیاسی و مسأله طرفداران محیطزیست.
برای همین بود که ستاد احیا شاید سالهای سال تلاش کرد با روشهای سازهای و آن تفکر سازهای که داشت با این تفکر که کمآبی اتفاق افتاده باید یک آبی به دریاچه تزریق بشود. پس ما شروع به پیادهسازیروشهایی که آب را به دریاچه برگردانیم کردیم. چند سال طول کشید. به این دلیل صاحب این مسأله را به طور واقعی بهش توجه نکردیم یعنی در خشکی دریاچه ارومیه مسأله جامعه پیرامونی نشده بود. کشاورزی برایش دریاچه ارومیه مسأله نبود و به این دلیل به این شرایط رسیدیم که هر چه بیشتر سعی میکردیم با حکمرانی دستوری از بالا به پایین و با ورود وزارت نیرو، عملاً با این رویکرد اشتباه، مسأله را حل کنیم که میدیدیم جواب نمیدهد.
انتقال آب راهکار احیا نیست
فصیحی با اشاره به طرح های انتقال آب به دریاچه اظهار داشت: الان تونل زاب بالاخره افتتاح شد. یعنی با همان روشی که دریاچه خشک شد الان میخواهیم یک جای دیگر را هم خشک کنیم. این اتفاق نیفتاد. چون سیکل طبیعی و اکولوژیک دریاچه به هم خورده. شروع این بیتوجهی و اشتباه رویکردی میشود گفت از آن جاده کلانتری بوده است.
وی ادامه داد: دریاچه ارومیه 14 تا تالاب اجتماعی دارد. آنهایی که با حوضه آشنا هستند میدانند که بخش عمده آن از عدم درک درست مسأله است که ما را به اینجا رساند؛ بخش اکوسیستم دریاچه. بخش عمده تغذیه دریاچه از تالابهای اقماری بود و عملاً خشکی دریاچه که از اواخر دهه 70 هشدارهایش جسته گریخته شروع شده بود به دلیل شروع خشکی این تالابهای اقماری اتفاق افتاد. کسانی که با منطقه آشنا هستند، سیران گلی، سلدوز، کشاورزی در آن منطقه از سیستم سنتیای که آب در آبراهها جاری بود انجام میگرفت ـ که تغذیه و سیکل طبیعی در آن در جریان بود ـ تبدیل شد به آبیاری به اصطلاح مدرن.
حالا این هم از عجایب خلقت است که 80 سال پیش یک آبیاری اختراع شده، ما هنوز به آن آبیاری نوین میگوییم. در حقیقت کانالیزه شدن و اینکه آب از حوضه تالابها به جای اینکه در خاک در جریان باشد، در لوله رفته، این سیکل طبیعی دستکاری شده.
پس آن شد بحث کشاورزی. به طور طبیعی وقتی این اتفاق افتاد ـ سیستمی که این نهرها دارند آب را هدر میدهند ـ عملاً تمام این انهار به مرور مسدود شدند. بنابراین اصلاً دریاچه ارومیه دیگر از هیچ آبی از تالابها نه از زیر زمین و نه از روی زمین تغذیه نمیشد. در حقیقت سیکل زیر زمین تغذیه دریاچه ارومیه مختل شد.
فصیحی با اشاره به مشکلات دریاچه هامون در سیستان افزود: الان ما در هیرمند مشکلمان با افغانستان سد مخزنی نیست افغانستان یک بند انحرافی به طول نامحدود زده که رودخانه را بند آورده، فقط آب منحرف میشود، هیچ حجمی آنجا نیست. فقط کافی است شما آب را منحرف کنید. بنابراین همه اینها در ترکیب با آن چاههای غیرمجاز و مجاز در نظر بگیرید.
ما در حوضه دریاچه ارومیه حدود 80 هزار تا چاه داشتیم. از این 80 هزار تا تنها بین سی هزار تا سی و چند هزار تا مجاز است که همین چاههای مجاز هم سیلک دریاچه را به هم زده است.
عامل خشکی دریاچه ارومیه فنی است نه قومی
فصیحی با اشاره به مشکلات فنی در سرتاسر اقلیم کشور خاطرنشان کرد: عامل خشکی دریاچه ارومیه به زبان من مهندس ربطی به فارس و ترک و آذری و غیرآذری ندارد. عدد و رقم خیلی واضح با ما صحبت میکند و هیچ راهی غیر از اینکه ما حل مسأله دریاچه ارومیه را به صاحبان مسأله برگردانیم، نداریم.
یعنی جامعه پیرامونی باید دغدغهاش خشکی دریاچه ارومیه بشود. حالا من اینجا بحث شهری را نکردم؛ توسعه تبریز شهرهایی که آنها آب شرب نیاز دارند.
این کارشناس سیاستگذاری آب افزود: از 83-84 یک طرحی در وزارت نیرو به نام تعادلبخشی در حال اجرا است که میلیاردها میلیارد برای این تعادلبخشی هزینه شده است. 15 پروژه در این طرح تعریف شده، یکی از آنها گشت و بازرسی منابع آب است که فرض بفرمایید که در همین تهران اگر شما یک چاهی در این پایین حفر کرده باشید امور آب در خیابان شهدای سازمان میآید یقهتان را میگیرد، میگوید روی آن کنتور بگذارید. اگر مجاز نباشد که به اصطلاح خودشان مسلوبالمنفعه میکنند.
