مقدمه بیان مسئله
وجود امام درجامعه اسلامی بعنوان یکی از ارکان مهم دین خداوند و از ضروریات دین اسلام میباشد چرا که توسط آن میتوان به کنش گری در جامعه اسلامی پرداخت و اهداف دینی و الهی را درآن جامعه پیاده نمود. خداوند متعال حکیم است و برای همه امور، مصلحت و حکمتی قرار داده است، از بدیهیات حکمت الهی است که برای امام برگزیده خود که به عنوان امین خود در زمین قرار داده است و از همه کمالات و فضائل و صفات خود بر آنان اعطاء نموده است تا بتوانند درجامعه اسلامی اهداف الهی را پیاده کنند؛ برای امام کارکردی قراردهد تا آثار عملی وجود امام در جامعه احساس شود وفلسفه وجودی امام صرفا برای حضور و بودن درجامعه یا به عنوان کارشناس دینی در جامعه نباشد، برای امام در آموزه های اسلامی کارکردهای فراوانی ذکر شده است که نشانگر این است که امام در جامعه اسلامی نه منفعل است ونه گوشه نشین و منزوی بلکه امام در جامعه با نیروی الهی خود کنش گر فعال واثر گذاری میباشد که با این کنش گری خود درجامعه تاثیرات قابل توجه و ملموس و مهم فراوانی میگذارد تا با هدایت ها و رهنمون های خود جامعه اسلامی را به اهداف الهی که همان سعادت و کمال انسان ها میباشد، برساند.
این نوشتار با روش تحلیل مضمون که یک روش کیفی درعرصه پژوهش و تحقیق میباشد وبه وسیله آن متن مورد نظر بعد از مشاهده و کد گزاریهای صورت گرفته و با کشف ارتباط منطقی آنان یافته های جدیدی درآن موضوع را کشف مینماید، به کشف واستخراج وسپس تحلیل کارکردهای امام در روایات امام رضا میپردازد ومسئله پژوهش حاضر درباره روایات امام رضا میباشد که درآن سعی میشود به سوال اصلی یعنی وجود امام چه کارکردهایی برای جامعه اسلامی دارد؟ و از منظر روایی حضرت رضا این کارکردها چگونه است و چه چیزهایی را شامل میشود؟ پاسخ داده شود. پرداختن به این مسئله از این نظر اهمیت و ضرورت دارد که میتواند فلسفه وجودی امام را در جامعه مشخص نماید، وپاسخی باشد برای کسانی که امام را در جامعه فقط با عنوان عالمان دینی معرفی مینمایند و دخالت آنان را در امور سیاسی و حکومتی و مدیریتی جامعه منع میکنند. میتوان گفت که این تنها امام است که به عنوان خلیفه خداوند و با کارکردهای ویژه ای که دارد میتواند درجامعه اسلامی به عنوان کنش گری فعال و اثر گذار و حتی جریان ساز حضورداشته باشد ومردمان آن را به عزت و سر بلندی دربرابر دشمنان وبدخواهان برساند و راه سعادت و تکامل جامعه را نشان داده و به سرمنزل مقصود برساند. آری برای امام درجامعه میتوان کارکردهایی را متصور شد که هرکدام از آنها نه تنها جامعه اسلامی و مسلمانان بلکه همه مردم دنیا را از منجلاب گرفتاریهای امروزی در عصر مدرن برهاند و نجات بخش همه جوامع بشری باشد.
ادبیات نظری پژوهش
از ضروریات هر پژوهشی این است که درباره ادبیات بکار رفته درآن بررسی و تبیین صورت پذیرد تا بهتر به معانی آنها پی برده شود و درک عمیق تری حاصل شود، دراین بخش به صورت مختصر به بیان مفاهیمی که درعنوان مقاله بکار رفته است، میپردازیم.
امام
امام و امامت مقوله ای است که ریشه ای قرآنی دارد و در قرآن کریم در چندین آیه با آن لفظ آمده است و در معانی مختلفی به کار رفته است که از جمله آن «به معنای پیشوا که جمع آن ائمه است میباشد، در حقیقت به آنچه ازاو پیروی میشود امام میگویند، خواه کتاب باشد یا انسان، حق باشد یا باطل». (محسن قرائتی، مؤسسه درسهایی از قرآن، 1391 ش، بخش امامت) در اعتقادات مذهب تشیع، امام تنها به 12 نفر از فرزندان حضرت فاطمه زهرا دختر نبی گرامی اسلام اطلاق میشود و آنها را به عنوان راهنمایان و پیشوایان بعد از پیامبر اسلام میشناسند که ازطرف خداوند براین امر برگزیده شده اند و از طرف پیامبراسلام نام همه آنها برای مردم معرفی شده است. در روایتی معروف به حدیث لوح از جابر عبدلله انصاری که از حضرت زهرا نقل کرده و در منابع مختلف روایی شیعه با اسناد صحیح آن آمده است و در روایتی دیگر پیامبر اسلام درباره تعداد امامان بعد ازخود میفرمایند:
«أنا سید النبیین و علی بن أبی طالب سید الوصیین، وإن أوصیائی بعدی اثنا عشر، أولهم علی بن أبی طالب وآخرهم القائم؛ پیامبر خدا: من سرور انبیاء هستم و علی بن ابی طالب سرور اوصیاء است. اوصیای پس از من دوازده تن هستند که نخستین آنها علی بن ابی طالب و آخرین ایشان قائم است». (ابوجعفرمحمد بن علی بن حسین بن موسی ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، 1404 ق، ج 1، ص 64)
اینها همه نشانگر این است که واژه امام درعقیده شیعه مختص به افراد خاصی میشود وبرخلاف اهل تسنن که برهمه آنهایی که حکومت را در درست میگیرند بدون هیچ قید وشرطی امام وخلیفه اطلاق مینمایند پس منظور از امام دراین نوشتار امامی است که ازطرف خداوند منصوب شده باشد نه امام به معنی مطلق آن.
کارکرد
واژه کارکرد در لغت نامه دهخدا به «کار و عمل و کردار و فعل» معنا شده است و این یعنی وقتی از کارکرد سخن به میان میآید منظور همان فعل و کردار شخص یا موضوعی است که مد نظرقرار میگیرد و در این نوشتار نیز منظور، بررسی همان جایگاه رفتاری و کرداری امام است که درجامعه انجام میدهد و بعنوان فعل ازآن مقام صادر میشود.
جامعه
درباره جامعه نیز آنچه که در لغت نامه ها آمده است آن را واژه عربی میدانند که به معنی گردآوری شده یا گردآورنده و... است که لغت نامه دهخدا به آن اشاره کرده است، اما در اصطلاح ازپرابهام ترین واژه هایی است که اندیشمندان علوم اجتماعی درصدد ارائه تعریفی جامع ازآن هستند که بعضیها آن را از لحاظ ساختار سیاسی تعریف مینمایند وبعضی دیگر آن را گروهی انسانی می دانند که درکنارهم جامعه ای را شکل میدهند و بعضی دیگر نگاه تمدنی به آن دارند که شامل مجموعه ای گسترش یافته در دوره ای قابل ملاحظه از زمان میشود. (باقرساروخی، 1370 ش، ص 745) جامعه ازنگاه اسلامی و آموزه های دینی به منطقه جغرافیایی خاصی اطلاق نمیشود چرا که دین اسلام دین جامعی است وبرای همه بشریت میباشد واین ازخطاب های آیات قرآن که برای همه مردم و با لفظ «ایها الناس» خطاب میکند قابل درک است، پس وقتی لفظ جامعه را مطرح مینماییم شامل همه جوامع اسلامی وغیر اسلامی میباشد که درهمه آنها امام، خلیفه الهی و دارای کارکردهایی است که به کنش گری واثر گذاری در آنها میپردازد.
روش تحقیق
همانطور که درمقدمه بیان شد، روشی که دراین پژوهش استخدام نموده وبکاربرده ایم، روش کیفی تحلیل مضمون میباشد. تحلیل مضمون روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است، این روش، فرایندی برای تحلیل داده های متنی است و داده های پراکنده و متنوع را به داده هایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند.
«بویاتزیس» که یکی از صاحب نظران برجسته تحلیل مضمون است و با استفاده از این روش، تحقیقات مختلفی در حوزه علوم رفتاری انجام داده است، از «دیوید مک کله لند» به عنوان یکی از پایه گذاران اصلی این روش یاد میکند. وی در کتاب خود «تبدیل اطلاعات کیفی، تحلیل مضمون وتدوین کد» که در سال 1998 نوشته است، با رویکردی جامع و کاربردی، روش تحلیل مضمون را معرفی میکند. در بخش آغازین کتاب به این موضوع اشاره میکند که اولین بار در سال 1967 با فنونی که آنها را «دیوید مک کله لند»، «جان اتکینسون» و «جوزف وروف» جهت آزمون درک مضمون، توسعه داده بودند، آشنا شده است. (محمد شیخ زاده وهمکاران، 1390 ش، ص 153)
به طور کلی، تحلیل مضمون، دارای مراحلی است که درآن، اولا به دیدن متن و برداشت ازآن و ثانیا درک مناسب از اطلاعات به ظاهر نا مرتبط و ثالثا ایجاد کد وکد گزاری درمتن ودرادامه استخراج مضمون پایه ازآن و رابعا کشف رابطه منطقی بین آنها وایجاد مضمون سازمان دهنده وفراگیر و درنهایت ترسیم شبکه مضامین وتحلیل آنها میپردازد.
تحلیل یافته ها و شبکه مضامین
با بررسی روایات امام رضا با روش تحلیل مضمون، تعداد بیست روایت درمتن مشاهده شد که ازمتن آن ها بطورمستقیم مضامین پایه استخرج شد که رابطه منطقی آنها با مشاهده روایات ومضامین قابل درک میباشد، درادامه با کشف واستخراج رابطه منطقی میان آن مضامین پایه به چهارمضمون سازمان دهنده رسیدیم که در تحت عنوان کارکردهای امام درجامعه ازمنظر روایی امام رضا قرار میگیرند ودرادامه به ترسیم شبکه مضامین و تحلیل آنها میپردازیم.
جدول متن روایات استخراج شده ومضامین پایه
جدول شبکه مضامین
تحلیل شبکه مضامین
همانطور که بیان شد با بررسی روایات امام رضا با روش استخدامی تحلیل مضمون مشخص میشود که امام نه تنها در جامعه منفعل نیست بلکه چهار کار ویژه مهم در جامعه دارد که هرکدام از آنها فقط توسط امامی که ازجانب خداوند برگزیده باشد و دارای علم و حکمت وحلم الهی باشد میتواند به سرانجام برساند واگر چنین نباشد آن جامعه دچار مختل شده و درمعرض آسیب های متعددی قرارمی گیرد که هرکدامشان میتواند آفتی برای دین و جامعه مسلمین باشد. امام رضا در تبیین جهات مختلف امامت به این امر اشاره نموده است واز روایات حضرت، نقش مهم و حیاتی امام در جامعه با داشتن کارکردهای چهارگانه مشخص و معلوم میشود. در ادامه به تبیین و تشریح هرکدام از کارکردهای بیان شده میپردازیم و نتایجی که آن کارکردها برای جامعه اسلامی و مسلمانان میتواند داشته باشد را بیان میکنیم.
دعوت مردم به سوی دین خداوند
دعوت کردن را دو گونه میتوان متصور شد یا به معنی خواندن فردی به سوی خود با زبان یا ایجاد انگیزه درشخص، طوری که آن شخص خود به خود مشتاق گرویدن به سوی کاری شود. خداوند متعال بعد از بعثت پیامبران، اولین و مهم ترین کاری که برعهده آنها میگذارد بحث دعوت کردن است، همان طور که درآیات مربوط به رسالت حضرت موسی، خداوند بلافاصله بعد از آن که ایشان را به پیامبری مبعوث میکند و میفرماید «واصطنعتک لنفسی»؛ (طه آیه 41) و تو را برای (مقام رسالت و محبت) خود پروردم.
بحث دعوت را مطرح مینمایند و ماموریت پیامبر را دعوت فرعون - که طغیان کرده است - قرار میدهد و دعوت به سوی خداوند، به عنوان اولین و مهم ترین کارکرد پیامبر تعیین میشود. درباره پیامبراسلام نیزهمان گونه است و خداوند در قرآن کریم به پیامبر ماموریت دعودت مردم به سوی دین و خداوند را میدهد، آنجا که میفرماید:
«ادع إلی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة ۖ وجادلهم بالتی هی أحسن»؛ (نحل آیه 125) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نمای. در آیه دیگری میفرمایند: «و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم»؛ (مومنون آیه 73) به طور قطع و یقین تو آنها را به صراط مستقیم دعوت میکنی.
معلوم میشود که دعوت به سوی خداوند ازامور مهمی است که خداوند برعهده پیامبران قرار داده است و از رسالات نهایی نبوت میباشد وحتی دعوت کردن را هدف اصلی بعثت پیامبران میتوان عنوان کرد تا در جامعه خود، مردم را با عمل و گفتار و کردارشان به سوی خداوند دعوت نمایند.
بعد ازپیامبر اسلام، حکمت خداوند بر این بود که جامعه را بر پایه حکومت امام و نهاد امامت اداره نماید و امام را جانشین خاتم پیامبران خود و رسول گرامی اسلام قرارداد و توسط پیامبر، جانشینان خود را برای مردم معرفی نمود و امام شد جانشین پیامبر در جامعه. آری امام نیز همانند پیامبر ادامه دهنده راه آنان شد و رسالت اصلی خود را ازطرف خداوند دعوت کردن مردم به سوی خداوند یافت و در روایات متعددی از امام رضا و سایر معصومین براین امر تاکید میشود که کارکرد امام بعد از پیامبر، دعوت کننده مردم است به سوی خداوند و دین خداوند، زیرا امام از ارکان مهم دین میباشد که بر اثر آن از دین خداوند نگهداری کرده و در مقابل تحریف ها و بدعت گذاران ایستاد گی میکند. امام باید با بیان معارف اصیل دینی که به فرموده امام رضا تا این اتفاق (بیان معارف دینی) نیفتد، امامت اتفاق نیفتاده است «امر الامامه لم یمض حتی بین لامته معالم دینهم؛ امر امامت انجام نمی شود تا اینکه معالم و معارف دینی را برای امتش تبیین کرده باشد». (عزیزالله عطاردی،1418 ق، ج 1، ص 291) امام باید مردم را به دین الهی دعوت کند، دراین باره امام رضا میفرمایند: «هم الذین بهم یتوجه الی الله عزوجل والی دینه ومعرفته»؛ امامان کسانی هستند که مردم توسط آنان به خداوند متعال و دین و معرفت آن توجه پیدا میکنند. (ابوجعفرابن بابویه قمی،1404 ق، ج 1، ص 231)
آری این امام خلیفه الهی میباشد که میتواند مردم را به سوی شناخت و معرفت باری تعالی برساند و راه درست را به آنان نشان داده «واوضح لهم سبیلهم». (عزیزالله عطاردی، 1418 ق، ج 1، ص 291) آنان را به راه حق هدایت کند « و ترکهم علی قصد سبیل الحق». (عزیزالله عطاردی، 1418 ق، ج 1، ص 291) امام رضا برای امام این کارکرد را قائل میباشد که امام مردم را دعوت به سوی خداوند میکند و میفرماید «و یدعوا الی سبیل ربه»؛ امام دعوت میکند مردم را به راه خداوند (عزیزالله عطاردی،1418 ق، ج 1، ص 293) و همچنین در این باره میفرمایند «الداعی الی الله»؛ امام دعوت کننده به سوی خداوند است. (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 449)
صفت داعی و دعوت کننده در قرآن کریم برای پیامبر اسلام آمده است آنجا که خداوند متعال میفرماید: «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا»(احزاب، آیه)؛ای پیامبرما تو را به عنوان گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کننده به سوی الله به فرمان او قرار دادیم و چراغ روشنی بخش.
در روایات نیز این صفت برای امامان بیان شده است، در زیارت جامعه کبیره که ازطرف امام هادی بعنوان دعایی که در ضمن آن معرفی امام حقیقی را بیان میفرمایند تا مردم و مسلمانان امام خود را با آن ویژگیها بشناسند، دو عبارت درباره دعوت کننده بودن امام مطرح میشود، ابتدا در آن امام را داعی الی الله معرفی مینماید و میفرماید «السلام علی الدعاة الی الله»؛ سلام بر شما امامان که دعوت کنندگان به سوی خدا هستید و در ادامه نوع دعوت امامان را بیان میکند که دعوت امام بهترین و نیکو ترین دعوت ها است و این مهم را با عبارت «الدعوه الحسنی» بیان میکند. آری دعوت امام نیکو ترین دعوت است چرا که این بزرگواران مصداق همان آیه شریفه میباشند که امامانی هستند که دعوت کننده به سوی نور از طرف خداوند قرار داده شده اند.
«وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوصینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لنا عابدین»؛ (انبیا، آیه 72) وآنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکردند وانجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنان وحی کردیم و آنان تنها مرا پرستش میکردند.
امام دعوت کننده است به سوی خداوند و دین خداوند. این کار کردی است که در روایات امام رضا برآن تاکید شده واگردرجامعه، امام وحاکم وصاحب قدرت، مردمان را به سوی خداوند و دین او دعوت نکند و دراین راستا تلاش ننماید، قطعا نامشروع است و امامت او غیر حق بوده و باطل است چراکه هدف اصلی و نهایی نبوت و امامت همین دعوت به سوی خداوند است، امری که به فرموده پیامبر (ص) انجام دهنده آن از بهترین امت میباشند «خیار امتی من دعا إلی الله تعالی وحبب عباده إلیه»؛ بهترین امت من کسانی هستند که مردم را به سوی خدا میخوانند و بندگان را محبوب خدا می نمایند. (علی بن حسام علاءالدین، 1419 ق، ج 10، ص 152) امام سجاد به عنوان امام معصوم وجانشین خداوند و پیامبر اسلام، از خداوند میخواهد که دعوت کننده به سوی خدا قرار دهد «اجعلنا من دعاتک الداعین إلیک»؛ ما را از دعوت کنندگانی که به سوی تو فرا میخوانند قرار ده. (صحیفه سجادیه، دعای 5) دعوت کنندگی امام به عنوان اولین و مهمترین کارکرد ایشان درجامعه از طریق روایات امام رضا وسایر منابع وآموزه های اسلامی استخراج میشود که امام درجامعه داعی الی الله است و راه حق را برای مردمان نشان میدهد و از گمراه شدن آنان جلو گیری مینماید.
اقامه دین خداوند در جامعه
خداوند متعال در قرآن کریم یکی از اهداف بعثت پیامبران را اقامه دین در جامعه میداند و دراین رابطه میفرمایند: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی أوحینا إلیک وما وصینا به إبراهیم وموسی وعیسی أن أقیموا الدین»(شوری، آیه 13)؛ خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد، حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید.
وصیتی که خداوند برای همه پیامبران و به خصوص پیامبران الوالعزم در این آیه شریفه آورده اند، اقامه دین وبرپا کردن دین درمیان مردم و جامعه است. اقامه دین در جامعه به معنی این است که درآن دین دوام داشته باشد و معارف دینی درعمل و درهمه شئونات زندگی فردی و اجتماعی مردم اثرگذاشته باشد و این ماموریت انبیای الهی بود که باید انجام می شد، همانطور که درآیه دیگری با لفظ امر و دستوری به پیامبر راجع به اقامه دین سخن میگوید و میفرماید: «فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن أکثر الناس لا یعلمون»؛ (روم، آیه 13) پس روی خود را با گرایش تمام به حق به سوی این دین کن با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خدا تغییرپذیر نیست، این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمیدانند.
بعد از پیامبران الهی، این وظیفه از طرف خداوند برعهده امام گذاشته شده است تا درجامعه برای احیای دین قیام کند و معارف دینی را با برپایی آن پیاده نماید. امام علاوه براین که مردم را به سوی دین خداوند دعوت کرده و از دین الهی محافظت میکند، برپاکننده واقامه کننده دین الهی در جامعه نیز میباشد و این کارکرد بسیارمهمی است که از طرف خداوند برعهده امام است تا بتواند دین را در جامعه پیاده نماید ودین همان حدود خداوند است که برای انسان تعیین نموده است تا به وسیله آن بتواند راه سعادت و تکامل را بپیماید، همانطور که مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی، دین را این گونه تعریف میکند: «دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقاید و انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است». (سیدمحمد حسین طباطبایی، 1388 ش، ص 41)
امام بعد از انبیاء الهی تنها شخصی است که میتواند دین را درجامعه برپا نماید واین از کارکردها و فلسفه وجودی امام در جامعه نشأت میگیرد وبرای همین است که امام رضا بروجود این کارکرد درامام تاکید مینماید که امام میتواند دین الهی را در جامعه و میان مردم برپا کند زیرا امام ذاتا قیام کننده است برای امر خداوند در زمین که دراین باره میفرماید: «قائم بامرالله عزوجل»؛ (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 455) امام اقامه کننده امر الهی است. به عقیده حضرت این امام است که حدود الهی را در جامعه برپا مینماید «و یقیم حدود الله». (عزیزالله عطاردی، 1418 ق، ج 1، ص 293) و زمینه اجرای احکام الهی را درجامعه فراهم میآورد تا آنها را در جامعه جاری و امضاء نماید «وامضاء الحدود والاحکام». (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 449)
از منظر امام رضا امام همان کارکرد انبیاء را دارد تا بتواند در جامعه دین را برپا نماید چرا که اگرامام نباشد دین خدا در معرض تغییر احکام و سنن الهی قرار میگیرد «وغیرت السنن والاحکام» (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 2، ص 204) وبرای همین است که امام را تمام کننده فریضه های الهی بر شمرده اند «بالامام تمام الصلاه والزکاه والصیام والحج والجهاد»؛ (ابو جعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 449) و با امام است که نماز و روزه وحج و زکات وجهاد کامل میشود. امام آن فریضه ها را در جامعه عملی می نماید وباعث اعتلای دین خدا در زمین می گردد.
همانطور که بیان شد یکی ازمهم ترین کارکردهای امام درجامعه از منظرروایات امام رضا این است که امام قیام به احیای امرالهی میکند و درجامعه برپاکننده حدود و احکام الهی میباشد برای همین است که امام را خلیفه الهی و جانشین و برگزیده او باید دانست. آن کسی که صاحب اصلی معارف اصیل دینی وعلم الهی میباشد میتواند در جامعه به خوبی نسبت به برپایی حدود خداوند اقدام نماید و دین الهی را درهمه شئونات انسان، جاری وساری سازد تا آن آثاری که برای اقامه کردن دین در جامعه است شامل جامعه اسلامی بشود. به فرموده قرآن اگر دین در جامعه اقامه شود آن جامعه و مردم شامل رحمت و نعمت های الهی میشود که همانند نزولات آسمانی بر آنان عرضه میشود.
«ولو أنهم أقاموا التوراة والإنجیل وما أنزل إلیهم من ربهم لأکلوا من فوقهم ومن تحت أرجلهم»(مائده، آیه 66)؛ و چنانچه آنان به دستور تورات و انجیل و قرآنی که از سوی پروردگارشان به سوی آنها نازل شده، قیام میکردند البته از هر گونه نعمت از بالا و پایین برخوردار میشدند.
طبق آیه ای که ذکر شد این برپایی دین درجامعه است که باعث وفور نعمت از طرف خداوند میشود وامام به عنوان قائم امر الهی میتواند این دین را درجامعه اقامه کند و جامعه را به سرمنزل نهایی که سعادت و تکامل میباشد، برساند. در طول زندگانی ائمه اطهار تلاش برای اقامه دین کاملا مشهود بوده است وبا اینکه متاسفانه ابزار قدرت و حکومت جز در زمان محدود که دوره حکومت حضرت علی بود، در اختیارشان نبود اما همواره ازطرق مختلف به دنبال احیاء و برپایی دین و معارف دینی در میان مردم و جامعه خود بوده اند. از صلح امام حسن تا قیام امام حسین و تبیین و نشرمعارف دین و مبارزات وفعالیت های سیاسی - اجتماعی که توسط همه ائمه صورت میپذیرفت بر میآید که به دنبال تحقق این امر و وظیفه الهی بوده اند و قطعا با برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) به این هدف نائل خواهند شد وتلاش انبیا و اولیاء الهی با حکومت مهدوی به منصه ظهور خواهد رسید و دین الهی با همه معارف در تمام شئونات فردی و اجتماعی انسان اقامه خواهد شد.
مدیریت جامعه
مدیریت همان «هنر یا علم اداره یک مجموعه جهت نیل به اهداف سازمانی» است. (حسین توانایان فرد، 1365، ص 24) و «درمعنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه میباشد. از واژگان مدیریت درمنابع اسلامی میتوان به امامت و ولایت اشاره کرد که برجسته ترین وبنیادی ترین معنای به کارگیری آن درمفهوم مدیریت و رهبری است». (مهدی نیلی پور، 1386، ص 40) اهمیت داشتن توانایی مدیریت آن قدر ویژه است که خداوند در قرآن بر مدبرین امور قسم یاد کرده است «فالمدبرات أمرا؛ (نازعات، آیه 5)» و قسم به آنها که امور را تدبیر میکنند.
این نشان گر آن است که این توانایی شامل هرکسی نمیشود و هر فردی دارای توانایی مدیریت ساختاری وشرایط زمانی نیست . فضل بن شاذان نیشابوری میگوید درباره ضرورت و اهمیت مدیریت از امام رضا شنیدم که فرمود «انا لانجد فرقة من الفرق و لاملة من الملل بقوا و عاشوا الا بقیم و رئیس لما لابد لهم منه فی الامر الدین و الدنیا»(محمدباقرمجلسی، 1315 ق، ج 23، ص 32)؛ به درستی که ما در بررسی احوال بشرهیچ گروه و فرقه ای را نمییابیم که درزندگی موفق و پایدار باشد مگر به وجود سرپرستی که امور مادی و معنوی و دین و دنیای آنان را مدیریت نماید.
هیچ مکتب ومذهبی همانند اسلام به این روشنی، اهمیت مدیریت و رهبری را بیان نکرده که سعادت و پایداری یک ملت را در زندگی دنیوی و امور دینی مرهون آن بداند.
حال که مشخص شد امام دعوت کننده به سوی خداوند است و در جامعه، دین خدا را اقامه و برپا میکند، امام رضا به بخش ویژه دیگری از کارکردهای امام اشاره مینمایند وآن، مدیریت امام در جامعه میباشد وامام را دارای این قدرت و هنر میداند و معتقد است امام به عنوان شخصی که برامامت و پیشوایی جامعه توانمند است «مضطلع بالامامه»؛ (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 450) امام توانا بر امامت، مدیر ومدبر در جامعه میباشد که توانایی مدیریت درعرصه های مختلف جامعه را دارد وبا علم الهی خود به همه ابعاد مختلف مدیریتی واقف بوده و امور اجتماعی و سیاسی زمان خود را میداند وبه عنوان عالم سیاسی در روایات امام رضا مطرح میشود «عالم بالسیاسه»؛ (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 450) امام عالم به امور سیاست است .
علم به امور سیاسی وتوانایی در امامت جامعه، نشانگر دارا بودن کارکرد مدیریت در امام است. امام همانند ستون خیمه، نقش عمود وستون جامعه را ایفا میکند «ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط»؛ (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 2، ص 365) همانا والی مسلمین همانند عمود در وسط خیمه است. اگر توانا در امور مدیریتی نباشد آن جامعه محکوم به شکست خواهد بود.
