این تغییرات چند باره قانون یک بار دیگر این پرسش را به وجود میآورد که آیا در کشورهای دیگر هم ورزشکاران همینگونه دچار چندگانگی هستند؟
پیش از هرچیز باید اعلام کنیم که در تمام دنیا تنها 28 کشور هستند که خدمت وظیفه عمومی در آنها اجباری است، اما خب با قانونهای مختلف. اما اگر درباره کشورهای صاحب فوتبال حرف میزنیم، باید گفت که چنین چیزی اجرایی نمیشود و آنجا بازیکنان دیگر استرس سرباز شدن ندارند. مثلا از دهه 60 و 70 میلادی، قانون سربازی اجباری در انگلیس، فرانسه و آلمان لغو شد و بازیکنان فوتبال دیگر مجبور به گذراندن آن نبودند. در سال 2001 در اسپانیا این اتفاق رخ داد و در سال 2004 ایتالیاییها هم از آن پیروی کردند. به همین دلیل هم بازیکنان نسلهای قبلتر مجبور به تبعیت از قانون شدند. به عنوان مثال تصاویر پائولو مالدینی در لباس نظامی یکی از سوژههای نوستالژیک دنیای فوتبال است یا فابیو کاناوارو کاپیتان ایتالیای قهرمان در سال 2006 و الساندرو دلپیرو همتیمیاش از سال 1995 تا 1996 به کشورشان خدمت میکردند و حتی جام جهانی نظامی را به دست آوردند. یا مثلا کسانی مثل اریک کانتونای فرانسوی و پیش از او سربابی رابسون انگلیسی که اسطورههای منچستریونایتد محسوب میشوند هم در ابتدای دوران حرفهایشان مجبور به گذراندن سربازی شدند.
قانونهای جدید اما مدتهاست به کمک بازیکنان حرفهای آمده و کمتر بازیکنی در سطح نخست دنیای فوتبال با چنین معضلی درگیر است. آخرین و شاید سرشناسترین بازیکنی که خبر اعزامش به خدمت منتشر شد، سون هیونگ مین کرهای و کاپیتان فعلی تاتنهام بود که بازهم با وجود ضوابط سختگیرانه کشورش در اجرای این قانون خاص، حدود یک ماه تنها در دورههای آموزشی شرکت کرد؛ آن هم در تعطیلات لیگ برتر در زمان پاندمی کرونا. اخیرا هموطن او یعنی کیم مین جائه مدافع بایرنمونیخ هم پس از قهرمانی به همراه تیم المپیک کرهجنوبی در بازیهای آسیایی از چنین مزیتی برخوردار شده که به جای یک سال خدمت سربازی، فقط دوره آموزشی را بگذراند.
صرفنظر از اینکه قانون سربازی در کشورمان چه شرایطی دارد و آیا ترمز زندگی جوانان میشود یا فرصتی برای آنهاست، به نظر مسوولان محترم حداقل در زمینه ورزش هنوز اجماعی روی تدوین یک قانون واحد ندارند و این فوتبالیستهای مشمول هستند که هر روز با استرس اعزام به یک تیم نظامی یا افول دوران ورزشی روزشان را شب میکنند. آیا بهتر نیست یکبار برای همیشه قانونی تصویب شود که نه کسی روی آن اختلاف نظر داشته باشد (مانند اتفاقی که اخیرا با دعوت میلاد سرلک به تیمملی رخ داد) یا کسی مانند مهرداد پولادی بعد از ترس برملا شدن تخلفاتش دیگر ترک وطن نکند؟