حالا هر چه بیشتر منسوبالمنفعه کردیم بیشتر چاه غیرمجاز بوده، بنابراین اینکه من عرض میکنم رویکردها اشتباه است به دلیل اینکه حکمرانی آب ما ساختارش یک ساختار دستوری کنترلی است. کاملاً کنترلی در منابع آب جواب نمیدهد. نمودار هست. ما هر چه بیشتر چاه مسلوبالمنفعه کردیم باز هم منابع آب ما بیشتر پایینتر رفته؛ خب این چه سیستمی است. هر چه بیشتر بودجه گذاشتیم بیشتر دچار کمبود شدیم.
بنابراین تا این رویکرد قانونهایش وجود دارد راه به جایی نمیبریم. تا بخواهیم انقدر دستورالعمل هست که روزانه دارد صادر میشود. روزانه دارند چالههای دستورالعملها را پر میکنند که راه فراری برایش نباشد ولی چون رویکرد حکمرانی آب ما کنترلی است راه به جایی نمیبریم.
در حکمرانی میگوییم حکمرانی یک عمل اجتماعی است. هر که غیر از این عمل کرد شکست خورد. بنابراین راهحل در حقیقت به طور مشخص بازگشت به اجتماع است. برای حل مسائل آب شما هیچ راهحلی غیر از این ندارید.
جامعه پیرامونی صاحب مساله دریاچه ارومیه
دکتر فصیحی هرندی افزود: آنچه که ما در بحث حکمرانی به طور مشخص واردش شدیم این است که صاحب مسأله را گم کردیم. ما صاحب مسأله را دولت میدانیم یا نظام حاکمیتی، هر چه اسمش را میخواهید بگذارید استانداری، وزارت نیرو، دولت؛ مرتب اینها جابهجا میشود، در حالی که اینها صاحب مسأله نیستند چون شما باید برداشت آب زیرزمینی را کنترل کنید ولی این شما به عنوان دولت نیستند که این کار را میتوانید انجام بدهید،
باید خود جامعه به این نتیجه برسد که این برداشت بیش از اندازه از حوضه نباید کرد، چون سد حوضهمان هم زیرزمین است هم روی زمین. آنکه روی زمین است را میبینیم، اما آنکه زیرزمین است و چاه آن را میکشد، نمیبینیم.
ما به آنها میگوییم سد حوضه. عمده خشکی دریاچه ارومیه ناشی از زیر زمین است و تا این تغییر رویکرد اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم به راهحل پایدار برسیم و این تغییر رویکرد جلب مشارکت جامعه پیرامونی را، باید به وسیله سازوکارهای ایجاد عرضه، ایجاد کرد.
فصیحی هرندی با اشاره به سهم مصرف کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه افزود: از یک طرف به یک کشاورزی میگوییم 40 درصد باید ما سطح زیرکشتمان را کاهش بدهیم، از آن طرف دو تا کار نمیکنیم.
یک به زنجیره ارزشی که این کشاورز دارد ایجاد میکند توجه نداریم. مثلاً کارخانه کنساترش را میبینیم اشتغالش را میبینیم، چیزهایی ناپیدا زیاد است. به تمام این زنجیره باید توجه کرد اگر میخواهیم این عدم فشار آبهای زیرزمینی اتفاق بیفتد.
دوم اینکه از طرف دیگر باید بقیه بازیگران دیده شوند. مشخصاً ابرشهرهایی که در حوضه دریاچه وجود دارند، اینها دارند توسعه پیدا میکنند با کدام آب؟ به طور مثال میگوییم یکی این سؤال را میپرسد که آیا توسعه تبریز قرار است یک حد یقفی داشته باشد؟ با کدام آب ما داریم توسعه میدهیم. همه حوزههای کشور همین داستان را دارند.
این سیاستگذار حوزه آب با اشاره به عدم وجود نگاه جامع نگر افزود: یک روز مسکن مهر میآید، یک روز انبوهسازی میآید، از آن طرف کمبود مسکن است. این فشار منابع باید یک جایی کنترل شود.
بنابراین راهحلهایی که شما مدام برای کسری تأمین آب اقدام میکنید هیچوقت به آن عدد نمیرسید. ضمن اینکه هر چه بیشتر آب میآوریم بیشتر جاذبه ایجاد میکنیم؛ در مورد شهرهایش به یک نحو.
من اگر اشتباه نکنم در حوضه دریاچه ارومیه ما توسعهمان از 360 هزار هکتار به حدود 700 هزار هکتار رسیده است. اینکه دیگر دریاچهای باقی نمیماند، پس دنبال چه هستیم.
ولی متهم اصلی فقط کشاورزی نیست، بنابراین شما باید اول برای کشاورزی یک سازوکار ارزش جایگزین ایجاد کنید.
دوم نروید بگویید فقط کشاورزی تعطیل، شما کشاورز را نمیتوانید از شغلش منفک کنید، بگویید برو سازنده کفش بشو، کارخانه کفش برات میزنیم. از این مالیخولیایی که ما داریم صنعت میزنیم کشاورز برود، کاری بلد نیست. به من بگوییم تو مهندس دیگر اجازه حرفهای نداری، میتوانی بروی کارخانه چرمسازی کار کنی. خب من بلد نیستم.
کارشناس سابق مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری با اشاره به یکی از بررسی های این مرکز اظهار داشت: نمیدانم آن تحلیل به کجا بالاخره ارسال شد، کسی خواند یا سر از کاغذ خردکن در آورد.
مسأله ما اصلاً عملکرد .اتفاقاً اگر برویم آن را بررسی کنیم، خیلی نمره منفیای در عملکرد ندارد، ولی رویکردش اشتباه بوده است. وقتی شما عقلانیتی که دارید صرفاً یک عقلانیت ابزاری است، مرتب فکر میکنید آب کم است، فلان تونل را بزنیم و انتقال آب داشته باشیم نتیجهاش این میشود.