ماهان شبکه ایرانیان

حیات پس از مرگ

از جمله آیات،آیاتی است که اگر چه مخصوص شهداست ولی از نظر صراحت شاید هیچ آیه ای تا این مقدار صریح نباشد

از جمله آیات،آیاتی است که اگر چه مخصوص شهداست ولی از نظر صراحت شاید هیچ آیه ای تا این مقدار صریح نباشد.در دو جای قرآن این مطلب آمده است که مبادا گمان کنیدکه آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده هستند، خیر، زنده اند.در یک آیه که در سوره بقره است، این طور می فرماید: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون » (1).به آنها نگویید مرده ها، آنها زنده اند ولی شما مستشعرنیستید، شما درک نمی کنید، شما خیال می کنید مرده اند، واقعا آنها زنده هستند.

.............................................................. 1.بقره/154.

صفحه : 648

کسانی که نمی خواستند قبول کنند که انسان در فاصله مردن تا قیامت یک حیاتی دارد و یا به علل دیگری، گفته اند شاید مقصود از این زندگی زندگی مجازی است نه زندگی حقیقی، یعنی اینکه قرآن می گوید: «گمان مبر که شهدا مرده هستند بلکه زنده هستند و شما نمی دانید» مقصوداین است که نامشان زنده است، به اصطلاح فلاسفه جدید وجود فی نفسه شان مرده است ولی وجودشان برای مردم، وجودشان در دل مردم زنده است.البته این یک تعبیر مجازی است که در مواردی به کارمی رود، مثل اینکه امیر المؤمنین می فرماید: «و العلماءباقون ما بقی الدهر» مردم دیگر می میرند ولی علماء زنده هستند «اعیانهم مفقودة و امثالهم فی القلوب موجودة »(1) وجود عینی شان نیست اما مثالها و وجود ذهنی شان در دلها موجود است.از این هم تعبیر به حیات می شود.یا حافظ می گوید: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما و یا[سعدی می گوید]: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند بعضی گفته اند این آیات این طور است[و مقصود ازاین زندگی زندگی مجازی است] ولی دیگران جواب داده اند که با «لکن لا تشعرون » جور در نمی آید.اگر مقصود از اینکه اینهازنده هستند یعنی نام نیکشان در میان مردم زنده است، پس مردم هم کاملا می دانند که نام نیکشان زنده است، اما قرآن نوعی زندگی را بیان می کند که به مردم می گوید: ولی شما نمی فهمید، شمادرک نمی کنید، واقعا زنده اند ولی شما درک نمی کنید.بعلاوه،آیه دیگری قرینه این آیه هست که دیگر هیچ گونه از این جور احتمالات را نمی شود در آن داد و طبعا مفسر این آیه هم هست و آن این است: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون » نگویید به آنها اموات،آنها زنده اند و در نزد پروردگار مرزوقند، به آنها روزی می رسد، نعمتها به آنها می رسد که استفاده می کنند،«فرحین بما اتیهم الله من فضله » شادمانند به آنچه خداوند از

.............................................................. 1.نهج البلاغه، حکمت 147.

صفحه : 649

فضل خود به آنها عنایت کرده است، «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم » (1) و دائما در صددو جستجو و طلب بشارتند درباره دوستانشان که هنوز به آنها ملحق نشده اند، یعنی آنهادوستانی دارند که هنوز در این دنیا زنده هستند و منتظرند که کی این بشارت به آنها برسد که فلان دوست شما هم شهید شد و به شما ملحق خواهد شد.

این آیه اگر چه در مورد خصوص شهداست ولی به هر حال صراحتش در مطلب به نظرمی رسد انکارناپذیر است که قرآن می خواهد بگوید شهدا بعد از مردن زنده هستند، مستشعرند،شادمانند، مرزوقند و آگاهند، حتی آگاهند از دنیایی که از آن عبور کرده اند.

ممکن است کسی راجع به این آیه بگوید شاید فقط شهدا این جورند.البته معلوم است که انسان نمی تواند احتمال بدهد که از نظر قرآن مردم دو صنف اند، غیر شهدا هر که هست همه نیست و نابود و معدوم می شوند تا قیامت، در سکوت مطلق فرو می روند، نه عذابی و نه نعمتی، و فقط شهدا این جورهستند.بعلاوه، آیات دیگر در این زمینه هست که عرض می کنم.این هم دو آیه که مخصوص به شهدا بود.

مکالمه میان فرشتگان و مردگان

آیات دیگری ما داریم که در آن آیات مکالمه فرشتگان را با متوفاها بعد از مردن بیان می کندکه فرشتگان سخنی می گویند به آنها و آنها جواب می دهند، باز فرشتگان به آنهاجواب می دهند، مکالمه میانشان صورت می گیرد، مثل این آیه که مخصوصا راجع به یک تیپی از اشقیاست که می فرماید: «ان الذین توفیهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروافیها» (2).این آیه جزء آیات هجرت است.می فرماید گروهی از مردم که فرشتگان آنها را تحویل می گیرند از آنهامی پرسند «فیم کنتم » شما در دنیا در چه حالی بودید، در چه وضعی بودید؟ آنها که دست خودشان را از همه چیز تهی می بینند، موضوعی را(که واقعا راست بوده)به عنوان یک عذر ذکر می کنند: «قالوا کنا مستضعفین فی الارض » ما

.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.نساء/97.

صفحه : 650

یک عده مردم مستضعف یعنی ضعیف شمرده شده، به حساب نیامده، یک مردم بیچاره ای بودیم،دستمان نمی رسید به دین و خدا و پیغمبر و دستور و این جور چیزها.

البته خود آیه حکایت می کند - احادیث هم واردشده - که درباره گروهی از مسلمانان است که در بلاد کفر زندگی می کردند در حالی که مسلمان بودند و وظیفه شان این بودکه هجرت کنند بیایند به بلاد اسلام ولی دیگر حال و همت هجرت کردن را نداشتند، همان جا می مانند در حالی که در آنجا وسیله دینی هیچ برایشان موجود نبود، نمی دانستند حالا که مسلمانند چه طور عمل کنند.هر مسلمانی اگر در چنین شرایطی قرار گرفت هجرت کردن برایش واجب است. «قالوا ا لم تکن ارض الله واسعة فتهاجروافیها» فرشته ها می گویند: آیا زمین خدا فراخ نبود که مهاجرت کنید؟ این یک مکالمه است که قرآن صریحا مکالمه میان فرشتگان و گروهی از مردم را که آنها را مستضعفین می نامد[نقل می کند]. اینها دیگر از شهدا نیستند، از بیچاره ها و بدبختها ومستضعفین هستند.قرآن گفته امر اینها با خداست، تکلیف اینها را روشن نکرده است.به هر حال اینها جزء شهدا و سعدا نیستند.این چه چیزی را نشان می دهد؟آیا نشان نمی دهد که از نظر قرآن، این مستضعفین بعد از مردن از یک نوع حیاتی برخوردار هستند؟ باز درباره یک عده دیگر می گوید: «الذین تتوفیهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم » (1) آنهایی که در حالی که پاکیزه هستندملائکه آنها را تحویل می گیرند، ملائکه به آنها درود می فرستند.

این هم یک تیپ آیات که مذاکرات و مکالماتی که میان ملائکه و اموات بلافاصله بعد از مردن است بیان می کند.آیات دیگری هم در این زمینه وجود دارد.

مؤمن آل یاسین

آیات دیگری هم ما در این زمینه داریم که راجع به فرد و شخص است، سرگذشت است ولی از سرگذشت معلوم می شود که قرآن حیاتی بعد از مردن و قبل از

.............................................................. 1.نحل/32.

صفحه : 651

قیامت قائل است.یکی از این اشخاص مؤمن آل یاسین است که داستانش در سوره یاسین آمده است.قرآن نقل می کند که دو رسول به قریه ای فرستاده شد و بعد[خدا] سومی را در تایید آنهافرستاد (1).در این میان مردی پیدا می شود مؤمن که به آنها ایمان می آورد و رسالتشان را تبلیغ می کند.

چون[سرگذشت این مؤمن]در سوره یاسین ذکرشده اسم او مؤمن آل یاسین شده است.قرآن نمی گوید مؤمن آل یاسین، می گوید: «رجل من اقصی المدینة » .درباره مؤمن آل فرعون می گوید: «مؤمن آل فرعون » .به قیاس آن، این را هم گفته اند مؤمن آل یاسین، و الا در قرآن کلمه مؤمن آل یاسین نداریم.

«و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین » (2).تا آنجا می رسد که او می میرد.البته قرآن نه اسم موت می آورد و نه اسم قتل ولی تفاسیر می گویند به چه وضعی او را کشتند، که به هر حال در بحث ما دخالت ندارد.قرآن می گوید: «قیل ادخل الجنة » به او گفته شد وارد بهشت شو! «قال یا لیت قومی یعلمون بما غفر لی ربی و جعلنی من المکرمین » (3) آن وقتی که خودش را در مقابل آن سعادتها دید، گفت:ای کاش این قوم من می دانستند که من الآن در چه وضعی هستم که خدا چگونه از گناهان گذشته من درگذشت و چگونه مرا مکرم و مورد احترام ساخت.

این آیه این طور حکایت می کند که این[شخص مؤمن]مرد، بعد از مردن او را داخل در یک نوع بهشت کردند (4) ، او در آن دنیا به فکر مردم این دنیا بود، می گفت ای کاش این را می دانستند.هنوزقیامتی نیست، این قضیه مربوط به قبل از قیامت است.

.............................................................. 1.قرآن فقط می گوید «قریه » ، می گویند شهر انطاکیه بوده، رسولان از فلسطین می روند انطاکیه.انطاکیه جزء روم قدیم بوده است و حالا جزء ترکیه است. 2.یس/20. 3.یس/26 و 27. 4.بهشتها هست: بهشت عالم برزخ و غیر عالم بزرخ.اگر[حیات پس از مرگ]را از قرآن استفاده کرده ایم، این مطلب را هم استفاده می کنیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان