سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «اورکا» سومین فیلمی است که پس از «برادران لیلا» و «تفریق» با حضور «ترانه علیدوستی» در مجاری غیررسمی پس منتشر شد. با انتشار این فیلم، یک جریان رسانهای رسمی خاص، تمام تلاش خود را به کار گرفته تا حواشی و جنجالهای دو فیلم قبلی، حول ممنوعیت اکران این آثار گسترش پیدا کند تا تصویری سلبی از سازوکار نظارت در حوزه اکران، در افکار عمومی شکل بگیرد.
عملیات روانی رسانهای با واژگانی نظیر «توقیف» و « قاچاق» شدن این آثار، به شکل دقیق و انسجام یافتهای در رسانههای رسمی داخلی مورد بهرهبرداری قرار گرفت تا تنشها و فشارهای فرهنگی پس از التهابات اجتماعی - سیاسی سال گذشته تشدید شود.
بخشی از علاقهمندان سینما با این چالش مواجه هستند که ترانه علیدوستی که از سن 18 سالگی (سال 1379) تا سال 1400 «حجاب عرفی» روی سرش سنگینی نمیکرده چگونه و به صورت ناگهانی در سال 1401 متوجه شده که نباید حجاب «عرفی» را کنار بگذارد.
این پیشفرض را باید پذیرفت که شرایط عجیبی بر سینمای ایران حاکم است و افکار عمومی نیازمند شفافسازی رسانهای در مورد اکران و عدم اکران آثار سینمایی هستند و سازمان سینمایی به دلیل عدم بهرهمندی از یک سازمان روابط عمومی منسجم، توان پاسخ به موقعیتها و موضوعات خاص را دارا نیست.
اما تصمیمات اخیر سازمان سینمایی نشان میدهد که گره حل مشکل اکران سه فیلم تفریق، برادران لیلا و اورکا قابل حل بوده است. همزمان، نشانههای ملموسی وجود دارد که نشان میدهد تمایلی از سوی برخی عوامل این آثار وجود نداشته که معضل اکران عمومی آنان حل شود.
در بررسی سه فیلم مذکور باید این موضوع را در نظر داشت که آثار مذکور با پلتفرمهای خارجی قرارداد بستهاند و در تاریخهای از پیش تعیین شدهای، دراین درگاهها منتشر شدند و استفاده از عنوان «قاچاق» موضوعیت نخواهد داشت.
از سوی دیگر بر اساس اظهارنظرهای مدیران سینمایی به نظر میرسد عوامل این سه فیلم، حاضر به پذیرش راهحلهای ارائه شده، برای حل مسئله اکران نبودهاند. در حالیکه دو فیلم «عامهپسند» (سهیل بیرقی) با حضور فاطمه معتمدآریا و باران کوثری و فیلم «حدود 8 صبح» (منوچهر هادی) با نقشآفرینی حمید فرخنژاد و گیجگاه (عادل تبریزی) هم اکنون در تمامی سینماهای کشور در حال اکران هستند.
این موضوع نشان میدهد برای نمایش هر فیلمی با هر بازیگری، راهحلهایی وجود دارد و مسیر گفتوگو و تعامل با سازمان سینمایی و وزات ارشاد مسیر یک طرفهای نیست.
مهمترین چالش سینما، مسئله کشف حجاب برخی بازیگران این آثار و لجاجت با مشی حاکمیت، با دستاویزی تحت عنوان «همراهی با مردم» پس از حوادث سال گذشته است.
ابهام سرنوشت برخی از بازیگران سینما موضوع بسیار مهمی در نظر افکار عمومی است و مخاطبان سینما با سئوالات فراوانی مواجه هستند. به عنوان مثال بخشی از علاقهمندان سینما با این چالش مواجه هستند که ترانه علیدوستی که از سن 18 سالگی (سال 1379) تا سال 1400 چگونه «حجاب عرفی» مرسوم روی سرش سنگینی نمیکرد!؟
چه اتفاقی افتاده که وی به صورت ناگهانی در سال 1401 به نوعی از شناخت دست پیدا کرده که باید حجاب «عرفی» را کنار بگذارد.
نکته جالب اینجاست که فیلم «اورکا» که ترانه علیدوستی در آن نقش یک زن شناگر واقعی را با عنوان «الهام اصغری» را بازی کرده درباره زنی است که تلاش میکنند با پوششی رسمی رکورد شنای آزاد را ثبت کند.
بخشهایی از فیلم به این موضوع اختصاص دارد که الهام اصغری(با ایفای نقش ترانه علیدوستی) تمام تلاش خود را به کار گرفته تا با پوششی کاملتر از شهروندی که در خیابان تردد میکند، رکورد شنای خودش را ثبت کند.
بخشی از چالش محتوایی فیلم به این موضوع اختصاص دارد که این بازیگر در طول مسیر قصه فیلم تلاش کرده نظر مسئولان وقت فدراسیون را نسبت به حجاب خود جلب کند و حتی با حجاب کاملتری فعالیتهای فردی خود را دنبال کند.
«اورکا» از هر منظری صرفا یک فیلم نیست، بلکه صورت وضعیتی است که با تماشای آن و فرامتن بازیگران، به پاسخ بسیاری از ابهامات درباره مشی بازیگرانی کشف حجاب کرده، میتوان دست یافت و پاسخ سئوالات بسیاری از رفتارهای فرامتنی بازیگران زن سینما را در این فیلم جستجو کرد.
الهامالسادات اصغری کیست؟
فیلم اورکا بر اساس مسیر فعالیتهای ورزشی الهام اصغری ساخته شده است. این شناگر زن ایرانی موفق به ثبت رکورد جهانی گینس در شنا کردن با دستهای بسته در دریا شد.
اصغری در سن 26 سالگی با طی مسیر رفت و برگشت 12 کیلومتری منطقه مرزگاه تا چیلک در ساحل شهر نوشهر کنار دریای خزر و در مدت 5 ساعت حد نصاب جدیدی در رشته آبهای آزاد ثبت کرد. او با پوششی کامل به مدت 3 ساعت با دستان بسته پنج کیلومتر و پانصد و هشتاد متر شنا کرد و رکورد این رشته را شکست و آن را در کتاب گینس ثبت کرد.
او سپس در 28 آذر ماه 98 به مدت پنج ساعت و دو دقیقه، با یک دست بسته، ده کیلومتر در دهانه خلیج چابهار شنا کرد و رکورد جهانی گینس را دوباره شکست.
«اورکا» همچون فیلم قبلی «سحر مصیبی» به موضوع زنان ورزشکار و روایتی از فعالیتهای ورزشی «الهام اصغری» میپردازد. مصیبی پیش از ساخت این فیلم اثری درباره "خواهریان منصوریان" با عنوان «صفر تا سکو» را با دستاندرکارانی مشابه ساخت و این فیلم نخستین تجربه سینمایی-داستانی این مستندساز ست که بر اساس زندگی شناگر مشهور ایرانی «الهام السادات اصغری» در دولت دوازدهم{سال 1398 } ساخته شده است.
پروژه هیولاسازی از مدیران زن محجبه
در سکانس نخست فیلم، به صورت نمادین، یکی از مدیران ورزشی حوزه زنان در قاب دوربین جای میگیرد. این پرسوناژ جهتگیریهای فیلم را آشکار میکند. در سکانس افتتاحیه، نظرآبادی(مهتاب کرامتی) در مقام مدیری ورزشی، از لباس زنان ورزشکار رونمایی میکند و این البسه قبل از رونمایی شبیه کفنهایی هستند که به صورت نمادین، موقعیت حضور ورزشی زنان توام با حجاب را توصیف میکند.
در ادامه با الهام اصغری(ترانه علیدوستی) با نام واقعیاش مواجه خواهیم شد. اصغری، مربی شنا توسط همسرش مورد آزار و اذیت خشونت خانگی قرار گرفته و البته دلایل این خشونت خانگی توسط احمد همسر الهام برتماشاگر آشکار نمیشود.
روایت فیلم درباره زنی مطلقه است که از یک زندگی پر از خشونت جداشده و ناگهان بدون هیچ مقدمهای او را درمقابل دوربین میبینیم که برای حل مسئله افسردگی خود به دریا میرود تا خودکشی کند.
او مدتی طولانی در دریا شنا میکند و با گذشت زمان متوجه میشود که میتواند مدتی طولانی را در دریا شنا کند و این موضوع به دغدغه ورزشیاش تبدیل میشود.
او برای ادامه فعالیت، به فدراسیونهای ورزشی شنا مراجعه میکند، اما با برخورد خشن و غیرقابل انعطاف نظرآبادی مدیر فدراسیون، نمادی از سختگیریهای حاکمیتی، مواجه میشود و نظرآبادی رکورد شنای 12 کیلومتری او در دریا را کذب تلقی میکند.
چالش مهم نظرآبادی با «الهام» به دلیل پوشش عرفی است و متقابلا الهام تلاش میکند از حیث پوشش این مدیر سختگیر را راضی کند. گزارههای نمایشی در فیلم نظیر خشونت خانگی توسط همسر، عدم واگذاری اتاق در هتل به دلیل مجرد بودن، نگاههای سختگیرانه در وزارت ورزش نشانههای آشکاری است که اورکا را تبدیل به یک فیلم فمنیستی بسیار سطحی و مغرضانه میکند.
این فیلم بر اساس زندگی الهام اصغری ساخته شده که در تیتراژ با جزئیات سوابق و موفقیتهای او به تصویر کشیده میشود.
او پس از این ناکامی به چابهار سفر میکند تا رکورد خود را در دریای عمان ثبت کند اما کشت ساحلی با او به مثابه گشت ارشاد برخورد میکند و با صدمه زدن به او مانع ادامه فعالیتش میشوند.
سالهاست دوگانهای استمراری، در اکوسیستم سیاسی - فرهنگی کشور رسوب کرده که میتوان با تحلیل متن و فرامتن اورکا به صورت نمادین، از آن لایهبرداری است.
خیز اورکای «اصلاحطلبان» و اعتدالیون دربرابر «احمدینژادی»
در تیتراژ نهایی اغلب تولیدات سینمای ایران، چهرههایی که در مسیر ساخت یک اثر افراد تاثیرگذاری هستند، بر اساس یک رسم متداول در لیستی با عنوان «باتشکر» ها قرار میگیرند. برای ارزیابی فیلم «اورکا» که در پلتفرمهای جهانی منتشر شده، تیتراژ انتهایی فیلم بشدت جلب توجه میکند.
با توجه به اینکه فیلم در دولت قبل ساخته شده، لیست مفصلی از چهرههای دولتی در لیست "باتشکر"های فیلم قرار گرفتهاند.
غیر از نام معصومه ابتکار در بخش مهم تیتراژ، "باتشکرها"، نام دبیرشورای عالی مناطق آزاد تجاری، سفیر ایران در قطر، دبیرکل ملی المپیک، بسیار مورد توجه قرار میگیرد. حال پرسش مهم این است که چرا تیم اعتدال- اصلاحطلبان» از چنین فیلم هایی حمایت میکند؟
چرا اصلاحطلبان و اعتدالیون از فیلم «اورکا» حمایت کردند؟
آغاز موفقیتهای تلاشگرایانه الهام اصغری در اواخر دولت دوم محمود احمدینژاد آغاز شد. دولتی که با شعار " مشکل مردم ما مشکل موی جوان های ماست!؟ " در انتخابات سال 1384 پیروز شد و سختگیریهای سلیقهای همان دولت ورزشکاری همچون اصغری را در ثبت موفقیتهایش ناکام گذاشت.
اصغری فعالیتهای خود را در دولت حسن روحانی ادامه داد، اما مشمول همان بیرحمی ورزشی شد. پرسش اینجاست چرا اعتدالیون به جای توجه به موقعیت این ورزشکار و به رسمیت شناختن موفقیتهای او ترجیح دادند که ساختن فیلمی سیاه از فعالیتهای ورزشی او را حمایت کنند!؟
در لیست باتشکرهای فیلم نام «صالحی امیری» به چشم میخورد. شخصیتی سیاسی که در همان مقطع، وزیر ارشاد و در دورهای دیگری رئیس ملی کمیته المپیک بوده است.
تصویر بالا از فیلم نشان میدهد که اعتدالیون و اصلاح طلبان همچنان به جای حل صورت مسئله همچنان به دنبال گروکشی سیاسی هستند. طیف «مدیران سیاسی چادری» اعتدالی و اصلاحطلب، که نام آنان در تیتراژ فیلم درج شده، برای فاصله گذاری سیاسی میان خودشان و حاکمیت از چنین دستاویزی بهرهبرداری سیاسی کردهاند و از تولید چنین اثری حمایت کردهاند.
در حالیکه افکار عمومی در تفکیک احزاب سیاسی دچار جزئی نگری در قضاوت نیست، اما سلبریتیبازی اصلاحطلبانه، برای گروکشی سیاسی به هرس کردن شاخهها منجر نمیشود بلکه در بریدن تنه درخت موثر خواهد بود.
نتیجه عدم توجه به حل مشکلات ورزشی «الهام اصغری» در دوران اعتدالیون و حمایت همه جانبه برای ساخت فیلمی سیاه درباره تلاش این شناگر، چه نتایج فرهنگی در پی خواهد شد؟
در نخستین نمایش این فیلم در جشنواره سانتا باربارای آمریکا علیدوستی روی فرش قرمز این فیلم در مقابل طیف وسیعی از خبرنگاران خارجی مدعی شد که شنا به طور رسمی برای زنان در ایران ممنوع است. این اظهارنظر با واکنش رئیس فدراسیون شنای بانوان همراه بود و کلی جنجال آفرید.
همانطور که اشاره شد سلبریتیها ابزار همان حزب سیاسی هستند که در این گزارش بدان اشاره شد و اغلب آنان پیروان همین جریان سیاسی هستند و این رابطه با سیاسیون و سلبریتیهای پیرو آنان یک بازی دوسربرد.
جریان ساخت فیلم اورکا و بزرگنمایی عدم توجه مسئولان ورزشی به اصغری، به دستاویزی تبدیل شده که میتواند با توجه به آن، حواشی سینمای ایران را تحلیل کرد. فرهنگ اصلاحطلبی مولف در تابوسازی و تابوشکنی را به صورت ریزبینانه بررسی کرد.
این فرهنگ در دهه شصت با تندرویهای فرهنگی غیر ضروری طیف گستردهای از تابوها را تولید میکند و به فاصله کمتر از دو دهه بعد سعی میکند تابوزدایی کند. پیروان این فرهنگ سیاسی دست کمی از مولفانش ندارد. پیروان این مکتب {سلبریتیها} در دولت احمدینژاد، در عین بهرهمندی مستمر از منافع عمومی، تبدیل به نماد مبارزه سیاسی شدند و در دولت روحانی از "آش با جاش" بهرهمندتر شدند.
بیشتر بخوانید:
در این فرآیند به جهشهای فردی به واسطه رویکردهای سیاسی باید توجه فراوانی داشت. بازیگر متوسط تلویزیونی مثل امیر جعفری، به واسطه حمایتش از حسن روحانی در انتخابات 1396، تبدیل به بازیگر سینمایی میشود. او در مجموعه گفتوگوهای تبلیغاتی «تیویپلاس» منتقدان روحانی را تنپرور توصیف میکند.
هومن سیدی که در ابتدای فعالیت، صرفا رویای بازیگرشدن داشته ناگهان تبدیل به کارگردانی میشود که فیلمش در دولت فعلی، به عنوان نماینده اسکار معرفی میشود وارتقا جایگاه سیدی، ریشهاش را باید در اهدای سیمرغش به حسن روحانی جستجو کرد.
عدهای به لحاظ کاراکتر هنری - سیاسی که روی تکرار میافتند و رسیدن به ایستگاه پایانی را محتمل میدانند، دیگر خواندن عقد توسط خاتمی و سید حسن خمینی و عکس سلفی با آنان حیات هنریاشان را احیا نمیکند و سرنوشتی مثل فرخنژاد، احسان کرمی و بروز ارزجمند پیدا میکنند.
علیدوستی و تیم تولید کننده اورکا، با تیم زنان مدیر در دولت قبلی، نرد عشق میاندازند و ناگهان با تغییر دولت کمپین زنانه تشکیل میدهند، کشف حجاب میکنند و بر مواضع غیراصولی خود اصرار دارند.
شاید همه این رفتارها به این دلیل است که در دولت احتمالی بعدی، بهرهمندتر خواهند بود و با بررسی سوابق نسبت سلبریتیها با دولتهای دلخواهشان، میتوان پیشبینی کرد که اغلب بازیگران کشف حجاب کرده با یک محاسبه سیاسی - تاریخی به صحنه سینما با حجاب عرفی بازخواهند گشت تا دوباره فیلمی نظیر اورکا توسط سفارش دهندگان بعدی ساخته شود.