ماهان شبکه ایرانیان

رازق

مقدمه: یکی از صفات خداوند متعال، رزاقیت اوست. منظور از رزق چیست؟ و خداوند چگونه تنها رزاق است؟; پاسخ این سوالات در این مقاله آمده است.

خداوند روزی دهنده بندگان

مقدمه: یکی از صفات خداوند متعال، رزاقیت اوست. منظور از رزق چیست؟ و خداوند چگونه تنها رزاق است؟; پاسخ این سوالات در این مقاله آمده است.

بیان آیات

(عطاء رزق و نعمت و منع از آن فقط با اراده خدای تعالی است)

بعد از آنکه در آیه قبلی به وضع ملائکه، که واسطه هایی بین خالق و خلقند دررساندن نعمت به خلق اشاره ای فرمود، اینک در این آیات به خود نعمت ها اشاره کلی نموده می فرماید: عموم نعمت ها از خدای سبحان است، نه غیر او، پس تنها رازق خدا است و احدی در رازقیت، شریک او نیست، آن گاه از طریق رازقیت استدلال کرده بر ربوبیت، و سپس بر مساله معاد، و اینکه وعده خدا، به بعث و عذاب دادن کفار، و آمرزش مؤمنین صالح، حق است، البته در این آیات، تسلیتی هم برای رسول خدا(ص)هست.

"ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده..."معنای آیه چنین است که آنچه را که خدا از نعمت هایش یعنی از ارزاق که به بندگانش می دهد، در همه عالم کسی نیست که بتواند از آن جلوگیری کند: و آنچه را که اواز بندگانش دریغ می کند و نمی دهد، کسی نیست که به جای خدا آن نعمت را به بندگان خدا بدهد.

و چون معنای آیه این است، مقتضای ظاهر این بود که بفرماید: "ما یرسل الله للناس..."همچنان که در جمله دوم فرمود: " فلا مرسل"و لیکن اینطور نفرمود، و به جای"یرسل""یفتح"آورد، تا اشاره کند به اینکه رحمت خدا خزینه ها دارد، همچنان که درمواردی دیگر این معنا را صریحا بیان کرده، و از آن جمله فرموده: "ام عندهم خزائن رحمة ربک العزیز الوهاب" (1) ، و نیز فرموده: "قل لو انتم تملکون خزائن رحمة ربی اذا لامسکتم خشیة الانفاق" (2).

و معلوم است که تعبیر به"گشودن خزینه"از تعبیر به ارسال مناسب تر است و لذاتعبیر به فتح کرد، تا بفهماند آن رحمتی که خداوند به مردم می دهد، در خزانه هایی مخزون است محیط به مردم، و بهره مند شدن مردم از آن خزانه ها تنها و تنها محتاج به این است که خدا در آن خزانه ها را به رویشان بگشاید، نه اینکه در نقطه دوری باشد تا از آنجا به سوی مردم ارسالش بدارد.

و اگر از رزق و یا به عبارت دیگر از نعمت، تعبیر به"رحمت"کرد برای این بود که دلالت کند بر اینکه افاضه حق تعالی ناشی از صرف رحمت است و بس، و توقع هیچ سود وکمالی برای خود ندارد، نه می خواهد از افاضه نعمت به بندگان سودی ببرد، و نه کمالی به دست آورد.

و در جمله: "و ما یمسک فلا مرسل له من بعده" - تعبیر به"بعد از او"اشاره به این است که: خدای تعالی در منع، اول است، همان طور که در اعطاء اول است.

و جمله"و هو العزیز الحکیم"حکمی را که در آیه شریفه آمده بود، به دو اسم عزیز وحکیم تقریر می کند و می فرماید: خدا هرگز شکست نمی خورد، نه در وقتی که اعطا می کندکسی هست که جلو اعطایش را بگیرد، و نه در وقتی که منع می کند کسی هست که منع کرده او را اعطا کند، برای اینکه عزیز و غالب است.

و از سوی دیگر در آنجا که اعطا می کند اعطایش ناشی از حکمت و مصلحتی است که می بیند، و منع هم که می کند باز ناشی از حکمت و مصلحتی است که در منع می بیند، وخلاصه کلام، اعطا و منعش همه از روی حکمت است، به دلیل اینکه او حکیم است.

............................................

(1)و یا مگر خزینه های رحمت پروردگار عزیز و بخشنده تو نزد ایشان است؟.سوره ص، آیه 9.

(2)بگو اگر شما مالک خزانه های رحمت پروردگارم بودید، مردم را از گرسنگی می کشتید، و ازترس کم شدن آن انفاق نمی کردید.سوره اسری، آیه 100.

(استدلال بر یگانگی خدا در ربوبیت، با بیان اینکه فقط او خالق است)"یا ایها الناس اذکروا نعمت الله علیکم هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض..."

بعد از آنکه در آیه سابق اعطا و منع را مختص به خدای تعالی کرد، و فرمود: کسی دراین کار شریک خدا نیست، اینک در این آیه بر یگانگی خدا در ربوبیت استدلال می کند.

