دو جمعیتى که در سرزمین کربلا گرد آمدند، یکى نماینده تمام خیر، و دیگرى نماینده تمام شرّ براى ما درس و عبرتند.
بر ما وظیفه و لازم و واجب است که از یاران حضرت حسین علیه السلام درس ایمان و درستى و فضیلت و اخلاق بگیریم، و خود را از آنچه یاران یزید به آن آلوده بودند حفظ کنیم.
آرى، از بىادب هم مىتوان درس گرفت که:
مرد باید که گیرد اندر گوش
|
|
ور نوشته است پند بر دیوار
|
باطل است آنچه مدّعى گوید
|
|
خفته را خفته کى کند بیدار
|
|
|
|
معروف است که به لقمان گفتند ادب از که آموختى؟ گفت: از بىادبان. گفتند:
چگونه؟ گفت: آنچه در آن دیدم همه شرّ و نادرستى و ضلالت بود، و این همه براى مردم جز رنج و زحمت فراهم نمىآورد، سعى کردم آنچه در آنان است در عرصهگاه حیات خود نپذیرم و به میدان زندگى راه ندهم.
بر ما لازم است با بکارگیرى فضایل یاران حضرت حسین علیه السلام و تکرار و تمرین آن واقعیّات، خود را در مدار حقّ قرار دهیم، و با تداوم دادنِ ترکِ آنچه در گروه یزیدى بوده خود را به روح تقوا و پرهیز از پلیدى آراسته کنیم.
ما در نزدیک شدن به واقعیّات، و دور شدن از رذایل نفسى گرچه همانند و هم عرض یاران حسین نخواهیم شد، ولى در طول آنان قرار خواهیم گرفت و بدون شک جزء کاروان نور محسوب خواهیم شد؛ و چه کارى در این دنیا بهتر و بالاتر از این که در ایمان و اخلاق و عمل خود را به این کاروان برسانیم.
استقامت یاران حسین علیه السلام
از جمله خصوصیاتى که در یاران حضرت سید الشهداء علیه السلام بود و این خصوصیت در حدّ اعلى جلوه داشت، روح استقامت و پایدارى و ثبات قدم بود.
قواعد و قوانین نظامى و رزمى مىگوید: در هیچ شرایطى فرمانده نظامى نباید با قول و عمل خود، و اخبار واقعى و غیر واقعى، دل سربازان خود را خالى کند و قلب آنان را آلوده به ترس از دشمن کند.
فرمانده اگر عدد لشگر خود را کمتر از دشمن دید، و تدارکات خود را ضعیفتر از دشمن مشاهده کرد، و احتمال داد به وقت جنگ و درگیرى با شکست مواجه خواهد شد، نباید این واقعیات را در اختیار نیروى تحت فرماندهىاش قرار دهد.
او باید براى سربازان آن چنان سخن بگوید که روحیه آنان تقویت شود، و آنگونه وانمود کند که فتح و پیروزى از آن ماست، و شکست و افتضاح براى دشمن است.
ولى حضرت سیدالشهداء علیه السلام در شب عاشورا این قاعده نظامى را بکار نگرفت و با توجّه به کمى عدد یاران خود و کثرت دشمن و تدارکات و امکانات اندک خود و امکانات فراوان دشمن به یاران خود فرمود:
وإنّى لأظن أنّ آخرَ یومٍ لنا من هؤلاء «1».
نه این که ترس بر قلوب یاران باوفایش حاکم نشد، بلکه همه آنان از خبر کشته شدن خویش شاد شدند و به یک دیگر تبریک گفتند و پشت خیمهها نشاط و سرور خود را از این خبر به یک دیگر نشان دادند، و همه آنان با شور و هیجان، استقامت و ثابت قدمى خود را نسبت به حضرت، اعلام، و روز عاشورا همین معنا را عملًا به اثبات رساندند.
آرى، آنان حاضر نشدند یک لحظه بعد از امام زنده بمانند، آنان شب عاشورا با صداى رسا اعلام کردند:
نَفْدیکَ بِانْفُسِنا وَامْوالِنا وَاهْلِنا وَنُقاتِلُ مَعَکَ حَتّى نَرِدَ مَورِدَکَ، فَقَبَحَ اللّهُ الْعِیشَ بَعْدَکٌ «2».
ما با جان و مال و زن و بچه خود را فداى تو مىکنیم، در کنار تو و همراه تو تا رسیدن به مقام تو با دشمن مىجنگیم، خداوند زندگى بدون تو را زشت گرداند، و حیات بدون تو را هرگز براى ما نخواهد.
آن بزرگواران در چه شرایطى این گونه اعلام وفادارى و استقامت و پایدارى کردند؟!
این شرایط در هیچ زمانى براى یک بار دیگر براى قومى اتفاق نخواهد افتاد، آنچه اتفاق بیفتد مادون شرایط آن روز است، اگر مردم مسلمان در شرایطى مادون شرایط یاران حضرت حسین علیه السلام براى حفظ دین و کرامت انسانى و سرکوب کردن دشمن استقامت نورزند و پایدارى نشان ندهند در دادگاه قیامت بدون شک محکومند.
آنان بر این عقیده و باور بودند، که زندگى به اندازه یک چشم بهم زدن بعد از حضرت سید الشهداء علیه السلام حرام است «3».
بنابراین اگر مأموم، امام خود را تنها بگذارد، و از او جدا شود، آلوده به حیات حرام شده، و در فضاى این حیات بدون شک عبادات باطل و کار خیر، بىثمر است.
این حقیقتى است که اصحاب روشن ضمیر حضرت حسین علیه السلام با تمام وجود به آن معتقد بودند. ما باید این واقعیت را از آن بزرگواران درس بگیریم، به این معنا که یک چشم بهم زدن زندگى را بدون امامت امام معصوم نگذرانیم، که حیات بدون امامت امام معصوم حرام، و عبادت در فضاى آن حیات، باطل، و هر خیرى در عرصهگاه آن زندگى، بىنتیجه و بدون اجر الهى است.
امام صادق علیه السلام به نقل شیخ صدوق به معلّى بن خنیس فرمود:
لَوْ انَّ عَبْداً عَبَدَ اللّهَ مِأَةَ عامٍ بَیْنَ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ یَصُومُ النَّهارَ وَیَقُومُ اللَّیْلَ حَتّى یَسْقُطَ حاجِباهَ عَلى عَیْنَیْهِ وَتَلْتَقى تَراقیهِ هِرَماً جاهِلًا لِحَقِّنا لَمْ یَکُنْ لَهُ ثَوابٌ «4».
اگر بندهاى یکصد سال میان رکن و مقام خدا را عبادت کند به روزه گرفتنِ روزها و راز و نیازِ شبها، در حدّى که از شدت پیرى ابروانش روى دیدگان قرار گیرد، و استخوانهاى گردنش در سینهاش فرو رود امّا در شناخت حقّ ما جاهل باشد و امامت ما را نشناسد هرگز براى او ثوابى نخواهد بود.
دنیا دریایى است عمیق و پر طوفان، راه عبور از این دریا راهى است بسیار خطرناک، سالک این راه اگر بدون دست گذاشتن در دست امام تعیین شده از جانب خدا و پیامبر این راه را طى کند غرق شدنش در میان امواج طوفان حتمى و قطعى است.
یاران حضرت حسین علیه السلام که به مقام والاى آنان، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىبالد، در پرتو امامت حضرت حسین علیه السلام، در این راه پرخطر با تحمل همه مشکلاتش حرکت کردند. و این مسیر را قدم به قدم دنبال طى کردند.
و این است مهمترین پیام زنده آنان به هم کیشان خود در بستر تاریخ، که: اى هم کیشان ما! راه حیات را با در دست داشتن چراغ امامت طى کنید تا در پایان این راه به رضاى حقّ و جنّات نعیم برسید.
انَّ الْحُسَیْنَ مِصْباحُ الْهُدى وَسَفینَةُ النَّجاةِ «5».
آرى، بیاییم هم چون یاران حسین نیروى بدن و مالى، اهل و فرزند، علم و آبرو و قدرت و قوّت را همگام و همسو با امامت امام معصوم خرج کنیم تا دخل ابدى نصیب ما گردد؛ و از انجام هر کارى که همسویى با امامت امام ندارد بپرهیزیم که حیات و زندگى گرچه یک چشم بهم زدن باشد بدون امامت امام حرام است.
اگر در گذشته از عمر اهل گناه بودیم، و جداى از امامت امام زندگى مىکردیم، هم اکنون مانند حرّ بن یزیدِ آزاده به امام برگردیم، و با حضرتش پیمان توبه ببندیم، و بر پیمان خود تا افتادن به کام مرگ وفادار باشیم، که هر توبه کنندهاى توبهاش مانند حرّ باشد بدون تردید مقبول درگاه حضرت حقّ است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- ارشاد: 2/ 91؛ بحار الأنوار: 44/ 392، باب 37.
(2)- اعلام الورى: 238، الفصل الرابع؛ بحار الأنوار: 44/ 393، باب 37.
(3)- عن فضیل بن الزبیر، قال ... وکان حبیب من السبعین الرجال الذین نصروا الحسین علیه السلام ولقوا جبال الحدید واستقبلوا الرماح بصدورهم والسیوف بوجوههم وهم یعرض علیهم الأمان والأموال فیأبون ویقولون لا عذر لنا عند رسول اللّه صلى الله علیه و آله إن قتل الحسین ومنا عین تطرف حتى قتلوا حوله ...
رجال کشّى: 78، حدیث 133.
(4)- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال: 455؛ محاسن: 1/ 90، باب 16، حدیث 40؛ وسائل الشیعة: 1/ 122، باب 29، حدیث 309؛ بحار الأنوار: 27/ 177، باب 7، حدیث 24.
(5)- این جمله مقتبس از روایتى است به این مضمون:
... الحسین بن على بن أبىطالب علیه السلام قال: دخلت على رسول اللّه 9 وعنده أُبى بن کعب. فقال لى رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مرحبا بک یا أبا عبداللّه! یا زین السموات والأرضین! قال له أُبى: وکیف یکون یا رسول اللّه زین السموات والأرضین أحد غیرک؟ قال: یا أُبى! والذى بعثنى بالحق نبیا ان الحسین بن على فى السماء اکبر منه فى الأرض، وانه لمکتوب عن یمین عرش اللّه عزوجل: مصباح هدى وسفینة نجاة وامام خیر ویمن وعز وفخر وعلم وذخر...
عیون أخبار الرضا علیه السلام: 2/ 62، حدیث 29 و...
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: با کاروان نور
نوشته: استاد حسین انصاریان