سرویس جهان مشرق – تشدید تنشها در فلسطین اشغالی و نوار غزه بار دیگر به مرور تاریخ این سرزمین ضرورت بخشیده است. در حالی که سیاستمداران و رسانههای غربی بر «حق اسرائیل در دفاع از خود» تأکید میکنند و فریاد «یهودستیزی» سرمیدهند، ملتهای شرق و غرب جهان در حمایت از ملت فلسطین به پا خاستهاند. در این میان، یکی از جذابترین صداهای ضداسرائیلی، صدای یهودیان مذهبی است که از جمله در آمریکا بر توقف جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان تأکید دارند.
مشرق در همینباره با خاخام «ییسروئل داوید وایس» دستیار مدیر و سخنگوی شاخهی سازمان یهودی «ناتوری کارتا» در آمریکا، مصاحبه کرده تا موضع یهودیان مذهبی و متعهد به تورات دربارهی مسئلهی فلسطین و رژیم صهیونیستی را جویا شود. خاخام وایس که اولین بار به همت مرحوم حاج نادر طالبزاده و از طریق کنفرانس «افق نو» به مخاطبان ایرانی معرفی شد و تا کنون چندین بار به ایران سفر کرده، به استناد تورات، دیدگاهی مشابه با آیات قرآن را تشریح میکند و تأکید دارد که یهودیان واقعی از تشکیل هرگونه «کشور یهودی» منع شدهاند و نباید جنبش سیاسی و ضددینی «صهیونیسم» را با «یهودیت اصیل» اشتباه گرفت.
مصاحبهی مفصل مشرق با خاخام وایس در دو بخش خدمت مخاطبان محترم ارائه میگردد. آنچه در ادامه میخوانید بخش اول از این مصاحبه است و خاخام وایس در آن ضمن تشریح دیدگاههای یهودیان اصیل در قبال فلسطین، به سابقهی مخالفت یهودیان مذهبی با صهیونیسم اشاره میکند. ویدیوی بخش اول این مصاحبه در ادامه آمده است. اگرچه خاخام وایس در مصاحبهی تصویری با استناد به تصاویر مختلف، توضیحاتی را ارائه میدهد، اما متن خام مصاحبه نیز برای ارجاعهای بعدی در ادامهی این گزارش آمده است.
برای بسیاری از مخاطبان من که با شما آشنا نیستند و کنفرانسهای «افق نو» را دنبال نکردهاند، شاید هنوز هم تعجبآور باشد که فردی مانند شما با چهره و ظاهر سنتی یهودیان، مخالف اسرائیل است. بنابراین لطفاً خودتان را برای مخاطبان من معرفی کنید و توضیح بدهید که نمایندهی کدام بخش از جامعهی یهودی هستید.
با استعانت از خداوند قادر مطلق از او میخواهم حقیقت و حکمتش را به من ارزانی دارد باشد که شایستهی انتقال پیامش باشم و از این طریق او را تقدیس کنم. به امید اینکه پیامآور صلح در جهان باشم. من خاخام «ییسروئل داوید وایس» هستم؛ عضو «ناتورِی کارتا»، یهودیان متحد علیه صهیونیسم. دیدگاههایی که من دارم و تلاش میکنم برای جهان شفافسازی کنم، دیدگاههای شخصی من نیستند. دیدگاههای یهودیان واقعی در سراسر جهان هستند. از قدس، از اورشلیم، از فلسطین اشغالی، تا نیویورک، یا آمریکای جنوبی، یا هر جای دیگری، لندن، فرقی نمیکند. یهودیانی که مطلقاً به تورات پایبند هستند، به آموزههای یهودیت پایبند هستند، و از آموزههای یهودیت منحرف نشدهاند، همهی ما مشترکاً معتقدیم که کشور صهیونیستی اسرائیل، اصل موجودیت این کشور، به خودی خود، یک اقدام جنایتبار است. تأسیس این کشور مصداق شورش علیه خداوند است. کاملاً در تناقض و تضاد با یهودیت ماست.
بگذارید این توضیح را بدهم: یهودیت یک دین سه هزار ساله است. موسی به کوه «سینا» یا «طور» رفت و یهودیان با خداوند عهد بستند که بندهی او باشند. صهیونیسم، ساختهی افرادی است که تقریباً همگی یهودیان غیرمذهبی بودند. افرادی که به تورات اعتقاد یا التزام نداشتند. جنبشی صرفاً 130 تا 150 ساله است. اما دارند یهودیت اصیل را به یک یهودیت تقلبی تبدیل میکنند که آیین کاملاً متفاوتی است. اینها خواهان ناسیونالیسم هستند که یک مفهوم مادیگرایانهی است. با افتخار اعلام میکنند که اسرائیل یک دموکراسی است؛ اینجا هر کاری بخواهید، میتوانید بکنید و نیازی نیست به قوانین خداوند احترام بگذارید. که صراحتاً کفرگویی و شورش علیه خداوند است. ما یهودیان پذیرفتهایم که «شبات» [اَعمال روز شنبه] را رعایت کنیم؛ ده فرمان خداوند به موسی را رعایت کنیم؛ و غیره. بنابراین صهیونیسم دقیقاً متناقض، متضاد و نقطهی مقابل یهودیت است.
بیش از 100 سال پیش، زمانی که صهیونیسم به وجود آمد (صهیونیسم ایدئولوژی پشت کشور اسرائیل است) خاخامهای یهودی، در سراسر جهان به مخالفت با آن برخاستند. ما کتابی منتشر کردهایم تحت عنوان «خاخامها سخن میگویند: سابقهی 130 سالهی مخالفت یهودیان مذهبی با صهیونیسم». سخنان خاخامهای برجستهی همهی جوامع یهودی در سراسر جهان را گرد هم آوردهایم. چون مسئلهی اساسیای است. ما باید بندگی خداوند را بکنیم، بدون ناسیونالیسم. قتل، سرقت و اشغال بر ما حرام است. مفهوم این کشور صهیونیستی بر این اساس بنا شده و استوار است که دارند سرقت میکنند؛ زمینها و خانههای ملت فلسطین را میگیرند. مصداق بارز جنایت است. ارتباطی با یهودیت ندارد؛ بر خلاف تورات است.
دوماً، تورات، آموزههای ما و عهد ما با خداوند، چنانکه گفتم، سه هزار سال قدمت دارند. اما جنبشِ صد و اَندیسالهی صهیونیسم خودش را در مقابل قوانین تورات تشکیل داده که میگویند 2000 سال پیش «شاه سلیمان» [سلیمان نبی] یک معبد ساخت که خراب شد؛ سپس یک معبد دوم ساخته شد که آن هم خراب شد. شاه سلیمان زمانی که معبد را میساخت، کتابی شامل پیشگویی نوشت به نام «شیر ها شیریم» یا «ترانهی ترانهها» [یا «شعرِ شعرها»]. در آن کتاب نوشت خداوند دارد به ما هشدار میدهد که اگر از سرزمین [ارض مقدس] بیرون شدیم، اجازه نداریم تلاش کنیم یک پادشاهی یهودی یا چیزی مانند آن را تأسیس کنیم. چرا؟ چون دلیل اینکه ما را از سرزمین بیرون کردهاند این نیست که از نظر فیزیکی ضعیف هستیم؛ بلکه، فرمان خداوند چنین است. همانطور که تکتک یهودیان مذهبی دائماً در دعاهایشان میگویند: «به خاطر گناهانمان از سرزمین رانده شدیم.» به عبارت دیگر، قادر مطلق، خداوند، بر جهان حاکم است و به نظر او زمان آن شده بود که ملت ما از سرزمین بیرون رانده شود.
بنابراین تشکیل کشور یهودی یا سرزمین مستقل یهودی در هر نقطهاش از جهان بر ما حرام است. حتی یک اینچ، یک سانتیمتر. حتی اگر آزاری به ملت دیگری نرساند؛ حتی اگر در زمینی متروکه در بیابان باشد، باز هم تشکیل یک میهن یهودی بر ما حرام است. بنابراین تشکیل کشور اسرائیل از هر جهت جنایتبار است. ایجاد یک بهاصطلاح «میهن یهودی» یا «کشور یهودی» آن هم با ظلم به ملت فلسطین، یک جنایت دوگانه است. یک جنایت خطیر و کبیره است. این در حالی است که اتفاقاً بر ما یهودیان واجب است نسبت به خوبیای که به ما میشود، قدردانی کنیم. ما در تاریخ 2000 سالهی تبعیدمان بارها در معرض یهودستیزی قرار گرفتهایم؛ یهودستیزی واقعی نه اسرائیلستیزی. مانند تفتیش عقاید در جنگهای صلیبی، زمانی که تلاش میکردند یهودیان را بهزور از دینشان برگردانند و به مسیحیت وارد کنند.
در دوران تفتیش عقاید، آنها را زندهزنده میسوزاندند و شکنجه میکردند. اما با وجود این درد و رنجها، یهودیان در تمام این مدت میدانستند که نباید تلاش کنیم پناهگاه یا کشور برای خودمان بسازیم. خاخامهای ما به ما هشدار میدادند. بنابراین ما طعم عذاب را چشیدهایم، اما هرگز یک میهن یهودی تأسیس نکردیم. در طول تاریخمان توانایی انجام این کار را داشتهایم، اما هرگز این کار را نکردهایم؛ حتی تلاش هم نکردهایم. چون به فرمان خداوند پایبند بودیم. خداوند میگوید تلاش نکنید که یک کشور مستقل یهودی تشکیل دهید. صهیونیسم سر برآورده و دارد علیه این فرمان شورش میکند.
این در حالی است که وقتی داشتند ما را شکنجه میکردند و میکشتند و از سرزمینهای پرتغال و اسپانیا اخراج و تبعید میکردند، کشورهای مسلمان و عرب به دفاع از ما برخاستند و ما را در آغوش گرفتند و به ما پناه دادند. و ما در تمام سرزمینهای عرب و مسلمان به شکوفایی رسیدیم. در عراق، مصر، یمن، تونس، لبنان، ایران، و غیره، جوامع یهودی تشکیل دادیم و آنجا شکوفا شدیم؛ ما را به رسمیت شناختند. ما دین مشخصاً متفاوتی داشتیم؛ یهودی اما در میان مسلمانان بودیم، اما ما را در آغوش گرفتند و به ما احترام گذاشتند و ما در این مقطع بهترین خاخامهایمان را تربیت کردیم. این رابطهی طولانی تاریخی به صدها سال قبل برمیگردد. بنابراین باید قدردان این افراد باشیم؛این یکی از الزامات اساسی دین ماست.
پس چهطور سروکلهی صهیونیستها پیدا میشود و به خودشان جرأت میدهند با قتل و تبعید مردم فلسطین از سرزمینشان، یک کشور تشکیل بدهند؟ و تازه برای توجیه کاری که دارند انجام میدهند، این روایت را میسازند و به دنیا قالب میکنند که اولاً این سرزمین در واقع خالی بوده؛ میگویند «سرزمینِ بیملت برای ملتِ بیسرزمین»، چون آن موقع اینترنت و اینهمه رسانههای مختلف وجود نداشتند. بنابراین از تریبون و میکروفونی که داشتند، استفاده کردند؛ فقط خودشان بودند که میکروفون داشتند. اینهمه رسانهی مختلف خبری هنوز وجود نداشت. صهیونیستها به دنیا گفتند: «اینجا عملاً یک سرزمین خالی از جمعیت است. این آدمهایی هم که میبینید دارند به ما حمله میکنند و از شرایط ناراحت هستند، یهودستیزند و از یهودیها متنفرند.» این روایت را از خودشان ساختند که «مسلمان از یهودیها متنفرند.» هیچ چیزی نفرتانگیزتر و مشمئزکنندهتر از این روایت نیست. یک روایت ساختند. یک تاریخ درست کردند که انگار مسلمانان از یهودیان متنفر هستند. به جای اینکه سپاسگزار و قدردان باشند و به دنیا نشان بدهند که باید از مسلمانان قدردان باشیم که به ما پناه دادند، روایتی ساختند و واقعیت را وارونه کردند و از فلسطینیها و مسلمانها بدگویی میکنند.
ما نمیتوانیم این را تحمل کنیم. خاخامهای ما به ما گفتند باید قیام کنیم و صدایمان را به گوش دیگران برسانیم. به دنیا بگوییم آنچه به اسم ما یهودیان دارد انجام میشود، دروغ است. دین یهود هیچ نوع و شکلی از اشغالگری را تحمل نمیکند و نمیپذیرد و یهودیانی که به تورات و دین ما پایبند هستند، پابهپای مردم فلسطین زخم میخورند، اشک میریزند، رنج میکشند و درد آنها را حس میکنند. ما خجالتزده و مبهوتِ اقداماتی هستیم که دارد به اسم ما انجام میشود. تلاش میکنیم صدایمان را به گوش دیگران برسانیم. از همان روز اول یهودیانی داشتهایم که به مخالفت با صهیونیسم برخاستهاند. یهودیان و اعراب، یهودیان و مسلمانان، قبل از صهیونیسم کنار هم در صلح زندگی میکردند. از بچههای یکدیگر پرستاری میکردند. در حیاط یک خانه با هم دوست بودند و بدون هیچ مشکلی زندگی میکردند. سپس به خاطر اقدامات صهیونیستها ما دستهجمعی دست به اعتراض زدیم.
خاخامهایمان، رهبرانمان و دهها و صدها هزار نفر دیگر تظاهرات کردند؛ در فلسطین؛ در آمریکا؛ مقابل کاخ سفید، زمانی که بنیامین نتانیاهو برای ملاقات با رئیسجمهور آمده بود. ما مدام این اعتراضات را میکنیم. اعتراضات ما تاریخ ما هستند؛ هیچکس نمیتواند ما را انکار کند. ما سلاح نداریم؛ مسلح نیستیم، اما ما را متهم به تروریسم میکنند! چهطور میشود؟ همین کار را با فلسطینیها هم میکنند. اما تروریسم وصلهای است که اصلاً به ما نمیچسبد. کودکان و سالمندان ما را میزنند. فلج میکنند، دستگیر میکنند، و میکشند. کودکان کمسنوسال. خشونتی که علیه ما به کار میبستند باورکردنی نیست. در طول تاریخ، حتی قبل از تشکیل کشور یهودی. وحشیانه میزدند، اسب میآوردند و مردم را با اسب لگدمال میکردند. با ماشین آنها را زیر میگرفتند. این قضیه همچنان ادامه دارد. از روزی که صهیونیسم شروع شد. وقتی تجمع میکنند، فاضلاب به آنها میپاشند تا لباسهایشان را از بین ببرند، برای اینکه بترسند برای تظاهرات به خیابان بیایند، چون افراد فقیری هستند. عکسهای خیلی زیادی داریم.
وقتی دخترها و پسرها 17 سالشان شد آنها را دستگیر میکنند، چون خدمت نظامی، اجباری است و دختران و پسران ما از خدمت در ارتش امتناع میکنند. برای همین آنها را دستگیر میکنند. این افراد از نظر «کشور اسرائیل» مجرم هستند. تاریخ ما این است ما با این اشغالگری کاملاً مخالفیم. باز هم میگویم: ما به خاطر ایستادن مقابل صهیونیستها زخم میخوریم، اشک میریزیم، رنج میکشیم و میمیریم. خاخامهای ما در روز روشن در خیابانهای اورشلیم به قتل رسیدهاند. عکسهای زیادی از خاخامهایمان داریم که توسط صهیونیستها به قتل رسیدهاند. اما نمیتوانیم ساکت بنشینیم، چون دارد به ذات خداوند بیحرمتی میشود. این کارها را به اسم خداوند انجام میدهند. رنج مردم فلسطین هر روز دارد ادامه پیدا میکند، چون آن را برای دنیا توجیه کردهاند. اسم این مردم را میگذارند «متعصب» و میگویند: «اینها حاضر نیستند یهودیان را بپذیرند. هرچه باشد آنها «آدمبده» هستند.» بنابراین دیدگاه شما دربارهی آنها متفاوت میشود.
تلاش میکنند فلسطینیها را به ناانسان تبدیل کنند و به این ترتیب، بلایی را که دارد بر سر آنها میآید، توجیه میکنند. الآن دارند میگویند اسرائیل نباید زمینی وارد غزه شود، چون خطرناک است و تعداد زیادی کشته و زخمی میشوند پس بمباران مداومی که دارند میکنند چه؟ دارند آنها را بمباران میکنند. به احتمال زیاد حدود 000‚10 نفر [اکنون بیش از 000‚20 نفر] فلج و مجروح شدهاند و حداقل 3000 نفر [اکنون بیش از 8000 نفر] به قتل رسیدهاند. اینها یعنی چه؟ چگونه میتوانند ساکت باشند؟ دنیا چگونه میتواند بپذیرد و بگوید میخواهند بخشی از مردم را از غزه محو کنند. یا بعضیها میگویند میخواهند تمام نیروهای حماس را بکشند. یعنی چه؟ حماس آن منطقه را اداره میکرد و خدمات اجتماعی ارائه میداد. اینها نمیگویند بخشی از حماس را میکشیم، بلکه میخواهند کورکورانه تمام اعضای دولت حاکم بر آنجا و افراد وابسته به دولت را بکشند. وقتی بحث بیش از دو میلیون نفر جمعیت غزه است، یعنی دهها و چهبسا صدها هزار نفر را میخواهند بکشند. کدام قاضی و هیأتمنصفه این حکم را صادر کردهاند که جهان باید ساکت بنشیند و فقط بگوید: «بله؛ این بمبها میتوانند 3000 نفر را از روی زمین محو کنند و 000‚10 نفر را مجروح کنند.» بنابراین نمیتوانیم ساکت باشیم.
ما میخواهیم دنیا این را هم به خاطر داشته باشد که صهیونیستها به یهودیان هم ظلم میکنند. البته ما از خشونت دفاع نمیکنیم. ما زخمخوردهی قتلعام غمانگیز علیه فلسطینیان هستیم. اما خون یهودیان هم دارد به خاطر صهیونیسم و به خاطر این کشور یهودی ریخته میشود. آن کنش و ظلم به فلسطینیها بود که بالأخره با واکنش روبهرو شد. نمیخواهیم از خشونت دفاع کنیم، اما وقتی آنها را اینهمه سال در زندان نگه میدارند، این اتفاق میافتد. برای همین هم شاهد این تراژدیای بودیم که اینهمه آدم روز شنبه کشته شدند. کودکانی که به قتل رسیدند. اما صهیونیستها میگویند: «پس ما هم این افراد حاکم بر غزه را مجازات خواهیم کرد.» چه دارید میگویید؟ میخواهید دنیا را گیج کنید. شاید اهالی غزه یک هفته ساکت باشند، اما بعدش چه میشود؟ وقتی 3000 نفر را کشتند، خویشاوندان و فرزندان کشتهشدهها و 000‚10 مجروحی که بدون دست و پا در خیابانهای غزه راه میروند، چه کار میکنند؟ فکر میکنید این دو میلیون نفر ساکت میمانند و فقط نگاه میکنند؟ خدا رحم کند؛ حتی نمیتوانم تصور کنم که چه میشود.
جدای از اشکهایی که برای مردم غزه میریزیم چه فکری میکنید؟ واقعاً منطقی است؟ دنیا میتواند این منطق را بپذیرد که محاصره و بمباران و با خاک یکسان کردن غزه، میتواند صلح را برقرار کند؟ چنین تفکری خودکشانه است؛ جنونآمیز است. کسی که چنین طرحی را ریخته جایش در تیمارستان روانی است. با این حال، دنیا این را پذیرفته و فقط دارند به آنها هشدار میدهند که زمینی وارد نشوند. واقعاً قابلدرک نیست. به عقیدهی ما دلیلش این است که اینها کار «شیطان» است. غیر از این نیست؛ کار شیطان است. دقیقاً مثل سال 1948، زمانی که تشکیل این کشور را تصویب کردند. سازمان ملل را تشکیل داده بودند تا صلح را در جهان برقرار کند. میگفتند باید بتوانیم در صلح همزیستی کنیم. با این حال، حاضر شدند کشوری را بسازند که اسمش را گذاشته بودند «کشور یهودی»؛ «کشور اسرائیل». کشوری که قرار بود در آن، یک اقلیت کوچک بر اکثریت حاکم شود، چون اکثر مردمی که آنجا زندگی میکردند مسلمان بودند. دومین دین بزرگ مردم آنجا مسیحیت بود؛ و بعد از آن یهودیها بودند.
چگونه اسمش را میگذارید «کشور یهودی اسرائیل» و میخواهید حکومت کنید؟ کاری که میکنید خودبهخود تحریکآمیز است؛ خشت اول را اشتباه گذاشتهاید؛ مضحک است. چون کار شیطان است. این را هم بدانید: جمعیت یهودیای که آنجا زندگی میکردند، ضدصهیونیست بودند. بنابراین فقط مسلمانان و مسیحیان نبودند که مخالف بودند، یهودیان هم بودند. همانطور که گفتم، اسنادش موجود است. البته نباید خاخامهای فلسطین را با خاخامها و خاخام ارشد اسرائیل اشتباه گرفت. از آنجایی که اسرائیل یک دروغ است، برای خودشان خاخام و خاخام ارشد درست کردهاند که نمایش است؛ طنز است. خاخام ارشد ما در دههی 1920 خاخام «سوننفلد» بود و پس از درگذشت او خاخام «دوشینسکی». خاخام دوشینسکی سال 1947 به سازمان ملل التماس کرد. طبق اسناد خود سازمان ملل، خاخام دوشینسکی قبل از تصویب تشکیل «کشور یهودی» در سازمان ملل در سال 1948، گفت: «به علاوه، مایلیم مخالفت قطعی خود را با تشکیل یک «کشور یهودی» در هر بخشی از فلسطین ابراز داریم.» مورخ 16 جولای 1947. به سازمان ملل التماس کرد. این سخنرانی هنوز در اسنادشان موجود است.
خاخام ارشد «یوسف تسوی دوشینسکی» (مرکز تصویر)، 16 جولای 1947، برای ادای شهادت در مقابل کمیتهی ویژهی سازمان ملل در مورد فلسطین وارد محل برگزاری نشست این کمیته میشود. خاخام دوشینسکی در این شهادت، اعلام کرد که یهودیان به هیچ عنوان با تشکیل یک «کشور یهودی» در هر نقطهای از فلسطین موافق نیستند. (+)
خاخام ارشد «یوسف تسوی دوشینسکی» (مرکز تصویر)، 16 جولای 1947، در حال ارائهی شهادت در نشست کمیتهی ویژهی سازمان ملل در مورد فلسطین. شهادت 18-صفحهای خاخام دوشینسکی همچنان در اسناد سازمان ملل موجود است. با این حال، سازمان ملل نهایتاً با فشار صهیونیستها و حامیان آنها در اروپا و آمریکا، رأی به تشکیل یک «کشور یهودی» در فلسطین داد. (+)
همانطور که گفتم بعد از آن هم تظاهرات کردیم؛ خاخام ارشد و خاخامهای ما اعتراض کردند. ایستادند و گفتند: «نه؛ ما با این «کشور یهودی» مخالفیم، چون بر خلاف تورات است.» اینها ادعا میکنند و انجیل را به عنوان سند این سرزمین بالای سر میبرند؛ این دروغ است. بنابراین تشکیل اسرائیل، نه طبق دین یهود است؛ نه طبق اصول بشری است؛ نه منطقی است. پس چگونه و چرا جهان ساکت است؟ باید قیام کنیم و فریاد بزنیم و صدایمان را در دفاع از مردم فلسطین به گوش جهان برسانیم. و یک نکتهی دیگر: اعلام موضع علیه این اشغالگری، یهودستیزی نیست. این جنگ، یک جنگ دینی نیست. ما صدها سال در صلح با هم زندگی کردیم. تفاوت دینهای ما هرگز مانعی مقابل صلح نبوده. بنابراین این جنگ هیچ ربطی به دین ندارد؛ این هم یک توطئهی تبلیغاتی صهیونیستی است. روایتی است که تبلیغ میکنند تا جهان را گیج کنند. میگویند: «مسلمانها از یهودیها متنفرند»؛ نخیر!
هر کس با سادهترین سطح از منطق میفهمد که ما صدها سال زندگی کردهایم؛ بدون اینکه لازم باشد نیروهای حقوق بشری از ما حفاظت کنند. اما یکباره اتفاقی افتاده که باعث نفرت و دشمنی و بیاعتمادی شده. چه اتفاقی افتاده؟ چه چیز جدیدی رخ داده؟ هر آدم منطقیای این را میپرسد. چه اتفاقی افتاده؟ به این جواب میرسیم: «صهیونیسم»، «اشغالگری» و «کشور اسرائیل». خب اگر مسئله این است بیایید حلوفصلش کنیم. آیا مشروع است؟ قابلقبول است؟ شما این کارها را به اسم یهودیت انجام میدهید، پس چرا خود یهودیان، یهودیان مذهبی، با این کارها مخالفند؟ چرا ساکنان فلسطین، مردم بومیای که آنجا زندگی میکردند، مخالف این کارها هستند؟ چون صهیونیستها از اروپا آمدند از «وین» اتریش آمدند؛ «تئودور هرتسل»، «بن-گوریون»، «حییم وایزمن»، اولین رئیسجمهور اسرائیل. پس چرا حکومت را به این افراد میدهید؟ چرا کلید این سرزمین را دست این افراد میدهید؟ این کشور را حذف کنید تا صلح برقرار شود.
بنابراین ما از دنیا میخواهیم؛ التماس میکنیم صدایتان را بلند کنید؛ شما یهودستیز نیستید. اتفاقاً برعکس. کشور صهیونیستی اسرائیل خانهی یهودستیزی است. ریشهی یهودستیزی، «کشور اسرائیل» و جنبش آنها، یعنی صهیونیسم، است. چرا؟ چون آنها تنفر از یهودیان را تشدید میکنند. آنها هستند که عامل مرگ و رنج هستند. آنها هستند که باعث کشته شدن آن 1300 نفر شدند. آنها هستند که عامل زنجیرهی مرگهایی هستند که از سال 1948 تا الآن اتفاق افتادهاند. نه از سال 1948؛ ببخشید! از دههی 1920. قتلعام الخلیل. خاخامهای ما سال 1920 التماس میکردند. شهادتنامهی خاخامهایمان موجود است. شهادت خاخامهایی که در دههی 1920 در الخلیل زندگی میکردند، موجود است؛ زمانی که قتلعام مشهور یهودیان اتفاق افتاد. نوشتههای خاخامهای ساکن آنجا را داریم؛ خاخام «کاپلان» آنموقع دانشجوی دانشکدهی خاخامی بود. او میگوید: «ما در الخلیل در صلح زندگی میکردیم.» بعد صهیونیستها سوار دوچرخه با اسلحه سر رسیدند. خاخامهای ما گفتند: «شما اینجا چه کار میکنید؟» صهیونیستها گفتند: «آمدهایم از شما حفاظت کنیم.» و خاخامهای ما گفتند: «وای بر ما!»
به خاطر همین هم ما از خشونت دفاع نمیکنیم. خاخامهای ما به خاطر آن قتلعام اشک ریختند. گفتند این قتلعام به خاطر این بود که اعراب کنترلشان را از دست دادند و بین صهیونیستها و مردم یهودی تمایز قائل نشدند. فکر کردند هر دوی اینها یکی است. فکر کردند یهودیان از صهیونیستها حمایت میکنند و آن قتلعام را انجام دادند. باز هم میگویم، آن قتلعام، یک جنایت وحشتناک بود؛ اما تماماً نتیجهی صهیونیسم بود. بنابراین خون یهودیان هم دارد به خاطر یک ایدئولوژی اشتباه ریخته میشود. ایدئولوژی جنبشی که اعضایش دارند از تورات، از دین من، سوءاستفاده میکنند و علیه خداوند شورش میکنند. اما آنها هستند که در سازمان ملل و سراسر جهان مورد احترام قرار میگیرند و به آنها سلاح میدهند تا بتوانند مردم فلسطین و یهودیان را نابود کنند. وای بر ما! ما به جهان التماس میکنیم، کمک کند تا بلافاصله جلوی این صهیونیسم گرفته شود.