ماهان شبکه ایرانیان

ایران و سیگنال اسرائیلی عربستان

شماره روزنامه: ۵۸۳۰ تاریخ چاپ: ۱۴۰۲/۰۷/۱ ...

قاطعیت محمد بن‌سلمان در بیان این اظهارات در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز -که اولین مصاحبه محمد بن‌سلمان با یک شبکه بزرگ آمریکایی از سال2019 بود- نشان‌دهنده نوعی اطمینان‌خاطر از طی کردن این مسیر است که پیش‌تر به‌دلیل نگرانی از مخالفت‌های داخلی و همچنین منطقه‌ای از جمله چگونگی واکنش ایران، در پس پرده و توام با ابهام بیان می‌شد. در جریان این مصاحبه بن‌سلمان حتی پا را فراتر گذاشت و تاکید کرد که توافق با اسرائیل بزرگ‌ترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد خواهد بود و ما می‌خواهیم اسرائیل را یک بازیگر در خاورمیانه ببینیم.

بن‌سلمان اگرچه در این مصاحبه شرط عادی‌سازی را تحقق اهداف فلسطینیان می‌داند و بر اهمیت حل مساله فلسطین نیز تاکید می‌کند، اما در هیچ بخشی از مصاحبه به مساله تشکیل کشور فلسطینی و بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 اشاره نمی‌کند و تنها به زندگی بهتر برای فلسطینیان بسنده می‌کند. این اظهارات را می‌توان پایانی بر طرح صلح عربی پادشاهی سعودی دانست که سال2002 از سوی ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان در نشست اتحادیه عرب در بیروت بیان شد و برای دو دهه نقشه راه روابط جهان عرب با اسرائیل را تشکیل می‌داد. طرحی که خود نسخه به‌روزشده طرح ملک فهد در سال1982 بود که البته سیاست انکار حق موجودیت برای اسرائیل را از همان زمان کنار گذاشت و دست بن‌سلمان را برای اظهارات قاطع‌تر باز گذاشت.

اما اظهارات محمد بن‌سلمان از کجا ریشه می‌گیرد و ناشی از چه علل و عواملی است؟ خوانش این صحنه می‌تواند به درک بهتر از ترسیم خطوط این معادله کمک کند. واقعیت آن است که ادراک ولیعهد سعودی و حلقه تصمیم‌گیران و مشاوران وی متفاوت از پیشینیان خود است که این ادراک به مساله تغییرات کلان در ژئوپلیتیک خاورمیانه و الگوهای دوستی و دشمنی میان بازیگران رقیب در طول دو دهه گذشته بازمی‌گردد که از دید رهبران جدید سعودی در فرآیند شکل‌گیری یک نظم اقتصادمحور با به‌هم‌پیوستگی‌های زیرساختی و خطوط جدید ارتباطی و اتصالات زنجیره ارزش تولید جهانی که در آن نقش تجارت و تکنولوژی بسیار پررنگ است، اسرائیل نمی‌تواند بخشی از این ادغام منطقه‌ای نباشد.

طرح چشم‌انداز2030 عربستان با ابرشهر نئوم و پروژه‌های فناورانه و خلاقانه نزدیک به مرزهای فلسطین و پیوستن ریاض به کریدور هند-عرب-اروپا که بخش عمده‌ای از خطوط ریلی آن از عربستان و سپس اردن و اسرائیل می‌گذرد، از دید بن‌سلمان و تیم او نیازمند عادی‌سازی با تل‌آویو است. طرحی که به گفته ناظران مبتنی بر یک تقسیم کار اقتصادی، سیاسی، امنیتی و غذایی-محیط زیستی است. اظهارات ریما بنت بندر بن‌سلطان بن‌عبدالعزیز سفیر عربستان در آمریکا مبنی بر اینکه ریاض به دنبال ایجاد یک خاورمیانه یکپارچه است، بخش مهمی از این روند ادغام را به خوبی نمایان می‌سازد.

