در ابتدای این مسیر مسوولان در کشورهای غربی که هنوز خاطرات دوره مائو را بهیاد میآوردند، از نقشآفرینی چین در اقتصاد جهانی استقبال میکردند، با اینوجود ماهعسل رابطه غرب با چین دوام زیادی نیافت و تنها 4 سالپس از رونمایی پروژه کمربند اقتصادی، دولت آمریکا جنگ تجاری با این کشور را شروع و اتحادیه اروپا این کشور را بهعنوان رقیب استراتژیک خود معرفی کرد. از آن زمان کشورهای غربی تلاش کردند با شیوههای مختلف چین را محدود کنند. ابتکار کریدور هند- اروپا که در نشست گروه20 مطرح شد را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. این رویکرد جدید باعثشده تا چین با مشکلات جدی در راستای اجرای پروژه کمربند اقتصادی روبهرو شود. برخی از کشورها از شرکت در این پروژه انصراف داده و زمزمه کاهش سطح همکاریها با چین در مجامع سیاسی دیگر کشورها به گوش میرسد. بهنظر میرسد که تجارتجهانی در مسیر جدیدی قرار دارد و قطبهای جدیدی در حال شکلگیری هستند، بااینحال باید این نکته را درنظر گرفت که گرچه سیاستهای جدید ممکن است رشد پرسرعت چین را محدود کند، اما همچنان چین یک کشور مهم و قدرتمند در تجارتجهانی خواهد بود.
پیشینه پروژه کمربند اقتصادی
زمانیکه شیجینپینگ در 7 سپتامبر 2013 در قزاقستان از طرح بلندپروازانه چین رونمایی کرد، معدودی از تحلیلگران فکر میکردند که پروژه کمربند یکی از بزرگترین طرحهای جهان باشد که با صدهامیلیارد دلار وام و سرمایهگذاری چینی بهسرعت اجرایی شود. خیلی زود اما، این پروژه به ویژگی تعیینکننده سیاست خارجی او و نماد ظهور چین بهعنوان یک قدرت جهانی تبدیل شد. شی در قزاقستان از ایجاد یک «کمربند اقتصادی» در امتداد «جادهابریشم» باستانی که چین را به اروپا متصل میکند، صحبت کرد و خواستار ایجاد زیرساختهای بهتر و کاهش موانع تجاری شد.
در دهمین سال شروع پروژه وضعیت کاملا متفاوت است. درحالیکه در ابتدای مسیر بسیاری از کشورهای غربی با خوشبینی به استقبال این طرح رفتند، در جشن دهمین سالگرد این پروژه خبری از مهمانان اروپایی نبود و مقامات یکی از مهمترین اعضای پروژه، ایتالیا نیز در پیغامی به چین از خروج احتمالی این کشور از پروژه کمربند خبر دادند.
چندی بعد و در آستانه برگزاری اجلاس سران گروه20، حملهها به چین شدت گرفت. سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن پیش از این اجلاس با تاکید بر اینکه وامهای چین به کشورهای فقیر باعث ناپایداری بیشتر در اقتصاد این کشورها خواهد شد، به طرح کمربند اقتصادی حمله کرد.
کمتر از 6 سالقبل خبری از این حملات نبود. قبل از اینکه در سال2017 دونالد ترامپ جنگ تجاری علیه چین را آغاز کند، 18کشور از 27کشور عضو اتحادیه در این طرح ثبتنام کردهبودند و حتی یونان زمانیکه با بحران جدی اقتصادی مواجه بود، دو اسکله در بندر پیرئوس، یکی از مهمترین بنادر این کشور را در اختیار چین قرارداده بود، اما این وضعیت چندان پایدار نبود.
اتحادها ناپایدار میشوند
چین در اختیار گرفتن بندر در کشوری که هم عضو اتحادیه اروپا و هم ناتو است را پیروزی قابلتوجهی میدانست، زیرا از این طریق میتوانست نفوذ سیاسی خود در اتحادیه اروپا را افزایش دهد، اما این پیروزی تنها تا سال2019 دوام یافت؛ زمانیکه یک دولت غربگرا پیروز انتخابات یونان شد. از آن زمان رویکرد مردم یونان به نقش چین در این کشور تغییر کرد. نظرسنجیها نشان میدهد که شهروندان یونانی دیگر چین را بهعنوان منجی این کشور قلمداد نمیکنند. این مساله یک بحران جدی برای اقتصاد دوم جهان است. چین قصد داشت تا با ارائه وامهایی با مبالغ قابلتوجه راهآهن سریعالسیر بین مجارستان و صربستان را راهاندازی کند تا در مرحله بعد این کشورها را به بنادر یونان متصل کند، اما اشکال کار این است که تغییرات سیاسی در یونان و مقدونیه شمالی و نزدیکی دولتهای مستقر در این کشورها به غرب باعثشده تا اجراییشدن این طرح با اختلال مواجه شود.توافق بر سر کریدور جدیدی که هند را از طریق کشورهای عربی و رژیم اسرائیل به یونان و از آن طریق به اروپا متصل میکند، بر مشکلات چین افزوده است. آمریکا تلاشکرده تا نقش هند را بهعنوان یک رقیب جدی برای چین در اروپا تقویت کند. بهنظر میرسد چین در مورد نفوذ در اروپا بیش از حد خوشبین بوده و نقش بحرانهای سیاسی را به اندازه کافی درنظر نگرفته است.
وضعیت در مورد همکاری چین و پاکستان هم نسبتا مشابه است. پاکستان همواره یکی از شرکای نزدیک چین محسوب میشدهاست، بههمیندلیل چین سرمایهگذاری قابلتوجهی در این شرکت انجام دادهاست؛ هزینه 60میلیارد دلاری (اگرچه تنها نیمی از آن محقق شدهاست) در پروژههای بزرگی مانند ارتقای جادهها و نیروگاهها که بخشی از این سرمایهگذاری قابلتوجه بودهاست. در واقع چین قصد دارد مسیری که بهعنوان کریدور اقتصادی چین و پاکستان (cpec) شناخته میشود را سامان دهد. هدف چین توسعهتجارت در سراسر مرز کوهستانی چین و پاکستان تا بندر گوادر در 1500کیلومتری جنوبغربی چین است. از سال2013 چین گوادر را مدیریت میکند، اما توسعه این بندر اصلا مانند بندر پیرئوس موفق نبودهاست. چین تحتتاثیر خشونت نیروهای تندرو و درگیریهای سیاسی پاکستان قرار گرفتهاست. استقراض زیاد پاکستان برای پروژه cpec به دامنزدن به بحران بدهی کمک کردهاست. پاکستان برای تسویه بدهیها به صندوق بینالمللی پول و چین مراجعه کردهاست. این مساله تردیدها را در مورد پایان موفق این پروژه افزایش دادهاست. با وجود همه اینها چین همچنان به ایده cpec متعهد است. دلیل آن است که چین این پروژه را فقط یک فرصت اقتصادی نمیداند. چین برای سرمایهگذاری در پاکستان، انگیزههای سیاسی و امنیتی زیادی دارد. چینیها معتقدند یک پاکستان مرفه میتواند بهعنوان وزنه تعادلی دربرابر هند، مهمترین رقیب چین، عمل کند. البته یک خطر در این مسیر چین را تهدید میکند و آن احتمال گسترش افراطگرایی از پاکستان به منطقه همسایه سینکیانگ است. کارشناسان امنیتی غربی بر هدف امنیتی چین برای حضور در پاکستان نیز تاکید میکنند. آنها حدس میزنند که گوادر میتواند به پایگاهی برای نیروی دریایی چین تبدیل شود. البته با وجود این شایعات، تاکنون هیچ مدرک محکمی مبنیبر ساخت پایگاهی در این منطقه بهدست نیامده است.چین با مشکلات دیگری هم مواجه است. بسیاری از کشورهای فقیر از بازپرداخت وامهای چین ناتوان هستند و چین بهجای این وامها زیرساختهای این کشورها را در اختیار گرفتهاست. این مساله باعث شدهاست که شهروندان در این کشورها نسبت به نیت چین بدبین شوند.
با این وجود چین موفقیتهای بسیاری هم داشتهاست. بهعنوان مثال پروژههای این کشور در منطقه جنوبشرق آسیا موفق بوده و کشورهای این منطقه، فارغ از جهتگیریهای سیاسی همکاری تجاری گستردهای با چین داشتهاند. در آفریقا نیز چین در دههگذشته حضور فعال و موثری دارد. همچنین این کشور تلاش دارد تا در منطقه آمریکایجنوبی نیز با روسیه رقابت کند.
در نهایت میتوان گفت گرچه موقعیت چین در ماههای اخیر چندان مطلوب نیست، اما نباید در مورد وضعیت بزرگنمایی کرد. هیچ کشوری نمیتواند تجارت با چین را متوقف کند و این اتفاق در صورت وقوع ضربه جبرانناپذیری به اقتصادهای غربی وارد خواهد کرد. بهزودی بلوکهای تجاری تشکیل خواهد شد و قطعا در این بلوکها چین بازیگر مهمی خواهد بود. بهنظر میرسد سیاستهای سالهای اخیر کشورهای غربی به رهبری ایالاتمتحده در قبال چین بیشتر در جهت محدودکردن قدرت سیاسی این کشور است. در این بین با توجه به روند سیاست خارجی چین، این کشور مسیر جدیدی پیدا خواهد کرد و روابط خود را با اتحادیه اروپا بازتعریف خواهد کرد، بنابراین همانطور که درنظر نگرفتن ابعاد سیاسی روند رشد چین یک خطای شناختی بوده و باعث تحلیل خوشبینانه میشد، بزرگنمایی اتفاقات دو سالاخیر نیز تفریطی است که ممکن است باعث خطای تحلیلی شود.