امام چه وظایفی دارد؟
امام و خلیفه پیامبر از نظر مسلمانان کسی است که وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم (به استثنای مسئله آوردن شریعت) را بر عهده دارد. اینک مهمترین این وظایف را یاد آور می شویم تا جایگاه امامت و اهمیت آن روشنتر شود:
الف) تبیین مفاهیم قرآن کریم و حل معضلات آن، از جمله وظایف پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بود. قرآن می فرماید: (و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم) (نحل / 44): قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که بر آنان نازل شده است بر ایشان توضیح دهی و تبیین کنی
ب) بیان احکام شرعی یکی دیگر از وظایف آن حضرت بود که برخی را از طریق تلاوت آیات، و برخی دیگر را به وسیله سنت بیان می کرد.
بیان احکام از سوی آن حضرت، به صورت تدریجی و با توجه به رخدادهای روز انجام شده، و طبیعت امر ایجاب می کرد که این وظیفه استمرار یابد، در حالیکه شمار احادیث وارده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم درباره احکام، که به دست ما رسیده است، از پانصد حدیث تجاوز نمی کند و این مقدار از احادیث فقهی نمی تواند امت را در قلمرو و تقینی «خود کفا» سازد.
ج) از آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم محور حق بود و با روشنگریهای خویش از هر نوع انحرافات در عقاید امت جلوگیری می کرد، لذا فرقه گرایی در زمان حیات او به علت وجود و حضور ایشان رخ ننمود یا مجال بروز و ظهور نیافت.
د) پاسخگویی به پرسشهای دینی و اعتقادی یکی از دیگر وظایف پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم بود.
ه) تربیت افراد جامعه از طریق گفتار و رفتار.
و) برقراری قسط و عدل و امنیت عمومی در جامعه اسلامی از دیگر وظایف رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم بود.
ز) پاسداری از مرزها و ثغور و دارائی اسلام در برابر دشمنان نیز از مسئولیتهای آن حضرت به شمار می رفت. چنانچه انجام دو وظیفه اخیر از سوی رهبر برگزیده از جانب مردم نیز ممکن و قابل حصول باشد، مسلما انجام وظایف پیشین (تبین مفاهیم مشکل قرآن و بیان احکام شرع و...) به وجود رهبری آگاه و مقتدر نیازمند است که مورد عنایت خاص الهی قرار داشته و در علم و عمل تالی تلو پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم باشد. یعنی حامل علوم نبوی و مصون از هر گونه خبط و خطا باشد تا بتواند به وظایف خطیر یاد شده جامه عمل بپوشاند و خلا وجود پیامبر را در طول تاریخ پر نشیب و فراز اسلام پر کند: هر چند چنین فردی که حامل علوم نبوی است نه پیامبر خواهد بود و نه پایه گذار شریعت، و هیچگاه مقام امامت با مقام نبوت یکی نیست.
بدیهی است که تعیین چنین فردی از سطح علم و دانش امت فراتر بوده و صرفا باید از طریق پیامبر و به فرمان الهی تعیین شود. نیز روشن است که تحقق اهداف فوق در گرو این است که مردم به حمایت و اطاعت از رهبری معین شده توسط پیامبر برخیزند، و تعیین الهی و اعلام پیامبر، شرط کافی برای تحقق آن اهداف نیست (لا رای لمن لا یطاع)، چنانکه در مورد قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم نیز ماجرا از همین قرار بوده و هست. رخدادهای منفی و گروه گراییهای جمعی از مسلمین پس از رحلت رسول خدا، نه به این علت بود که پیامبر (العیاذ بالله) به وظیفه حکیمانه خود عمل نکرد و طرحی اصولی برای اداره امت پس از خود نریخت، یا طرح وی ناقص بود، بلکه صرفا این علت بود که برخی از افراد امت نظر خود را بر طرح پیامبر مقدم داشتند و مصلحت اندیشی شخصی خویش را بر تنصیص خدا و رسول ترجیح دادند; و این تنها موردی نیست که چنین حادثه ای در تاریخ رخ داده، بلکه در تاریخ اسلام نظایر آن فراوان است.