ماهان شبکه ایرانیان

نمازخوان های بی نماز!

چگونه دو رکعت نماز برای خودِ خدا بخوانیمنماز عمود دین است و اگر کسی آن را انکار کند از دین خارج است. زیرا انکار نماز در واقع انکار رسالت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) و قرآن است

نماز عمود دین است و اگر کسی آن را انکار کند از دین خارج است. زیرا انکار نماز در واقع انکار رسالت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) و قرآن است. البته اگر فردی قرآن را قبول دارد اما مثلاً از روی سستی نماز نخواند و عمداً آن را ترک کند گناه کبیره مرتکب شده است و فاسق است اما کافر نیست.
نمازخوان های بی نماز!


چگونه دو رکعت نماز برای خودِ خدا بخوانیم

نماز عمود دین است و اگر کسی آن را انکار کند از دین خارج است. زیرا انکار نماز در واقع انکار رسالت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) و قرآن است. البته اگر فردی قرآن را قبول دارد اما مثلاً از روی سستی نماز نخواند و عمداً آن را ترک کند گناه کبیره مرتکب شده است و فاسق است اما کافر نیست.

برخی از کارهای حرام به دلیل غلبه شهوت در یک فرد رخ می دهد اما ترک نماز لذتی ندارد و از این جهت فرد بی نماز نمی تواند هیچ بهانه ای هم داشته باشد. ممکن است برخی از بی نماز ها اینگونه بگویند که خدا به نماز ما نیازی ندارد. در جواب باید گفت که نماز خواندن ما برای نیاز داشتن خدا نبوده بلکه برای نیاز ما به خداوند و بنده بودن ما نسبت به خداوند است و البته شکر کردن نسبت به نعمات الهی.
اگر قرار باشد انسان بی نماز را با انسانی که در کل نمازش غافل است مقایسه کنیم باید بگوییم آنکه در ظاهر نماز می خواند حداقل در ظاهر عمل جلوتر بوده و در زمان تکبیره الاحرام نیز نیت درستی دارد و در یک لحظه هم شده نیت کرده و به خداوند توجه کرده است در حالی که بی نماز اینها را هم ندارد.

نماز خوان های بی نماز:
نماز یکسری امور ظاهری دارد و یکسری از اموری که در باطن، انسان باید رعایت کند. هر کدام از این دو نباشد نماز برپا نمی شود. چه بسا انسان هایی که در ظاهر نماز می خوانند ولی در حقیقت نمازگزار نیستند. چرا که نماز، تکلم با خداوند است و کلام یعنی آشکار کردن آنچه در درون انسان است بنابراین اگر انسان هیچ توجهی به درون خودش نداشته باشد کلام با خداوند بی معنا می شود. همانطور که در قرآن آمده است که ((وَ أَقِمْ الصَّلاةَ لِذِکری)) (طه 14) و می دانیم که ذکر با غفلت منافات دارد.
در جای دیگر بیان شده است که ((فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّین. الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون )) در اینجا افرادی که نماز خوان هستند اما نمازشان با غفلت همراه است را مورد ذم قرار می دهد نه افرادی که اصلاً نماز نمی خوانند.
راه توجه به معنای نماز و حضور قلب:
انسان در زندگی هر چیزی را که بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر یاد می کند و بر عکسش هم صحیح است، یعنی هر چیزی را که بیشتر یاد کند بیشتر با آن انس گرفته و محبت آن چیز در قلبش رسوخ می کند.
بنابراین اگر انسان می خواهد در کل نمازش به خداوند توجه کرده و از او غافل نشود باید در کل روز سعی کند به یاد خدا باشد و با او انس بگیرد و به این ترتیب می شود که به خداوند محبت پیدا می کند.
برای توجه بیشتر در نماز مواردی گفته شده است از جمله: انسان آن نماز را آخرین نماز عمرش فرض کند. و یا به عظمت پروردگار و اینکه خداوند برترین صفات کمالی را دارد توجه کند.
گاهی انسان به الفاظی که در نماز می گوید توجه دارد اما به معانی آن الفاظ توجه ندارد. اما باید گفت که آنچه مهم است توجه به معانی است. الفاظ هم اگر بیان می شوند برای توجه دادن ما به معانی است.
گاهی هم خداوند در نماز به برخی انسانها معناهایی از حقیقت نماز افاضه می کند که قبل از آن نمی دانستند و البته آنگونه نمازها است که باعث می شود فرد در طول روز گناه نکند.
انسان در زندگی هر چیزی را که بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر یاد می کند و بر عکسش هم صحیح است، یعنی هر چیزی را که بیشتر یاد کند بیشتر با آن انس گرفته و محبت آن چیز در قلبش رسوخ می کند.
با توجه به مسائلی که بیان شد انسانها در نماز سه دسته اند:
1- انسانهایی که در نماز به کلی غافلند.
2- انسانهایی که در برخی لحظات به خداوند توجه دارند و در برخی لحظات هم غافلند. این افراد به میزان توجهشان درجات مختلفی دارند.
3- انسانهایی که در کل نماز غرق در توجه به خداوند می باشند. مانند حضرت علی (علیه السلام) که در نماز تیر را از پای مبارکشان بیرون کشیدند و ایشان چون به غیر خدا هیچ توجهی نداشتند دردی متوجه نشدند.
البته اگر قرار باشد انسان بی نماز را با انسانی که در کل نمازش غافل است مقایسه کنیم باید بگوییم آنکه در ظاهر نماز می خواند حداقل در ظاهر عمل جلوتر بوده و در زمان تکبیره الاحرام نیز نیت درستی دارد و در یک لحظه هم شده نیت کرده و به خداوند توجه کرده است در حالی که بی نماز اینها را هم ندارد.
موانع حضور قلب:
موانع توجه انسان به خداوند در نماز دو نوع است:
1-موانع بیرونی 2- موانع درونی
1. موانع بیرونی مثل اینکه انسان صدایی می شنود و یا چیزی را می بیند که باعث جلب توجه انسان می شود. چه بسا یک صدا باعث یک فکر می شود و آن فکر هم فکری دیگر می آورد.
در این مواقع انسان قوی الاراده می تواند با اراده خود توجه خود را از خداوند بر ندارد. اما انسان ضعیف می تواند تا جایی که ممکن است این موانع را برطرف کند مثلاً در جایی نماز بخواند که عادت دارد و یا در مواردی چشم خود را ببندد و...
2. اما موانع درونی که چه بسا شدیدتر هم هستند همان افکار و تصوراتی هستند که از درون به ذهن می آیند.
حتی گاهی انسان در نماز درباره امور نیکویی می اندیشد و افکارش افکار بدی نیست اما این افکار هم در واقع مانع از توجه به خداوند بوده و باعث پرت شدن حواس انسان می شوند.
گاهی هم شیطان برای پرت کردن حواس نمازگزار از همین طریق وارد می شود. راه رفع این مانع اینست که انسان به دفعات زیاد در نماز خداوند و آخرت را به یاد آورده و به آنها متذکر شود.
کلام آخر:
اصل این موانع همان حب دنیاست و اگر انسان تنها و تنها خداوند را دوست می داشت دیگر به غیر او توجه نمی کرد. و از همین جاست که برخی از بزرگان سعی می کردند دو رکعت هم شده نمازی بخوانند که به غیر خدا توجه نکنند ولی در آن عاجز بودند.
منابع:
- جامع السعادات، ملا مهدی نراقی
- گناهان کبیره، آیت الله دستغیب
- سایت حوزه

عبدالکریم خالکی


منبع : tebyan
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان