به گزارش مشرق، حجتالاسلام مصطفی قنبرپور پژوهشگر دین و تاریخ- «اخلاق» از جمله مباحث علمی و فلسفی است که از قرون گذشته تا امروز همواره مورد تحقیق و مداقه دانشمندان بسیاری بوده است. اغلب فیلسوفان و عالمان علوماجتماعی و صاحبنظران علومانسانی، فضایل اخلاقی را از ارکان «سعادت بشر» میشمارند و آن را مایه تعالی مادی و معنوی انسان معرفی میکنند.
در دین مقدس اسلام هم، «اخلاق» مورد تأکید بسیار قرار گرفته است؛ چنانکه حتی «تعالی مکارم اخلاق بشر» هدف بعثت رسول اکرم(ص) تعیین شده است؛ «بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها؛ من از طرف خداوند برای مکارم اخلاق و محاسن آن مبعوث شدهام.»
قرآن کریم تخلق به اخلاق حمیده را عامل رستگاری و راه وصول به سعادت معرفی میکند و فساد اخلاقی را منشأ زیان و ضرر جامعه شناخته است. در راستای شأن اخلاق در نزد پروردگار، امام صادق(ع) میفرماید:
خداوند به بنده خود در برابر حسن خلق پاداشی میدهد همانند اجر مجاهد راه حق که روز و شب در فعالیت و کوشش باشد (روضه کافی ص 150) در این گفتار به برخی وجوه سیره اخلاقی پیامبر(ص) اشاره خواهیم کرد که اگر این اصول اخلاقی، الگوی ما در جوامع اسلامی و سرمنشأ رفتار ما مسلمانان شود به صلح و همبستگی بیشتری در جامعه خواهیم رسید.
پیریزی مکارم اخلاقی برای انسانسازی
پیامبران الهی برای آنکه مردم را با اخلاق و انسانیت آشنا کنند به فرمان خدای متعال اساس مکارم اخلاقی را در جهان پیریزی کردند و سرانجام خاتم پیامبران، حضرت محمد مصطفی(ص)، هنگامی که به رسالت مبعوث شد مأموریت یافت تا مکارم اخلاق را به کمال نهاییاش برساند و بنایی را که پیامبران الهی پایهگذاری کرده بودند، تکمیل کند و مسلمانان را از عالیترین صفات انسانی برخوردار کند که همان اخلاق نیکو است.
رسول مهربانیها میفرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ (کتاب مستدرک ج 2 ص 282) یعنی من از طرف خداوند برانگیخته شدم که مکارم اخلاق را تتمیم و تکمیل نمایم.
لذا پیامبر اکرم(ص) از هر فرصتی استفاده میکرد تا مردم را به اخلاق نیکو و رفتار نیک خاطرنشان سازد. بر اثر کوششهای آن حضرت، نه تنها در گفتار بلکه در کردار و عمل؛ آن هم در جزیرةالعرب، آن هم در بین افرادی که همواره در جنگ و ستیز بودند تحول بزرگی در جامعه پدید آمد و عدهای که به اسلام گرایش پیدا کرده بودند در اثر رفتار و اخلاق کریمانه پیامبر(ص) مدارج عالی اخلاق را پیمودند و به فضایل انسانی نائل شدند.
در این باره امام صادق(ع) میفرمایند: نیکوکاری و حسن خلق شهرها را آباد میکند و عمرها را افزایش میدهد. (اصول کافی ج 2 ص 100)
رمز محبوبیت رسول اکرم(ص)
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند.
یکی از رموز محبوبیت پیامبر اسلام(ص) محاسن اخلاقی آن حضرت بود.
با وجود صفات عالی و برجسته پیامبر(ص) مانند علم، ایمان، تقوی، شجاعت، صبر، استقامت، بخشش و... خداوند متعال در قرآن کریم حضرت را با این صفت ممتاز، خطاب میکند: «وَإِنَّک لَعَل خُلُقٍ عَظیمٍ؛ تو بر مسند بزرگی که همانا اخلاق نیکو است تکیه زدهای.» (سوره القلم آیه 4)
و در سوره آل عمران آیه 159 خطاب به پیامبر میفرماید: «به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سختدل بودی مردم از گِرد تو متفرق میشدند، پس از (بدی) آنان درگذر و برای آنان طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنان) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند، دوست دارد.»
انعطافپذیری ویژگی بارز رهبری پیامبر
آیتالله مکارم شیرازی در جلد سوم کتاب «تفسیر نمونه» در تفسیر آیه 159 سوره آل عمران، ما را به یکی از صفات مهم پیامبر(ص) توجه میدهد که از ویژگیهای لازم و ضروری «رهبری» است؛ گذشت، نرمش و انعطاف در برابر کسانی که تخلفی از آنان سر زده و سپس پشیمان شدهاند.
رهبر اگر خشن و تندخو و غیرقابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد در برنامههایش با شکست مواجه میشود و مردم از اطرافش پراکنده میشوند و آن فرد از وظیفه رهبری خود بازمیماند.
اخلاق سیاسی و اجتماعی رسول خدا(ص) گویای انعطاف و نرمش یک رهبر و زمامدار آگاه و مسئول است.
در روایات میخوانیم که به آن حضرت جسارت میکردند حتی زمانی که ایشان به شهر طائف رفته بودند آنقدر به پای آن حضرت سنگ زدند که خون از پای مبارکشان جاری شد ولی آن بزرگوار فرمودند: «خدایا اینان نمیفهمند آنان را هدایت کن» و هرگز در حق آنان نفرین نکردند و همواره تبسم بر لبان آن حضرت نقش میبست.
امام صادق(ع) در مورد مهربانی و اخلاق نیکوی پیامبر(ص) فرموده است: روزی رسول خدا(ص) نماز ظهر را به جماعت خواند و مردم بسیاری به ایشان اقتدا کردند ولی آنان ناگهان دیدند که آن حضرت برخلاف معمول دو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد.
مردم از خود پرسیدند به راستی چه حادثه مهمی اتفاق افتاده است که پیامبر نمازش را با شتاب تمام کرد؟ پس از نماز علت را از حضرت جویا شدند.
پیامبر(ص) فرمود: آیا شما صدای گریه کودک را نشنیدید؟ معلوم شد که کودکی در چند قدمی محل نمازگزاران گریه میکرده و کسی نبود که او را آرام کند.
صدای گریه او دل مهربان پیامبر(ص) را به درد آورد. از این رو، نماز را با شتاب تمام کرد تا کودک را از آن وضع بیرون آورده و نوازش و دلداری دهد.
آری پیامبر مهربانیها هرگز خشم نمیکرد و با مردم متواضعانه رفتار میکرد حتی بین مردم حلقهوار و بیتکلف مینشست و با آنان سخن میگفت.
هرگز بدی را با بدی پاسخ نمیداد بلکه با گذشت و اخلاق کریمانه با مردم رفتار میکرد حتی با دشمنان خود برخوردی مهربانانه داشت.
دکتر گوستاو لو بُن فرانسوی در کتاب «اسلام و عرب» صفحه 114 درباره اخلاق پیامبر(ص) مینویسد: او مردی بود بردبار در برابر سختیها و دشواریها، دارای همتی بلند و در برخوردها، بسیار مهربان و خوشرو بود... ما اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به کردار و رفتار و اخلاق و آثار نیکشان بسنجیم مسلماً حضرت محمد(ص) بزرگترین مرد تاریخ بشر است.
یکی از خدمتگزاران پیامبر هم درباره حسن اخلاق پیامبر(ص) میگفت: من 18 سال به پیامبر(ص) خدمت کردم و هیچگاه سخنی تند یا کرداری ملالآور حتی برای تنبیه من از ایشان ندیدم.
میرزا حسین نوری در جلد دوم کتاب «مُستَدرَک الوَسائل و مُستَنبَطُ المَسائل» در صفحه 83 از زبان پیامبر(ص) مینویسد: «میدانم ثروت شما آنقدر نیست که مردم را از عطایای خویش بهرهمند سازید و قلوب آنان را به خود متوجه نمایید ولی با گشادهرویی و حسن خلق میتوانید آنان را خشنود کنید و عواطفشان را به خویشتن معطوف دارید.» همه این آیات و روایات گویای این واقعیت هستند که چرا حضرت محمد(ص)، «پیامبر و پیامآور رحمت» لقب گرفتهاند.
شیخ طبرسی در جلد نهم تفسیر «مَجمعُ البَیان لعلوم القُرآن» داستانی از برخورد پیامبر(ص) با یک زن آوازهخوان آورده است که بازخوانی آن میتواند برای ما درسآموز باشد تا ما مسلمانان در عمل و کردار بیشتر از قبل به آن حضرت اقتدا کنیم.
زنی آوازهخوان به نام ساره دو سال بعد از جنگ بدر از مکه به مدینه آمد و پیامبر(ص) از او پرسید: مسلمان شدهای؟ ساره پاسخ داد: نه! پیامبر(ص) فرمود: پس برای چه آمدهای؟ ساره گفت: شما همیشه برای ما پشتیبان بودهای. اکنون نیازمند شدهام و مرکب و پولی ندارم و به شما پناه آوردهام.
رسول اکرم(ص) فرمود: تو که در مکه آوازهخوان جوانان بودهای چطور شد که محتاج شدهای؟ او گفت: بعد از جنگ بدر فراموش خاص و عام شدم. پیامبر بدون آنکه از او بخواهد تا مسلمان شود و از شرک دست بردارد، به خاندان خود دستور دادند که به او کمک کنند.
این داستان از مهربانی پیامبر(ص) حکایت دارد که حتی مهربانی و عطوفت خویش را از مشرکان هم دریغ نکردند و اجباری را برای دین به هیچ انسانی تحمیل نکردند؛ چرا که بنا به آیه قرآن «لا اکراه فی الدین» اسلام دین اجبار نیست.