اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک واقع در واشنگتن دی.سی در تحلیلی از آینده جنگ غزه و تاثیر آن بر توافق هستهای ایران مینویسد: جنگ غزه احتمالا استراتژی هستهای ایران را تغییر نخواهد داد. با این حال، رسیدن به یک توافق بلندمدت را دشوار خواهد کرد.
دنی سیترینوویچ از اعضای غیرمقیم برنامه خاورمیانه شورای آتلانتیک که به مدت 25 سال در واحدهای مختلف فرماندهی در اطلاعات دفاعی اسرائیل خدمت کرده است، 9 نوامبر در این اندیشکده مینویسد: از زمان آغاز جنگ غزه در 7 اکتبر، موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این عملیات آشکار شد. ایران که حماس را نایب فلسطینی خود میداند و از آن حمایت نظامی و اقتصادی میکند، برای دستیابی به دو هدف اصلی تلاش میکند: اول اینکه جامعه بینالمللی به آتشبسی برسد که حاکمیت حماس در نوار غزه را حفظ کند و در نتیجه اسرائیل را از دستیابی به هدف خود در جنگ که از بین بردن تواناییهای نظامی و سیاسی حماس است، باز دارد.
دوم، متحدان منطقهای خود (به رهبری حزبالله لبنان) را برای جلوگیری از نابودی حماس، تشویق به پاسخ به اسرائیل در شرایطی کند که تلاشها برای توقف حملات نظامی اسرائیل تشدیده شده است. ایران در حال حاضر از حمله به ایالاتمتحده برای جلوگیری از تشدید تنش خودداری میکند - به استثنای متحدانش که به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه حمله میکنند - و مراقب بوده که مستقیما درگیر نشود و اعلام کرده که تنها در صورت حمله، به آن پاسخ خواهد داد. با در نظر گرفتن این موضوع، یکی از سوالات اصلی این است که آیا و چگونه درگیری اسرائیل در غزه بر استراتژی هستهای تهران تاثیر میگذارد؟
ایران امروزه تا 60درصد غنیسازی میکند و مراقب بوده که از آستانه 90درصدی غنیسازی با خلوص نظامی عبور نکند. در ماه اوت و درست چند هفته قبل از جنگ غزه، تهران به تفاهم برای گفتوگوهای گستردهتر با ایالات متحده دست یافت که نتیجه آن تمایل ایران برای کاهش اورانیوم غنیشده در ازای کمکهای اقتصادی در قالب لغو مسدود کردن منابع مالی ایران در سراسر جهان بود. علاوه بر این، این تحولات منجر به این شد که تهران در ماه سپتامبر به تیم مذاکرهکننده هستهای خود برای دیدار مستقیم با همتایان آمریکایی در عمان، چراغ سبز نشان دهد.
با وجود این ، کارزار در غزه نباید استراتژی هستهای ایران را تغییر دهد. در حال حاضر، بازدارندگی ایران عمل میکند، چرا که هیچ بهایی برای فعالیتهای نیابتی خود با حوثیها در یمن، شبهنظامیان شیعه در عراق و حزب الله لبنان نمیپردازد، با توجه به این واقعیت که ایالات متحده مراقب است از ترس تشدید تنش به ایران حمله نکند (با وجود حمله این نیروهای نیابتی به آمریکا در عراق و سوریه). از بسیاری جهات، ایران حتی ممکن است این ادراک را داشته باشد که بازدارندگی متعارفش - همراه با یک برنامه هستهای قوی - کافی است و عبور از نقطه غیرقابل برگشت هستهای سودی ندارد. این واقعیت که ایالات متحده در برابر حملات در سوریه و عراق واکنشهای جزئی نشان میدهد، تنها میتواند این درک را در تهران تقویت کند. مانند این واقعیت که ارتش ایالات متحده، دیگر ایران را در افغانستان و عراق محاصره نمیکند (به جز حضور محدود ایالاتمتحده که عمدتا در خدمت مبارزه علیه داعش و آموزش نیروهای محلی عراقی است).
از سوی دیگر، بهرغم فرسایش عمیق قدرت بازدارندگی اسرائیل پس از وقایع غم انگیز 7 اکتبر، تمایل ایالات متحده برای ایستادن در کنار اسرائیل - از جمله تمایل این کشور برای استقرار نیروها و توانمندیها در خاورمیانه – در نهایت این گزینه را به ایران نشان میدهد که ایالات متحده در مواردی مانند شکست برنامه صلحآمیز هستهای ایران، در اعمال زور تردیدی نخواهد داشت. مشکل اصلی در این زمینه به توانایی جامعه بینالمللی - بهویژه ایالات متحده - برای دستیابی به توافقی مربوط میشود که فعالیتهای هستهای ایران را محدود کند. این موضوع در ماه اکتبر نیز مشهود بود، زمانی که تحریمهای فوری در واکنش به انقضای تحریمهای برنامه موشکهای بالستیک ایران بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت اعمال نشد. تنش بین ایران و ایالاتمتحده تحتتاثیر حملات نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی، حمایت از حماس و تقویت روابط با مسکو، حفظ خط دیپلماسی با تهران را برای واشنگتن تقریبا غیرممکن میکند.
علاوه بر این، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2024 و صداهای مخالف کنگره در مورد سیاست دولت جو بایدن در قبال ایران، تایید هرگونه توافق با تهران را با فرض حصول توافق بسیار دشوار خواهد کرد. علاوه بر این، ایران پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2018، اعتماد محدود خود را به ایالات متحده از دست داده است. با توجه به این واقعیت، تلاش دولت بایدن برای بازگشت به توافق تبادل زندانیان که به ایران اجازه داد تا به 6 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده خود در بانکهای کره جنوبی از طریق قطر و برای استفاده در کانال تجارت بشردوستانه، دسترسی پیدا کند، بیهودگی تلاشهای واشنگتن برای دستیابی به توافقات بلندمدت با تهران را تشدید میکند.
حتی اگر ایران در برنامه هستهای خود پیشرفت چشمگیری نداشته باشد، فشار سیاسی و اقتصادی که در نتیجه حمایت تهران از حماس و تضعیف روابط ایران و آمریکا انتظار میرود، احتمال تعمیق و گسترش برنامه هستهای این کشور بدون عبور از آستانه 90 درصدی را افزایش خواهد داد. با توجه به فشاری که از سوی غرب و ایالات متحده بر ایران وارد میشود و همچنین احتمال ضعیف رسیدن به توافقی که تحریمها را لغو کند، تهران هیچ انگیزهای برای محدود کردن برنامه هستهای خود نخواهد داشت.
اگر فشار اعمال شده بر ایران از طریق دیگر ابزارها - تحریم موشکهای بالستیک و اقدامات علیه ایران توسط شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی - اضافه شود، تهران در انجام اقدامات مرتبط با برنامه هستهای خود مانند محدود کردن بازرسیهای هستهای تردید نخواهد کرد، کاری که در گذشته انجام شده است. با در نظر گرفتن این گزینه، سال پیش رو ممکن است با افزایش تنشها بین غرب و ایران بر سر برنامه هستهای پیشرفته ایران مشخص شود، مسیری که ممکن است تهران را به سمت غنیسازی 90درصد سوق دهد، آنهم نه به عنوان معیاری در مسیر ساخت بمب هستهای، بلکه به عنوان اقدامی که برای منصرف کردن جامعه بینالمللی از ادامه اعمال فشار طراحی شده است. نتیجه این است که جنگ غزه روابط ظریفی را که در چند ماه گذشته بین ایالات متحده و ایران ایجاد شده بود، احتمالا تا حد غیرقابل برگشتی تضعیف میکند.
این واقعیت تاثیر بسزایی بر چشمانداز توافق در مورد پرونده هستهای ایران خواهد داشت و سپس بیثباتی شدیدی را در مورد این برنامه ایجاد میکند. این احتمال وجود دارد که تهران هنوز بهای جدیای را که ممکن است در صورت حرکت به سمت بمب هستهای بپردازد درک میکند و افزایش حضور ایالات متحده در خاورمیانه نیز برایش خبر ناخوشایندی است. با این حال، مصونیتی که ایران از آن برخوردار است، تنها ارزیابی این کشور را تقویت میکند که در حال حاضر، هیچ تهدید ملموسی برای آن و در نتیجه برنامه هستهایاش وجود ندارد.