سرویس سیاست مشرق- پسازآنکه قطعنامه 598 میان ایران و عراق امضا شد یک جلسه بسیار مهم در کمپ تروریستی اشرف برگزار میشود، در آن نشست مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین به اعضای شورای رهبری میگوید که صلحی پدید آمده میان تهران و بغداد به معنای آن است که نظام سرپا خواهد ماند و این سازمان (گروهک تروریستی منافقین) است که بهزودی در بنبست قرار خواهد گرفت؛ رجوی به اعضای مرکزیت سازمان اعلام میکند که باید مقدمات یک عملیات نظامی چندلایه در خاک ایران اجرا شود و الا پس از امضای قطعنامه همه اعضای منافقین در عراق تبدیل به فسیل خواهند شد.
آن شب رجوی رو به یکتخته بزرگ طرح حمله به مهران باهدف فتح تهران را کشیده و مدعی میشود که ظرف سه روز میتواند به اهداف خود برسد، علی زرکش نفر دوم سازمان در این جلسه این اقدام را خودکشی بزرگ نامیده و با آن مخالفت میکند اما رجوی به او گوشزد میکند که اگر آلان کار بزرگی را انجام نشود شرایط سیاسی برای کار سازمان منافقین قفلشده و دیگر نمیتوانند در خاک ایران عملیات کنند؛ مسعود رجوی در آن نشست تشکیلاتی محرمانه گفته بود که میداند در طول عملیات ممکن است که سازمان قربانی بدهد اما کار بزرگ نیاز به قربانی بزرگ دارد!
سرنوشت فتنهگری که بازیچه دست منافقین شد!
این جمله از سوی رهبر تروریستها بعدها در مانیفست فکری سازمان منافقین ثبتشده و یخشی از مرامنامهای است که اعضا باید به آن پایبند باشند و میان اعضای منافقین بسیار مشهور است، ازجمله سال 87 وقتی دریکی از جلسات خصوصی جمعیت توحید و تعاون که میرحسین موسوی آن را برگزار میکرد خبر نامزد شدن نخستوزیر سابق بهجای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد بسیاری از اعضا با تصمیم موسوی مخالفت کرده و به او توصیه میکردند که به صبر راهبردی خود ادامه دهد. اصرار بر نامزد نشدن موسوی چنان بالا گرفت که میرحسین موسوی دچار تردید شده بود، اما پس از پایان جلسه اردشیر امیر ارجمند که بهعنوان میهمان در آن جمع حاضرشده بود موسوی را به گوشهای دعوت کرده و به او میگوید که تردید را کنار بگذار و خودت را برای این کار بزرگ قربانی کن.
احتمالاً موسوی متوجه این جمله خاص از سوی مشاور ارشدش نشده بود، اما این جمله چنان به دل او نشست که بعدها در یکی از میتینگهای انتخاباتیاش اعلام کرد که آماده است خودش را برای کاری برزگ قربانی کند، این عبارت ویژه دریکی از فیلمهای انتخاباتی آقای نخستوزیر نیز تکرار شده است.
پس از شکست اصلاحطلبان در انتخابات آن سال و راه افتادن فتنه آمریکایی در تهران و تعدادی از شهرها اعضای دفتر تحکیم وحدت (طیف رادیکال علامه) دیداری با اردشیر امیرارجمند در تهران برگزار کرده و از او برای ادامه اغتشاشات و آشوب راهکار خواستند، مشاور موسوی به این دانشجویان گفته بود که میرحسین حاضر است قربانی شود اما زیر بار نتیجه انتخابات نرود، یکی از دانشجویان گفته بود که آقای موسوی چقدر میتواند در برابر نظام مقاومت کند، امیرارجمند پاسخ داده بود موسوی حق دیگر بازگشت از این راه را ندارد!
یکی از اعضای ستاد موسوی درباره امیرارجمند گفته است که او با ظاهری مذهبی شبیه به کشمیری در ستاد موسوی نفوذ کرده و میرحسین را مثل موم در دست گرفته و چرخاند، در حال حاضر سطح نفوذ امیرارجمند روی خانواده موسوی آنچنان زیاد است که میتواند به اسم موسوی بیانیه نوشته و آن را در سطحی وسیع پخش کند، دادن این آزادی عمل به سرپل منافقین در پاریس برای نخستوزیر سابق بسیار گران تمامشده است تا جایی که این روزها بسیاری از مواضعی که به اسم رهبر فتنهگران منتشر میشود موبهمو شبیه به اطلاعیههای منافقین در آلبانی بوده و گاهی کلیدواژههای نفاق در آن بهطور آشکار تکرار میشود.
عکس/ امیرارجمند در کنار ادمین کانال تروریستی آمدنیوز
روایت کارشناسی شده حکایت از آن دارد که امیر ارجمند از دهه 60 با جریان نفاق ارتباط برقرار کرده بوده است. مادر وی افسر محرم زاده هوادار منافقین بوده و منصور امیر ارجمند برادر بزرگ اردشیر از منافقین فعال در بخش اطلاعات شهر استراسبورگ فرانسه است.
منزل منصور برادر بزرگ اردشیر در زمان ورود منافقین به فاز نظامی محل اختفای تعدادی از سران این گروهک بوده است. منصور پس از ماجرای خونین و کشتار کودکان به دست عوامل منافقین در تهران به فرانسه متواری و در شهر استراسبورگ مقیم شده است.
جالب آنکه اعضای خانواده امیر ارجمند پس از انقلاب همواره قیافه برانداز به خود میگرفتند و حتی مدل لباس پوشیدنشان نیز شبیه چریکها بوده است، اردشیر نیز در اوایل ورود به دانشگاه اورکت آمریکایی به شیوه دانشجویان چپ پوشیده اما پس از مدتی در جهت عادی شدن و سفیدسازی تغییر پوشش داده است!
بر اساس گزارشهای کارشناسی شده مادر اردشیر، «افسر محرم زاده» بهظاهر عضو گروهک منافقین بوده و در سالهای اخیر در فرانسه علاوه بر همکاری با نفاق حتی با سلطنتطلبان نیز مراوده داشته است. این همکاریها فرضیه دستآموز بودن چریکهای این سازمان را تقویت میکند.
چه کسی حاضر است یک مرده سیاسی را ترور کند؟
اردشیر امیرارجمند پس از متواری شدن از کشور با پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی سرویس اطلاعاتی فرانسه و با حمایت سازمان منافقین و دفتر موسوم به شورای هماهنگی راه سبز امید را در پاریس تأسیس کرد؛ هدف این محفل ایجاد همافزایی میان منافقین، سلطنتطلبان، عناصر فتنه و سایر گروههای اپوزیسیون در خارج از کشور بود، این دفتر بهواسطه امیرحسین جهانشاهی با موساد نیز اتاق فکر مشترکی داشت.
یکی از مهمترین وظایفی که دفتر شورای راه سبز به امیرارجمند واگذار کرده بود نفوذ در منزل موسوی بوده است، بهاینترتیب که کلیه امور داخلی و خانوادگی موسوی باید با امیرارجمند هماهنگ شده و تمامی مواضع این شخص توسط مشاور و سخنگوی او (اردشیر امیرارجمند) تائید میگردید، این سطح از دخالت آشکار به حدی است که موسوی و همسرش زهرا رهنورد حق ندارند بدون هماهنگی دفتر پاریس حتی آب بخورند!
از نگاه دفتر پاریس موسوی میتوانست یکمهره آلترناتیو در برهههایی چون اغتشاشات باشد، اولین تست این ماجرا نیز در دیماه 96 انجامشده و در آبان سال 98 و طی فتنه بنزینی تکرار گردید، بر اساس تحلیل این دفتر به دلیل آنکه منافقین فاقد پایگاه اجتماعی در ایران است، موسوی میتواند سخنگوی غیر آشکار این گروهک در تهران بوده و امیرارجمند نقش کشمیری (تروریست معروف) را برای موسوی بازی کند، در این سناریو امیرارجمند بهعنوان سرپل عمل کرده و با بازی در نقش فردی دلسوز برای خانواده موسوی در منزل او در کوچه اختر نفوذ میکند.
این نفوذ بهجایی رسید که میرحسین موسوی پیش از اغتشاشات پاییزی در تهران همسو با مواضع منافقین در آلبانی دست به تخریب شخصیت شهید سلیمانی زده و در یک بیانیه بهشدت تروریستی به آمریکاییها برای حمله به ایران گرای مستقیم داد، آن زمان تحلیل اتاق پاریس آن بود که موسوی میتواند با ترور شخصیتی شهید سلیمانی زمینه را برای اغتشاشات دوباره در ایران فراهم کند، در آن روزها موسوی بهخوبی نقش خود را بازی کرد.
اما در آستانه سالمرگ اغتشاشات هیبریدی در برخی محلات بار دیگر نام موسوی توسط سرپل منافقین مطرحشده است. اردشیر امیرارجمند در یک توییت شایعه کرده است که موسوی در تهران ترور خواهد شد!
وب سایت کلمه که مواضع موسوی را منتشر میکند نیز در موضعی مضحک این ادعا را تائید کرده و نوشته است که خطوط تلفنی و موبایل منطقه باعث مرگ تدریجی موسوی شده است، این ادعا آنقدرغیرعلمی است که پاسخ به آن نیاز به استدلال خاصی ندارد.
اما ادعای عامل منافقین درباره پخش شایعه خبر مرگ موسوی زاویه دیگری هم دارد، برآوردهای تحلیلی نشان میدهد که شبکه اغتشاشات در تورهای امنیتی گرفتار بوده و احتمال اثرگذاری آن بسیار محدودشده است. این شبکه به دلیل نداشتن اثرگذاری اجتماعی زیر ضرب بوده و امکان بروز و ظهور ندارد، تنها عاملی که میتواند آن شبکه خشن را به سطح شهر بکشاند یک اتفاق بزرگ یا به تعبیر منافقین یک کار بزرگ در شهر است.
برای اجرای این کار بزرگ میرحسین موسوی میتواند قربانی بزرگی بوده و با ایجاد یک پیوست خبری «رخداد» را تبدیل به «واقعه» کند، برای منافقین موسوی همچنان نقشی که در سال 88 برای او طراحی شده بود را بازی میکند! نکته جالب توجه آن است که در این توییت از واژههای قابل تاملی استفاده شده است که عمق پروژه را به خوبی نشان میدهد استفاده از کلماتی چون "مزاحمت" که همسوی با خط انتخاباتی اصلاحطلبان(خالص سازی) داشته و نیز آلودگی در محیط نیز همسو با طرح اغتششات است. این کَُد بازیها از ویژگیهای منافقین در انتقال پیام است.
عکس/ توییت عامل منافقین هم راستایی با پروژه خالص سازی اصلاحطلبان و اغتشاشات دارد!
از نگاه اتاق فرمان آشوبها در پاریس مرده موسوی برای شبکه اغتشاشات بهتر زنده آن است، به عبارتی سادهتر از نگاه نفاق در دورانی که محدودیتهای پیشین سران فتنه برداشتهشده است موسوی کارکرد خود را ازدستداده است. در ارزیابی منافقین برداشته شدن محدودیتها از روی مهدی کروبی باعث شد او با تحلیل بهتر نسبت به وقایع مواضع منطقیتری بگیرد، این مسئله درباره شخصی چون موسوی نباید تکرار گردد.
درنهایت آنکه پخش شایعه در تهران از سوی عنصر سرویسهای اطلاعاتی و شبکه نفاق چند آورده خاص دارد، از یکسو مردهای سیاسی چون موسوی را دوباره احیاء کرده و به او نقش جدید خواهد داد. از سوی دیگر اعلام خبر مرگ او در چنین وضعیتی میتواند به رخدادها شتاب داده تا در نقش موتور محرک را برای شبکه آشوب بازی کند. این بازی سوخته یک کارگردان قدیمی با بازیگرانی جدید دارد؛ تمامی ابعاد این صحنه در رصد نهادهای اطلاعاتی و انقلابی قرارگرفته است.