و بیان استدلال چنین است که اله و معبود تنها بدین جهت معبود است که دارای ربوبیت است، و معنای ربوبیت این است که مالک تدبیر امور مردم، و همه موجودات باشد.وآن کسی که مالک تدبیر امور خلق است، و این نعمت ها را که مردم و غیر مردم در آن غوطه ورند، و از آن ارتزاق می کنند، در اختیارشان قرار می دهد، خدای تعالی است، نه این آلهه ای که مردم اله خود گرفته اند، چون پدید آورنده آن نعمت ها، و نعمت خواران، خدااست، و خلقت هم منفک از تدبیر نیست - پس هرگز ممکن نیست که خدا از تدبیر منفک باشد - بنا بر این، تنها خدای سبحان اله شماست، و هیچ اله دیگری جز او نیست، چون اوپروردگار شماست، و با این نعمت ها که در آن غوطه ورید امر شما را تدبیر می کند، و دلیل اینکه به خاطر این نعمت ها رب و مدبر شماست، این است که پدید آورنده و خالق نعمت ها اواست، و نیز خالق آن نظامی که در این نعمت ها جریان دارد او است.

با این بیانی که برای حجت مزبور ذکر شد، روشن می شود که مخاطب در آیه شریفه وثنی ها و غیر وثنی ها می باشند که برای خدا شریک قائل شده اند، و در جمله"اذکروا نعمت الله علیکم"مراد از"ذکر"ورد زبانی نیست، بلکه مقابل نسیان، و به معنای یاد داشتن است.

و مراد از"رزق"در جمله"هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض"هرچیزی است که بقای هستی مرزوق را امتداد می دهد، که مبدا آن آسمان و زمین است، آسمان با اشعه اجرام نورانی و با بارانهایش، و زمین با گرفتن آن اشعه و آن بارانها و رویانیدن گیاه و حیوان و سایر پدیده هایش و نیز با این تقریر روشن می شود که در آیه شریفه، ایجاز(مختصر گویی) لطیفی به کاررفته، چون اولا رحمتی را که در آیه قبلی بود، برداشته به جایش در این آیه کلمه نعمت آورده، وثانیا همین کلمه نعمت را مبدل به رزق کرده.

و با اینکه مقتضای سیاق دو آیه این بود که بفرماید: "هل من رازق"و یا بفرماید"هل من منعم"، و یا"هل من راحم"هیچ یک از این تعبیرها را نفرمود، و به جای همه آنها فرمود:

"هل من خالق"تا اشاره باشد به برهان دوم، برهانی که خصومت و لجاجت را از بین می برد، چون مشرکین تدبیر عالم را کار آلهه خود می دانستند، و می گفتند این آلهه هستند که به اذن خدا، عالم را اداره می کنند، و اگر از ایشان بپرسند: آیا رازق و یا منعمی غیر از خدا هست؟

خصومت و نزاع خاتمه نمی یابد، چون ممکن است در پاسخ بگویند بله آلهه رازق و منعمند، چون خدا تدبیر امور عالم را به آنها واگذار کرده است، ولی اگر از ایشان پرسیده شود: "آیاخالقی غیر از خدا هست؟"دیگر جز اعتراف به توحید چاره ای ندارند، چون با وصف خالق اشاره شده به اینکه رازق و مدبر تنها کسی است که خالق رزق باشد، و غیر خالق نمی تواندرازق باشد، در نتیجه خصومت از بین می رود، و دیگر نمی توانند بگویند: آلهه هم خالقند، چون خود مشرکین اعتراف دارند به اینکه غیر از خدا کسی خالق نیست، تا بتواند از آسمان وزمین رزق ایشان را برساند.

"لا اله الا هو" - این جمله متعرض مساله توحید است، و تعظیم خدا را افاده می کند، نظیر جمله"قالوا اتخذ الله ولدا سبحانه"که می فهماند جز خدا کسی معبود به حق نیست، چون کسی مستحق عبادت است که بر شما انعام می کند، و روزیتان می دهد، و او غیر ازخدا نیست.

"فانی تؤفکون" - این جمله توبیخی است متفرع بر برهان قبلی، یعنی حال که امربدین منوال است، و شما هم به آن اعتراف دارید، پس تا کی از حق روگردانی می کنید، و به سوی باطل می گرایید، و از توحید به سوی شرک می روید.

مفسرین در اعراب جمله"هل من خالق غیر الله..."از آیه مزبور مشاجراتی طولانی دارند، و آنچه که با تقریر برهان سابق مناسبت دارد، این است که بگوییم: کلمه"من"زایده است، که تنها برای عمومیت مطلب استعمال می شود.و کلمه"غیر الله" صفت خالق است، که از نظر اعراب تابع محل آن(خالق)است.به عبارت ساده تر اینکه کلمه غیر را با ضمه می خوانیم، به خاطر موصوف آن، یعنی کلمه"خالق"است هر چند در ظاهر مجرور"من"است، ولی در باطن مرفوع است، چون گفتیم کلمه"من"زایده است.

و همچنین جمله"یرزقکم..."صفت خالق است.و کلمه"من خالق"مبتدایی است که خبرش حذف شده، و آن عبارت است از کلمه"موجود".و جمله"لا اله الا هو"معترضه است و جمله"فانی تؤفکون"تفریع بر ما قبل است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان