حدیث غدیر و تواتر آن
یکی دیگر از ادله ای که شیعه ذکر کرده اند حدیث غدیر است.[خواجه نصیر] می گوید: «ولحدیث الغدیر المتواتر» حدیث غدیری که متواتر است. «متواتر» اصطلاحی است در علم حدیث، می گویند خبر واحد و خبر متواتر.مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری که نقل آن در حدی است که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه ده نفر باشند.مثلا شخصی نقل می کند که من فلان خبر را از رادیو شنیدم.شما گمان پیدا می کنید که این سخن راست باشد اما هنوز منتظرید که دیگران چه می گویند.از یک نفردیگر هم می شنوید، گمانتان قویتر می شود.بعد می بینید که افراد زیادی همین حرف را می زنند.نمی توانید احتمال
صفحه : 881
بدهید که همه اینها خواسته اند دروغ بگویند.حتی باید[تعداد ناقلان]در حدی باشدکه تبانی بر دروغ هم در آن درست نباشد چون در یک حدی ممکن است افرادبشر تبانی کنند ولی اگر از آن حد بیشتر باشد تبانی امکان ندارد.تواتر یعنی[تعداد نقل خبر]فوق تبانی باشد.مثلا در همین مثالی که عرض کردم ممکن است ده نفر با همدیگر تبانی کنند که بگویند ما فلان خبر را از رادیو شنیدیم.تا دویست نفر ممکن است تبانی کنند ولی گاهی قضیه به حدی می رسد که اصلا نمی شود احتمال داد که تبانی باشد.مثلا شما می رویدبه جنوب تهران می بینید شخصی می گوید رادیو چنین چیزی گفته. بعد می روید شرق تهران می بینید افرادی آن خبر رانقل می کنند.بعد می روید غرب تهران، همین طور.نمی توانید احتمال بدهید که همه اینها با یکدیگر تبانی کرده اند.این را می گویند تواتر.شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمی توانیم بدهیم و بگوییم مثلا چهل نفر از صحابه پیغمبر تبانی کردند بر یک دروغ، خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی(ع)بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشده اند.اگر ناقلان فقط از تیپ سلمان و ابوذر و مقداد - یعنی همانها که دور علی می چرخیدند- بودند، می شد احتمال داد که اینها علاقه مفرطی به علی(ع)داشتند و با تبانی چنین حرفی زده اند، در حالی که این خبر راکسانی نقل کرده اند که علاقه ای به علی(ع)نشان نداده اند.امثال ملا علی قوشچی می گویند این خبر واحد است و به حد تواتر نرسیده است، ولی شیعیان می گویند خیر، خبر واحد نیست[و متواتر است]، این هم کتابها.
در حدیث غدیر، پیغمبر(ص)فرمود:«الست اولی بکم من انفسکم؟» قالوا بلی آیا من از خود شما برشما اولویت ندارم؟(1) گفتند: بلی.بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » .معلوم است که می خواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی(ع) تصویب کند.
.............................................................. 1.اشاره به آیه قرآن(سوره احزاب، آیه 6)است که: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسکم » پیغمبر چون از جانب خداست، بر جان و مال و بر همه چیزمردم از خود مردم اولویت دارد.هر کسی اختیار مال و جان و همه چیز خودش را دارد اما پیغمبر در همین اختیار داری ها از خود صاحب اختیارها صاحب اختیارتر است.البته پیغمبر هیچ گاه کاری را - العیاذ بالله - به خاطرنفع خودش انجام نمی دهد.او نماینده جامعه اسلامی از طرف خداست.انسان اختیار مال و جان خودش را دارد برای خودش، پیغمبر این اختیار را بیشتر دارد برای جامعه اسلامی.