نمونه های فراوانی برای وجود توانایی مدیریت در ائمه اطهار علیهم السلام درمنابع تاریخی شیعه وسنی میتوان یافت. ازآن نمونه ها میتوان به مدیریت امام علی در زمان حساس بعد از وفات پیامبر در جامعه اشاره کرد که هرآن بیم ازبین رفتن دین اسلام بود و امام علی با مدیریت خود توانستند فتنه هایی که برای ازبین بردن اسلام تدارک دیده شده بود را خنثی نمایند. آن حضرت در این باره در نامه 62 نهج البلاغه میفرماید: «فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام یدعون إلی محق دین محمد؛ فخشیت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أری فیه ثلما أو هدما تکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم التی إنما هی متاع أیام قلائل»؛ دست نگه داشتم تا این که دیدم گروهی ازمردم ازاسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محو دین محمد دعوت میکنند، ترسیدم که اگر دراین لحظات حساس، اسلام و مسلمین را یاری نکنم، خرابی و یا شکافی دراسلام خواهم دید که مصیبت آن برمن ازمصیبت ازدست رفتن چند روزه خلافت بیشتر است.
همچنین در زمان امام رضا نیز این قدرت مدیریتی امام بود که باعث شد دسیسه های مامون که علیه حضرت چیده شده بود در نهایت به ضرر خود مامون و دستگاه حکومتی او تمام شود وبه اعتراف فضل بن سهل - وزیر مامون - آن دسیسه ها با شکست روبه رو شود.
آری امام درجامعه حکم مدیر را دارد واز طرف خداوند به این هنر و علم مهیا شده است تا بتواند به بهترین شکل ممکن، جامعه را مدیریت نماید ومردم را به دین خدا دعوت کرده و امر الهی را اقامه نماید. مردم باید بدانند که با وارد کردن امام درعرصه مدیریتی جامعه که البته دارای چنین قدرت وتوانمندی است که به عنوان کارکرد ویژه امام یاد میشود و واگذار کردن حکومت به امام برگزیده خداوند میتوانند شاهد جامعه ای باشند که معارف اصیل و ناب دینی و الهی به خوبی مدیریت واجرا میشود و تنها امام است که میتواند جامعه را با مدیریت الهی از مشکلات و گرفتاریها برهاند و مردمان آن را به سمت هدایت و راه حقیقت و سعادت راهنمایی نماید.
برقراری نظم و امنیت در جامعه
نظم و امنیت در هرجامعه ای ازمسائل مهم و استراتژیک آن جامعه به حساب میآیند که مردم و همچنین حاکمان آن جامعه در پی تلاش برای ایجاد و برقراری این دو مقوله در جامعه خود میباشند. جامعه با نظم وامنیت میتواند به پیشرفت در عرصه های مختلف برسد ودرمقابل، نا امنی مسئله ای است که میتواند جامعه را تا حد نابودی وهلاکت مردم آن بکشاند. در آموزه های اسلام نیز تاکید بسیاری بر اهمیت وجود نظم وامنیت در جامعه شده است. در قرآن کریم آیات بسیاری با واژه امنیت و مشتقات آن والفاظی که دلالت برمعنی امنیت میکند، آمده است. همچنین درباره نظم نیز آیات فراوانی آمده است که نشان دهنده این است که کل آفرینش و خلقت خداوند بر اساس نظم بوده است وبه طریق اولی دلالت بر ضرورت نظم در جامعه انسانی میکند.
روایات اسلامی، جامعه ای را که نظم و امنیت نداشته باشد، از شرترین جوامع عنوان کرده اند که هیچ گونه خیری در آن یافت نمیشود. آن جا که پیامبر اسلام میفرمایند: «لا خیر فی الوطن إلا مع الأمن و السرور»؛ هیچ خیری در وطن نیست مگر اینکه همراه با امنیت وشادمانی باشد. (محمد محمدی ری شهری، 1384 ش، ج 3، ص 243) از امام علی روایتی هست که میفرمایند: «شر الأوطان ما لم یأمن فیه القطان»؛ بدترین وطن ها وطنی است که ساکنانش امنیت و آسایش نداشته باشند. (محمد محمدی ری شهری، 1384 ش، ج 3، ص 243) این روایات، نشانگر اهمیت وجود امنیت و نظم در دین اسلام است و آن طور که از روایات برمیآید نتیجه وجود این دو مقوله را میتوان وجود آرامش درجامعه عنوان کرد.
برای رسیدن به آرامش و ایجاد نظم و امنیت درجامعه، راه های مختلفی را انسان در جوامع خود امتحان کرده است که بر اثر قدرت طلبیها و درگیریهای افراد مختلف نوعا با شکست مواجه شده است. دین اسلام وجود نظم وامنیت درجامعه را همراه با حکومت افراد صالح واولیاء الهی میداند و وجود این دو مقوله در جامعه را نتیجه حکومت صالحان تحت حاکمیت خداوند بیان مینماید، همانطور که خداوند متعال در آیه 33 سوره مائده در این رابطه فرموده است: «إنما جزاء الذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الأرض فسادا أن یقتلوا أو یصلبوا أو تقطع أیدیهم وأرجلهم من خلاف أو ینفوا من الأرض ذلک لهم خزی فی الدنیا ولهم فی الآخرة عذاب عظیم»؛ سزای کسانیکه با دوستداران خدا و پیامبراو میجنگند و درزمین به فساد میکوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند، این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.
در آیه فوق دلیل عدم وجود امنیت را جنگ و دشمنی با اولیاء خداوند و پیامبران عنوان میکند واین وعده خداوند است که با ایمان به خداوند و انجام عمل صالح و پیاده نمودن فرمایشات الهی در جامعه، آن جامعه نظم و امنیت به خود میگیرد.
«وعد الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصلحت یبدلنهم من بعد خوفهم امنا»؛ (نور، آیه 55)؛ وعده داده خداوند که کسانی را که ایمان میآورند و عمل صالح انجام میدهند، خوف وترسشان را به امنیت تبدیل نماید.
همچنین درروایات؛ حضور امامی را که خلیفه و جانشین خداوند درزمین است باعث امنیت و نظم در جامعه، معرفی کرده اند. با امام، جامعه منظم میشود و از کارکردهای وجودی امام در راس قدرت و حکومت که خداوند آن را قرار داده است، جامعه و مردم به امنیت و آسایش میرسند.