واقعیت دیگری که به این صحنه در حال تغییر شکل داده، خالی شدن خیابان‌های جهان عرب از مقاومت در مقابل اسرائیل است که زمانی جمال عبدالناصر، حافظ اسد، صدام، قذافی و دیگرانی پرچمدار مبارزه با آن بودند؛ اما همگی یا درگذشته‌اند یا پیمان صلح امضا کرده‌اند یا کشورهایشان توسط طرح‌های برنامه‌ریزی‌شده دچار جنگ و بحران و فروپاشی سیاسی و اقتصادی شده است. مضاف بر اینکه بخش دیگری از بازیگران جهان عرب چون اردن، مغرب، سودان، امارات و بحرین به صلح با اسرائیل رسیده و باقی نیز اگرچه ظاهرا هرگونه عادی‌سازی را تکذیب می‌کنند، اما از مدت‌ها قبل ارتباطات خود را با اسرائیل حفظ کرده‌اند؛ همچون عمان، قطر یا مانند ترکیه ارتباطات رسمی دیپلماتیک دارند. تنها جمهوری اسلامی ایران و برخی گروه‌های مقاومت فلسطینی هستند که در صف این مبارزه باقی مانده‌اند.

در چنین وضعیتی پرسش مهم این است که واکنش تهران به عادی‌سازی احتمالی و قریب‌الوقوع عربستان با اسرائیل که تحلیلگران بازه زمانی اکتبر2024 موعد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را برای آن ذکر می‌کنند، چه باشد که هم روابط دوجانبه را مجددا دستخوش بحران نکند و هم پیام قاطعی را به ریاض برای قرار گرفتن در این مسیر ارسال کند. واقعیت این است که باید پذیرفت که دولت‌ها بنا به حاکمیت خود که مورد پذیرش کشورهای دیگر به‌عنوان عضو سازمان ملل مورد شناسایی قرار گرفته در برقراری یا قطع روابط دیپلماتیک مختار هستند و از آزادی عمل برخوردارند.

بنابراین نمی‌توان این تصمیم حاکمیتی را همان‌طور که پیش‌تر امارات و بحرین و دیگران در مسیر آن قرار گرفتند، مورد انکار قرار داد. آنچه مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر است، این واقعیت است که خطوط قرمز این مسیر، حوزه همکاری‌های نظامی-اطلاعاتی و امنیتی به‌ویژه به شکل قرار دادن پایگاه در اختیار  اسرائیلی‌ها در مرزهای زمینی و دریایی عربستان برای فعالیت علیه ایران باشد که پیش‌تر نیز به طرف اماراتی این خط قرمز منتقل شد و مانع از آن شد که این همکاری‌ها علیه منافع و تمامیت سرزمینی ایران هدف‌گذاری شود.

مساله دوم و مهم‌تر دیگر ضرورت خنثی‌سازی ادراک تهدید از ایران با نزدیک شدن بیشتر به بازیگران شورای همکاری خلیج فارس و در رأس آنها عربستان برای همکاری‌های سطح بالای نظامی و دفاعی است که سال‌ها اسرائیلی‌ها توانستند با برجسته‌سازی تهدید ایران، خود را به دولت‌های عربی نزدیک کنند. این مسیر هم نیازمند عمل‌گرایی بیشتر در سیاست خارجی ایران و هم بازبینی جدی در مسائل کلان ژئواکونومیک منطقه است که موقعیت ایران در خطوط مواصلاتی و ترانزیتی را بازیابی و آن را وارد همکاری‌های اقتصادی و تجاری با منطقه کند. منطقه‌ای که بخش تفکیک‌ناپذیر محیط پیرامونی و حلقه اول پیوستگی آن، خلیج‌فارس است. تنش‌زدایی گسترده منطقه‌ای و بازیابی روابط با عربستان شروع این مسیر است که باید منجر به همکاری‌های جدی‌تر شود. صرف داشتن روابط دیپلماتیک و رقم زدن تجارت محدود، نمی‌تواند پویایی‌های این صحنه در حال تغییر را پاسخ‌گو باشد.

 * روزنامه نگار

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان