یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفه ها، مشترک و در برخی شاخصه ها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگی های مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن می پردازیم.
1. خداجــویی
خداجویی و معنویت گرایی یکی از ویژگی های مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. از والاترین و زلال ترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی است که پیشوایان الهی از آن، در بالاترین درجه برخوردار بوده اند. صاحبان چنین عشق هایی برای خود، تعیّنی نمی بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به پروردگار هستند. آنان جز رضایت خدا و تسلیم در برابر خواست او چیزی نمی خواهند.
سراسر عاشورا و صحنه های «کربلا» را شعار «رِضَی اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیت؛ ما اهل بیت، خشنودیم به خشنودی خداوند.»فراگرفته بود و امام و یاران او از همه چیز بریده و به حق پیوسته بودند. امام حسین(ع) به هنگام خروج از «مدینه»، با خواندن خطبه، انگیزه هرگونه قدرت طلبی و دنیا خواهی را رد کرد و بارها از تسلیم شدن در برابر قضای الهی سخن گفت:
«پروردگارا! من راضی به رضای تو و تسلیم امر تو هستم. در مقابل قضای تو صبر خواهم نمود. ای خدایی که جز تو معبودی نیست! ای پناه بی پناهان!»
خدامحوری نه تنها در گفتار و رفتار امام متبلور بود، یاران و اهل بیت او نیز معنویت گراترین انسان ها بودند. حضرت زینب(س) پس از حضور در کنار جسد قطعه قطعه سیّدالشّهداء(ع) عرضه داشت:
«إلَهی تَقَبََّل مِنّا هَذَا القُربانِ؛
خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»
ایشان همچنین در هنگام گفت وگو با ابن زیاد فرمود:
«مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلا؛
جز زیبایی چیزی ندیدم.»
خدامحوری و معنویت یاران امام، در شب عاشورا جلوه خاصّی به خود گرفت؛ به طوری که صدای عبادت و نیایش و نماز شب آنان در خیمه ها پیچیده بود.
خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران حضرت مهدی(عج) نیز هست. آنان خدا را به شایستگی شناخته اند و همه وجودشان، غرق در جلوه نور ایزدی است. همه چیز را با جلوه او دیده اند و جز یاد او، سخن دیگران در نظرشان بی لطف و جاذبه است؛ غیب را چنان شهود دیده و از صفای روحانی عالم معنا نوش کرده اند. ایمان خالصانه ای در سینه دارند که شکّ و تردید با آن بیگانه است.
امام صادق(ع) درباره یاران امام مهدی(عج) فرمودند:
«مردانی که گویا دل هایشان نورباران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدا هستند.»
امام علی(ع) یاران حضرت مهدی(عج) را گنج هایی که آکنده از معرفت خدایی اند، می داند.
«یاران حضرت مهدی(عج) مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایشگران شب هستند. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان درهم آمیخته، همواره خود را در محضر خدا می بینند و لحظه ای از یاد خدا غفلت نمی ورزند.»
2.بصیــرت
بصیرت و رشد فکری، یکی دیگر از ویژگی های مشترک یاران این دو امام است. یاران امام حسین(ع) با شناختی عمیق از حجّت خدا و تمییز میان حقّ و باطل به امام پیوستند. جهاد و قیام آنان، مکتبی، عقیدتی و به دور از هرگونه تعصّبات قومی و تحریکات دشمنان و فریبکاری جناح باطل صورت گرفت.
هلال بن نافع، شب عاشورا پس از سخنان امام حسین(ع)، برخاست و گفت:
وَ إِنَّا عَلَی نِیاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا؛
همانا بر انگیزه ها و بینش های خویش پایداریم.
عابس بن شبیب نیز وقتی که خدمت امام حسین(ع) رسید، گفت:
سلام بر تو ای اباعبدالله! خدا را گواه می گیرم که بر آیین تو و پدرت هستم!
یاران امام زمان(عج) نیز در بصیرت و خردمندی، سرآمد هستند. در فتنه هایی که زیرکان در آن فرو می مانند، هوشیارانه راه می جویند و حق را از باطل می شناسند. بصیرت و آگاهی عمیق آنان از اهداف، موجب می شود که در راه اطاعت از امام خویش و در احیای سنّت ها و مبارزه با بدعت ها درنگ نکنند و در پی رسالت شرک زدایی، به همراه امام خود بت شکنی کنند و پیرایه هایی را که به اسم دین در ذهن ها جای گرفته و با گذشت زمان تقدّس یافته، نابود سازند.
یاران مهدی(عج) امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در ژرف وجودشان ریشه دوانده و سراسر جانشان را فراگرفته است. این معرفت، شناخت اجمالی نیست؛ بلکه معرفت به حقّ امام است؛ حقّ امامی که حضرت امام صادق(ع) درباره او فرمودند:
«اگر او را درک می کردم، تمام عمر به خدمت او می پرداختم.»
این در حالی است که برخی انسان ها به سبب طولانی شدن غیبت امام زمان(عج)، سردرگم شده و گمراه می شوند. حضرت علی(ع) فرمودند:
«تَکونُ لَهُ حَیرَةٌ وَ غَیبَةٌ یضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ، وَ یهْتَدِی فِیهَا آخَرُون؛
به سبب غیبت مهدی، سردرگمی به وجود می آید. گروهی از مردم گمراه می شوند و گروهی بر هدایت می مانند.»
یکی از برنامه های امام زمان(عج) رشد خرد جمعی است؛ زیرا برای تشکیل حکومت جهانی، ارتقای سطح خرد جمعی از بایسته هاست. امام صادق(ع) فرمودند:
«چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال می رساند.»
یکی از مصادیق مهمّ رشد خرد جمعی، بصیرت است که نخست باید یاران حضرت از آن بهره مند باشند تا امام خود را در حاکمیّت عقلانیت یاری نمایند.
3. ولایت مـداری
در یک سوی حادثه عاشورا، مظاهر برجسته ای از اطاعت و وفای به عهد می بینیم و در سوی دیگر آن، نمونه هایی از عهدشکنی و بی وفایی و نقض پیمان. در کربلا، کوفیان پیمان شکن، فرزند پیامبر(ص) را به شهادت رساندند؛ در حالی که یاران باوفای امام، ولایت مداری خویش را به نمایش گذاشتند. با آنکه امام(ع) بیعت خویش را از یاران خود برداشت، ولی آنان وفادارانه، در صحنه ماندند و عهد خویش نشکستند. شهدای کربلا جانبازی در رکاب آن حضرت را وفای به عهد دانسته و امضای خون بر پیمان خویش زدند.
عمرو بن قرظه، خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمن قرار داد تا به امام آسیبی نرسد و آن قدر جراحت برداشت که بی تاب شد. آنگاه رو به امام(ع) کرد و پرسید:
ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ امام(ع) فرمودند:
«آری. تو در بهشت، پیش روی منی و زودتر وارد بهشت می شوی. سلام مرا به پیامبر(ص) برسان.»
در زیارت حضرت عبّاس بن علی(ع) نیز آمده است:
«أَشْهَدُ لَک بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی؛
شهادت می دهم به تسلیم و تصدیق و وفا و خلوص تو برای فرزند پیامبر.»
که شاهد اطاعت و تسلیم و تصدیق حضرت ابوالفضل(ع) نسبت به فرزند پیامبر(ص) است.
وفاداری حضرت ابوالفضل(ع) به حدّی است که آن حضرت در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع) می گوید:
«فَإِذَا نَحْنُ قُتِلْنَا بَینَ یدَیک نَکونُ قَدْ وَفَینَا لِرَبِّنَا وَ قَضَینَا مَا عَلَینَا؛
به خدا سوگند! هرگز از تو جدا نمی شویم. جانمان فدای جانت! با حنجره ها و حلقوم ها و دست ها و چهره های خون آلود از تو حمایت می کنیم و هرگاه کشته شویم، به عهد خویش و آنچه بر عهده ماست، وفا کرده ایم.»
امام حسین(ع) در روز عاشورا وقتی بر بالین مسلم بن عوسجه آمد، این آیه را خواند که بیانگر وفای به عهد یاران امام است:
«مردانی که بر عهد خویش با خدا صادقند، برخی به عهد خویش وفا کرده و جان باختند و برخی منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساخته اند.»
یاران امام زمان(عج) نیز عاشقان مولای خود هستند و پاکبازان راه او. از وی همچون فرزندان خلف، فرمان برده، بهتر از بردگان گوش به فرمان، از حضرت پیروی می کنند و در انجام دستورهایش بر یکدیگر پیشی می گیرند.
به فرموده پیامبر(ص) آنان تلاشگر و کوشا در پیروی از او هستند. عشق و علاقه قلبی به حضرت مهدی(ع)، آنان را به فرمانبری وا می دارد و به سان پروانه، به دور شمع وجودش می گردند. در روایتی آمده است:
«سوارانی با نشان و پرچم، برای تبرّک، دست بر زین مرکب امام می سازند و بر گرد امام می چرند. با جان و دل، او را در جنگ ها یاری کرده و آنچه طلب کند، کفایت می کنند.»
امام حسن عسکری(ع) در خصوص یاران حضرت مهدی(عج) فرمودند:
«...روزی را می بینم که پرچم های زرد و سفید در کنار «کعبه» به اهتزاز درآمده و دست ها برای بیعت تو، پی درپی صف کشیده اند. دوستان باصفا، کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه های درّ گرانبها، شمع وجودت را احاطه کرده اند و دست هایشان برای بیعت با تو در کنار حجرالأسود به هم می خورد. آنان به فرمان های دینی فروتنند. دل هایشان از کینه و دشمنی پیراسته و رخسارشان برای پذیرش حق آماده است...»
عشق یاران امام زمان(عج) به حضرت به حدّی است که حتّی زین اسب او را مایه برکت دانسته و به آن تبرّک می جویند. امام صادق(ع) فرمودند:
«یتَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الْإِمَامِ یطْلُبُونَ بِذَلِک الْبَرَکه؛
بر زین اسب امام دست می کشند و بدین وسیله تبرّک می جویند.»
نتیجه چنین عشقی، اطاعت بی چون و چرای آنان از امامشان است.
4.شجــاعت
شجاعت، دیگر ویژگی مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. یاران امام حسین(ع) به عشق شهادت می جنگیدند. از مرگ هراسی نداشتند و در برابر دشمن سست نمی شدند. رشادتی که حضرت مسلم بن عقیل در «کوفه» از خود نشان داد یا شجاعت و شهامتی که ابوالفضل العبّاس(ع)، حضرت قاسم(ع) و دیگران از خود به نمایش گذاشتند، بیانگر آن است که آنان از شجاع ترین انسان ها بودند. شجاعت آنان به گونه ای بود که حتّی یکی از سران سپاه دشمن بر سربازان خود فریاد زد:
ای بی خردان! می دانید با چه کسانی می جنگید؟ با شیران شرزه، با گروهی که مرگ آفرینند! هیچ کدامتان به میدان آنان نروید که کشته می شوید.
یکی دیگر از دشمنان، شجاعت یاران امام(ع) را این گونه توصیف می کند:
کسانی بر ما تاختند که پنجه هایشان بر قبضه شمشیرها بود. آنان همچون شیران خشمگین بر سواران ما تاختند و آنها را در چپ و راست تار و مار کردند و خود را در کام مرگ افکندند.
یاران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان نیز جلوه هایی از شجاعت را به نمایش گذاشتند. اهل بیت امام(ع)، به رغم آنکه اسیر بودند، زانوی غم در بغل نگرفته و در برابر دشمن تسلیم نشدند. آنان به گونه ای رفتار کردند که دشمنان را خشمگین نمودند. در هنگام گفت وگوی حضرت زینب(س) با ابن زیاد، ابن زیاد از او با عنوان زن متکبّر یاد کرد. رفتار اهل بیت امام حسین(ع) ریشه در شجاعت امامشان داشت؛ زیرا آنان یاران امامی بودند که مرگ در راه خدا را عزّت می دانست و شعار «أبا الموت تخوفانی» سر می داد.
یاران مهدی(ع) نیز مردمانی دلیر و جنگاورند؛ دل هایی چون پولاد دارند؛ از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمی دهند و عشق به خدا و امامشان به آنان قوّت بخشیده است؛ شجاعتی بی مانند، آنان را به رزمگاه می کشاند؛ عزّت نفس و بلندی منزلت، آنان را از کوه، بلندپایه تر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان نموده است؛ قوّت چهل مرد را دارند؛ شیران میدان رزمند و جان هایشان از سنگ خارا محکم تر است. امام باقر(ع) در خصوص شجاعت یاران مهدی(ع) فرمودند:
«لَکأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیهِمْ مُصْعِدِینَ مِنْ نَجَفِ الْکوفَةِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا کأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ...یسِیرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً؛
سیصد و ده و اندی مرد که بر بلندای نجف (کوفه) ایستاده اند و دل هایی چون پولاد دارند. از هر سو تا مسافت یک ماه راه، ترس بر دل های دشمنانشان سایه افکنده است. در سوارکاری و تیراندازی بی نظیرند. در رزمگاه، نشان شجاعت بر تن داشته و چون یاران پیامبر(ص) در نبرد بدر، نشان ویژه بر سر نهاده اند.»
5.پاسداری از دین
دیگر ویژگی مشترک یاران امام حسین(ع) و امام زمان(عج) پاسداری از دین است. یاران امام حسین(ع) در اطاعت از فرمان خدا و انجام دستورات امامشان، متعبّدترین مردم بودند. آنان با بذل خون خویش به پاسداری از دین و آموزه های آن پرداختند؛ زیرا در آن دوره، دین خدا در آستانه نابودی قرار داشت. حضرت ابوالفضل(ع) در رجزی که پس از قطع شدن دست راست خویش خواند، بر مسئله حمایت از دین تأکید کرد:
«وَ اللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ یمِینِی؛ إِنِّی أُحَامِی أَبَداً عَنْ دِینِی؛
با آنکه دست راست مرا قطع کردید، ولی به خدا قسم! هرگز از حمایت و پاسداری از دین خود دست برنخواهم داشت.»
از این رو در برخی زیارات، از یاران امام حسین(ع) به عنوان انصار دین خدا یاد شده است:
«السَّلَامُ عَلَیکمْ أَیهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّه؛
«السَّلَامُ عَلَیکمْ یا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ وَ أَنْصَارَ نَبِیه؛
سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول او!»
یکی از مؤلّفه های جامعه آرمانی امام زمان(عج)، حاکمیّت دین است. در بسیاری از روایات اسلامی، از تجدّد دین توسط امام زمان(عج) سخن گفته شده است. یکی از معانی تجدید دین، آن است که مفاهیم دینی به گونه ای تعریف و اجرا می شود که با مفاهیم دینی پیش از ظهور، هم سویی ندارد. از این رو برخی تصوّر می کنند که حضرت، دین جدیدی آورده است. اساساً یکی از حرکت های مهمّ امام زمان(عج) احیای دوباره تعالیم اسلام راستین است. امام علی(ع) فرمودند:
«یحْیی مَیتَ الْکتَابِ وَ السُّنَّه؛
او کتاب و سنّت مرده و از میان رفته را زنده می کند.»
برخی از مردم، احیای دوباره اسلام را برنمی تابند و به مخالفت با آن می پردازند. امام(عج) نیز با آنان می جنگند. امام علی(ع) در تعریف یاران حضرت مهدی(عج) می فرمایند:
«یاران او با امامشان بیعت کرده که دست و دامنشان را پاک نگاه دارند، زبان به دشمنام نگشایند، خون کسی را به ناحق نریزند، به محلّ سکونت مردم هجوم نبرند، کسی را به ناحق نیازارند، بر مرکب های ممتاز سوار نشوند، لباس های فاخر نپوشند.... در امانت خیانت نکنند، به یتیم، ستم روا ندارند، راه را ناامن نکنند، پناهنده و مجروح را نکشند، فراریان را دنبال نکنند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند.»
6. ایثـــــار
یکی از بارزترین ویژگی های یاران امام حسین(ع) ایثار است؛ یعنی فداکاری، دیگران را بر خود مقدّم داشتن و جان و مال خود را فدای چیزی برتر از خویش کردن. در کربلا ایثار و فداکاری به اوج خود می رسد. امام(ع) جان خویش را فدای دین می کند. اصحاب امام(ع) تا زنده هستند، به احترام خاندان نبوّت، نمی گذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود. شب عاشورا پس از آن که امام(ع) بیعت را از آنان برمی دارد و آزادشان می گذارد تا جان خویش را نجات دهند، یکایک، برخاسته، اعلام فداکاری می کنند و می گویند:
زندگی پس از تو را نمی خواهیم و خود را فدای تو می کنیم.
هنگام نماز ظهر، برخی از اصحاب، خویش را سپر تیرهای دشمن می کنند تا امام(ع) نماز بخوانند. عبّاس(ع) با لب تشنه وارد فرات می شود و به یاد لب های تشنه حسین(ع) و اطفال در خیام، آب نمی نوشد. زینب(س) برای نجات جان امام سجّاد(ع)، خویش را به خیمه آتش گرفته می زند. در مجلس یزید نیز وقتی به کشتن امام سجّاد (ع) فرمان می دهند، زینب(س) جان خویش را سپر بلا قرار می دهد.
نوجوانی چون قاسم(ع)، خطاب به امام خود می گوید:
رُوحُی لِرُوحِک الْفِدَاء و نَفْسِی لِنَفْسِک الوِقاء؛
جانم فدای جانت!
در «زیارت عاشورا» نیز به صفت فداکاری یاران امام(ع) اشاره شده است؛ آنجا که می خوانیم:
«الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَین؛
آنان که از جان و خون خویش در راه حسین(ع) گذشتند.»
از ویژگی های بارز یاران و همراهان حضرت مهدی(عج) نیز ایثار است. آنان به خاطر یکدیگر، خود را به رنج می افکنند و در بهره گیری از زیبایی های زندگی، دیگران را بر خود پیش می دارند. البتّه آنان باید چنین باشند؛ زیرا آن کس که خودساخته نیست، نمی تواند سازندگی کند. امام باقر(ع) فرمودند:
«در زمان قیام قائم، دوران رفاقت (یگانگی) فرامی رسد. مردم به سراغ مال برادران خود رفته، حاجت خویش برمی گیرند و هیچ کس آنان را منع نمی کند.»
در روایات، از یاران امام زمان(ع) علاوه بر مزامله، به رفقا نیز تعبیر شده است؛ به معنای دوستان هم دل و هم راز، با لطف و صفا، دوستان بزم و رزم و... دوستی آنان چنان محکم است که گویا برادران واقعی اند و همه از یک پدر و مادرند.
«کأَنَّما رَبّاهُم أَبٍ واحِدٍ وَ أُمٍّ وَاحدَةٍ، قُلوبُهُم مُجتَمعَةٌ بِالمَحَبَّةٍ وَ النَّصیحُةٍ؛
گویا یک پدر و مادر، آنان را پرورانده اند؛ زیرا دل های آنان از محبّت و خیرخواهی به یکدیگر آکنده است.»
7. شهـادت طلبـی
در شرایطی که انسان ها اغلب برای زنده ماندن بیشتر تلاش می کنند، کسانی هم هستند که برای رسیدن به درک متعالی تری از فلسفه حیات، حاضرند جان خود را فدا کنند. از این رو، از شهادت در راه مکتب و دین خود استقبال می نمایند. به این روحیه که همراه با رهایی از تعلّقات دنیوی است، شهادت طلبی گفته می شود.
عاشورا، جلوه شهادت طلبی یاران امام حسین(ع) بود. خود آن حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بودند. امام(ع) به هنگام خروج از «مکّه» با خواندن خطبه ای، از زیبایی مرگ در راه خدا سخن گفتند و از آرزومندان شهادت خواستند که با او همراه شوند.
اگر در کلمات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا و در مسیر کربلا، دقّت شود، روحیه شهادت طلبی در گفتار و رفتار آنان به وضوح دیده می شود:
سپاس خدای را که با یاری کردن تو، ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید.
حتّی نوجوانی چون قاسم(ع)، مرگ در راه خدا را شیرین تر از عسل دانست. در همان شب، حضرت عبّاس(ع)، در جمع بنی هاشم سخن گفت و به آنان فرمود:
یاران امام، غریبه اند و بار سنگین، بر دوش ماست. ما باید نخستین پیشتازان شهادت باشیم تا مردم نگویند بنی هاشم اصحاب را جلو انداختند و خودشان پس از کشته شدن اصحاب، به میدان رفتند.
بنی هاشم، همه تیغ از نیام کشیدند و به عبّاس بن علی(ع) گفتند:
ما بر همان تصمیم و آهنگی هستیم که تو هستی.
امام نیز یاران خویش را همین گونه می شناخت؛ بنابراین وقتی احساس کرد خواهرش زینب(س) اندکی ناآرام است و در پایداری یاران تردید دارد، فرمودند:
«به خدا قسم! آنان را آزموده و امتحان کرده ایم. اینان شهادت طلبانی هستند که به مرگ انس گرفته اند؛ همان گونه که کودک به پستان مادر مأنوس است.»
یکی از ویژگی های یاران امام زمان(عج) نیز شهادت طلبی است. امام صادق(ع) فرمودند:
«آنان از ترس خدا، بیمناکند و آرزوی شهادت دارند. خواسته اشان کشته شدن در راه خداست و شعارشان یالثارات الحسین؛ ای خون خواهان حسین! است...»
8. آزادگی و ستم ستیـــزی
یکی از ویژگی های یاران امام حسین(ع) آزادگی و ستم ستیزی است. آزادگی، برتر از آزادی است و نوعی حرّیت انسان و رهایی از قید و بندهای ذلّت آور و حقارت بار است. آزادگی، زمینه ستم ستیزی را فراهم می نماید؛ زیرا روح آزادگی با ظلم پذیری هم سویی ندارد.
یاران امام حسین(ع) درجه آزادگی را نخست در خود تقویت نموده، از قید و بندهای دنیا، ثروت و مقام رهایی یافتند. از این رو در برابر ظلم ایستادند و شعار آزادی خواهی سر دادند. مسلم بن عقیل پیشاهنگ آزادی و آزادی خواهی بود. وی در هنگام رویارویی با سپاه ابن زیاد این رجز را خواند:
«أَقْسَمْتُ لَا أُقْتَلُ إِلَّا حُرّاً
وَ إِنْ رَأَیتُ الْمَوْتَ شَیئاً نُکرا
هرچند مرگ را چیز ناخوشایندی می بینم، ولی سوگند خورده ام که جز با آزادگی کشته نشوم.»
همین رجز را نیز عبدالله، پسر مسلم بن عقیل در روز عاشورا هنگام نبرد خواند.
مصداق بارز دیگری از این حرّیت و آزادگی، حرّبن یزید ریاحی بود. آزادگی او سبب شد که به خاطر دنیا و ریاست، خود را جهنّمی نکند و بهشت را در سایه شهادت و ستم ستیزی خریدار شود. به هنگام شهادت وی، امام حسین(ع) بالای سر او آمده، خطاب به او فرمودند:
«همان گونه که مادرت نام تو را حرّ گذاشته است، آزاده و سعادتمندی در دنیا و آخرت.»
بی تردید، آزادگی و ستم ستیزی یاران و اهل بیت امام حسین(ع) ریشه در آزادگی امامشان دارد؛ آن امامی که مرگ در راه حق را زینت دانست و از میان دو امر، یعنی شمشیر یا ذلّت، به استقبال مرگ رفت.
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه؛
بدانید که این فرومایه فرزند فرومایه، اینک مرا میان دو راه و دو انتخاب قرار داده است؛ بر سر دو راهی ذلّت پذیری و تسلیم خفّت بار و چقدر دور است از ما که ذلّت و خواری را برگزینیم!»
یکی از خصوصیات یاران امام زمان(عج) نیز آزادگی و ستم ستیزی است. آنان نیز از قید و بندهای دنیا، ثروت و مقام رهایی یافته اند. همین امر موجب شده است که با ظالمان و عدالت ستیزان مبارزه نمایند. متأسّفانه برخی، حکومت عدالت گستر امام(عج) را برنمی تابند. جامعه آرمانی امام زمان(عج) با منافع آنان در تضادّ است. از این رو در برابر حکومت امام(عج) صف کشیده و ایشان چاره ای جز جهاد و مبارزه با آنان نخواهند داشت. بنابراین یاران امام(ع) نیز باید ستم ستیز باشند تا در برابر هرگونه هدایت گریزی و عدالت ستیزی به جهاد بپردازند. امام علی(ع) در تفسیر آیه «یجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّه؛ در راه خداوند جهاد می کنند.» فرمودند:
«هُمْ أَصْحَابُ الْقَائِم؛
آنان، یاران قائم هستند.»
یکی از برنامه های امام زمان(عج) عصیان ستیزی و عزّتمندی است.
«أَینَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیان؛
کجاست بنیان کن اصحاب فسق و عصیان و طغیان؟!»
«أَینَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاء؛
کجاست عزّت بخش دوستان و خوارکننده دشمنان؟!»
یاران امام نیز باید عصیان ستیز بوده و امام خود را در نهادینه نمودن عزّت مندی یاری نمایند.
ویژگی های یاران هر دو امام(ع) سبب شد تا آنان از سوی امام خویش مورد ستایش قرار گیرند. امام حسین(ع) از یاران خود، به عنوان باوفاترین و بهترین یاران یاد کردند.
امام علی(ع) در وصف یاران حضرت مهدی(عج) فرمودند:
«پدر و مادرم فدای گروه اندکی باد که در زمین ناشناخته اند!»
امید آنکه ما نیز از آن قابلیّت برخوردار گردیم که مخاطب کلام امام(ع) باشیم؛ ان شاءالله.
مجله:موعود - اردیبهشت ماه سال 1394 شماره 161