در تعبیری امیرالمومنین علی در نهج البلاغه در خطبه چهل وششم، امام را به نخ تسبیحی تشبیه مینمایند که همه امت را در آن نظم داده و هر کدامشان را در جایگاه خود قرار میدهد: «مکان القیم بالأمر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه، فإن انقطع النظام تفرق و ذهب، ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا»؛ زمامدارو ولی امر به منزله رشته ای است که مهره ها را گرد آورده، آنها را به هم پیوند میدهد، اگر رشته ازهم بگسلد، مهره ها از یکدیگر جدا شده، پراکنده میگردند و دیگر هیچ گاه همه آنها گرد نمیآیند.
همچنین «درکتاب شریف غایه المرام» از جابر جعفی نقل شده که گفت به حضرت محمد بن علی باقر عرضه داشتم؛ «برای چه به پیغمبر و امام احتیاج هست؟ فرمود برای باقی ماندن جهان بر صلاح خودش و آنکه خداوند عز و جل در صورتی که پیغمبر یا امام بین اهل زمین باشد، عذاب را از آنان برمی دارد». (مجمد بن حسن حرعاملی، 1384، ج 11، ص 566) خداوند عز و جل میفرماید: «وما کان الله لیعذبهم و انت فیهم»؛(انفال، آیه 33) و تا وقتی که تو در میان آنهایی، خداوند آنها را عذاب نمیکند.
از روایات چنین برمی آید که حضورامام درجامعه باعث امنیت و آسایش است و فرقی نمیکند که امام در حالت ظاهری در جامعه باشد یا در زمان غیبت باشد. از امام مهدی (عج) عبارتی با عنوان اینکه امام باعث امنیت وآسایش اهل زمین است وارد شده که حضرت «در نامه ٔ مبارک خود به «اسحاق بن یعقوب» چنین میفرماید:
إنی أمان لأهل الأرض، کما أن النجوم امان لأهل السماء»؛ من مایه ٔ آرامش و امنیت هستم، همان گونه که ستارگان آسمان، باعث امنیت آسمانیان هستند. (مجتبی تونه ای، 1387 ش، ص 120) امام رضا در روایتی از جد بزرگوارشان نقل میکند که فرمودند:«اهل بیتی امان لامتی»؛ اهل بیت من امان و باعث امنیت امتم هستند.(عزیزالله عطاردی، 1418 ق، ج 1، ص 301)
با بررسی روایات امام رضا به این نکته میرسیم که از منظر امام رضا کسی که میتواند این مهم - امنیت - را برای جامعه مهیا نماید تنها وجود با برکت امام به عنوان خلیفه وبرگزیده الهی میباشد. حفظ امنیت توسط امام یک کارکرد مهم دیگری در جامعه میباشد. در این باره به چند روایت بر میخوریم که حضرت رضا از زوایای مختلف به حفظ امنیت و مرزها و حتی هویت و ملیت مردم تاکید مینماید و میفرماید: «یمنعهم من التعدی والدخول فیما حظر علیهم»؛ امام از تعدی و دخول دشمنان علیه مردم منع و محافظت میکند. (ابو جعفربن بابویه قمی، 1404 ق، ج 2، ص 203) امام را بعنوان قیم و حافظ مردم معرفی مینماید که اگر نباشد ملیت وهویت مردمان جامعه به خطر خواهد افتاد: «انه لولم یجعل لهم اماما قیما امینا حافظا لدرست المله». (ابو جعفر ابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 2، ص 204)
با بیان این روایت که امام حافظ هویت مردم است میتوان فهمید که کارکرد امام برای جامعه، چقدر از اهمیت والایی برخوردار است. مردم اگر میخواهند به مسئله همیشه مهم جوامع درتاریخ - امنیت - برسند باید به ریسمان برگزیده وخلیفه الهی - امام در جامعه - چنگ بزنند چرا که امام از طرف خداوند، امین و قیم و حافظ برای مردم تعیین شده است: «اماما قیما امینا حافظا». (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 2، ص 204)
از منظر امام رضا علاوه براینکه امام، امنیت داخلی را به ارمغان میآورد وباعث حفظ هویت و ملیت مردمان جامعه میشود، در کنار آن به امنیت مرزهایی که از خطرات دشمنان خارجی همواره مورد تهدید میباشد، میرسد و نمیگذارد مرزهای جوامع اسلامی دچار تزلزل گشته و به نا امنی کشیده شود. حضرت میفرمایند: «ومنع الثغور والاطراف»؛ امام ازحدود و اطراف جوامع محافظت مینماید. (ابوجعفر ابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 449) توسط امام، امنیت و آرامش به جامعه منتقل گشته و جامعه روی آسایش را میبیند و در کنار آن، امور مسلمین را نظم وسامان میدهد: «و نظام المسلمین»؛ (ابوجعفرابن بابویه قمی، 1404 ق، ج 1، ص 449) تاهمه مردم بر پایه عدالت و برابری که امام به ارمغان آورده است در جامعه ای امن، زندگی خود را الهی و دینی بنا نهاده و به سر منزل مقصود - سعادت و تکامل - برسند.
از روایات بر میآید که امام در جامعه، ابعاد مختلفی از امنیت و آسایش مردم را فراهم مینماید. از بعد روحی و روانی جامعه تا ابعاد نظامی و هویتی و مرزهای اعتقادی و فکری آنها را نیز در بر میگیرد. آری امام کارکرد ایجاد نظم و آسایش و امنیت در جامعه را دارد و ازطرف خداوند نیز این توانایی و قدرت به ایشان اعطاء شده است منتهی باید توجه کرد که امام در صورتی میتواند این مهم را در جامعه اجرا نماید که صاحب قدرت و حکومت باشد ودر راس جامعه قرار گرفته باشد، چیزی که درطول تاریخ مردم از آن بی بهره و غافل مانده اند و به جای اینکه حصول امنیتشان را در این خاندان بجویند دنبال افراد نا لایقی رفتند و در منصب حکومت قرارشان دادند که نتیجه اش جز نا امنی و آوارگی و تسلط بیگانگان بر ناموس و مآل مسلمانان چیز دیگری برای آنها نداشت و امام رضا و سایر ائمه اطهار با بیان روایاتی چنین که نمونه هایی ازآن ها را بیان کردیم به مردم اعلام میکنند که به سوی امام حق و واقعی که از طرف خداوند جانشین پیامبر گشته و توسط حضرت بر همگان معرفی شده است، بشتابند تا در سایه لطف و مدیریت ایشان به آسایش و آرامش حقیقی برسند.
نتیجه گیری
با بررسی روایات امام رضا با روش کیفی تحلیل مضمونی، نتیجه میگیریم؛ امامی که از طرف خداوند در جامعه اسلامی بعد ازپیامبر اسلام به عنوان خلیفه الله معرفی شده است نمیتواند در جامعه منفعل یا منزوی بماند چرا که ذاتا امام در راس کنشگران جامعه قرار گرفته است و دارای جایگاه اثرگزاری در جامعه میباشد و به همین خاطراز طرف خداوند کارکردهایی برای وی اعطاء شده است تا بتواند درجامعه کنش گر فعالی نسبت به همه امور باشد تا بتواند درجامعه اثرگذاری کرده و اهداف الهی را درآن پیاده نماید ودرنهایت مردمان آن جامعه را به سعادت و تکامل برساند.
از منظر امام رضا، امام، در بعد دینی نقش هدایتگری جامعه را برعهده میگیرد و مردم را به سوی دین خداوند دعوت مینماید و این اولین و مهمترین کار کرد امام میباشد و در ادامه امام باید وظیفه ای که همه انبیا از طرف خداوند برای آن مبعوث شده بودند را برعهده بگیرد و برای به انجام رسیدن آن، فعالیت و تلاش نماید وآن وظیفه همان برپایی و اقامه دین است که در قرآن کریم با لفظ «اقیموالدین» خطاب به پیامبران الوالعزم آمده است. امام با توانایی وقدرتی که در مدیریت جامعه دارد میتواند هم نقش هدایت گری و هم نقش برپا کننده دین در جامعه را به خوبی ایفا نماید ودین و معارف دینی را در روی زمین اقامه کند. امام رضا با بیان کردن اینکه امام در امامت و مدیریت جامعه توانمند است به نوعی به کارکرد دیگر امامت میپردازد وآن ایجاد نظم وامنیت وآسایش درجامعه توسط امام میباشد یعنی امام است که میتواند در جامعه با قدرت و توانایی مدیریتی خود این مقوله های بسیار حیاتی و مهم را که دعوت به سوی دین و اقامه کردن دین در جامعه و به خصوص ایجاد نظم و امنیت در جامعه میباشد را به سرانجام برساند.
بطورکلی از روایات امام رضا، برای امام جامعه چهارکار ویژه اصلی و مهم کشف میشود ومشخص میشود که امام نقش بسیار حیاتی و ویژه درجامعه ایفا میکند زیرا با نبود امام دین ودنیای انسان به خطر افتاده و و درمعرض نابودی قرار خواهد گرفت، وآن کارکردها عبارتند از:
1- امام دعوت کننده مردم به سوی خداوند؛
2- امام برپاکننده و اقامه کننده دین خداوند در جامعه؛
3- امام توانا در مدیریت جامعه (اشاره به کارکرد مدیریتی امام)؛
4- امام باعث نظم و امنیت در جامعه.
فهرست منابع و مآخذ
قرآن کریم .
نهج البلاغه.
صحیفه سجادیه.
١. ابن بابویه، شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ترجمه علی اکبر غفاری، دوجلدی، مؤسسۀ الأعلمی للمطبوعات، ١٤٠٤ ق.
٢. تونه ای، مجتبی، موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت، میراث ماندگار، قم، ١٣٨٧ ش.
٣. توانایان فرد، حسین، مبانی مدیریت و مدیریت دراسلام، تهران، انتشارات الهام، ١٣٦٥ ش.
٤. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ١٣٨٤ ش.
٥. ساروخانی، باقر، دائره المعارف علوم اجتماعی، تهران، کیهان، ١٣٧٠ ش.
٦. شیخ زاده، محمد؛ تسلیمی، محمد سعید؛ عابدی جعفری، حسن؛ فقیهی، ابوالحسن، مقاله تحلیل مضمون و شبکه مضامین: روشی ساده و کارآمد برای تبیین الگوهای موجود در داده های کیفی، اندیشه مدیریت راهبردی، سال پنجم، شماره دوم، پاییز و زمستان ١٣٩٠.
٧. طباطبایی، سیدمحمد حسین، شیعه دراسلام، بوستان کتاب، قم، ١٣٨٨ ش.
٨. عطاردی، شیخ عزیز الله، مسندالرضا، دوجلدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم . قم، ١٤١٨ ق.
٩. علاءالدین، علی بن حسام، کنز العمال، دارالکتب العلمیه، بیروت، ١٤١٩ ه ق.
١٠. قرائتی، محسن، اصول عقاید (امامت)، مؤسسه درسهایی از قرآن، ١٣٩١ ش.
١١. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ١٣١٥ ق.
١٢. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، ١٣٨٤ ش.
١٣. نیلی پور، مهدی، مهندسی و مدیریت فرهنگی، ١٣٨٦، اصفهان، مرغ سلیمان .