ماهان شبکه ایرانیان

علل و پیامدهای انتشار مقاله ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶

در سالهای پایانی حکومت محمدرضا شاه فردگرایی و دیکتاتوری مطلق به تدریج رژیم را به بحرانهای متعددی کشاند

علل و پیامدهای انتشار مقاله 17 دی ماه سال 1356

مقدمه

در سالهای پایانی حکومت محمدرضا شاه فردگرایی و دیکتاتوری مطلق به تدریج رژیم را به بحرانهای متعددی کشاند. سیاستهای ناصواب در عرصه فرهنگی، سیاسی و... حکومت باعث نارضایتی، مناقشات و تضادهایی درون جامعه شد به گونه ای که شکاف در ساختار جامعه آشکار بود. در لایه های پنهان و آشکار بستر شکل گرفته به ناگاه انتشار مقاله ای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه مورخ 17 دی ماه سال 1356 در روزنامه اطلاعات با مضمون اهانت به روحانیون به ویژه یکی از مراجع بزرگ جهان تشیع یعنی آیت الله خمینی منجر به فصل جدیدی در تاریخ معاصر ایران گشت از میان علل متعددی که برای نشر این مقاله وجود دارد، می توان تخریب چهره سیاسی امام خمینی (ره) را به عنوان یکی از مهمترین علل برشمرد تا شاه از این طریق یکی از مخالفین سرسخت را از میدان به درکند. قاعدتاً انتشار چنین مقاله ای در این برهه حساس زمانی هم چون سایر حوادث رخ داده در بستر تاریخ این کشور، عاری از پیامد نبود از جمله این که موجی از اعتراضات سراسری در میان اقشار مختلف جامعه به جریان افتاد. به ویژه اوضاع شهر قم به عنوان پایگاه مذهبی ایران دچار تشنج گردید و قیام خونین قم در 19 دی ماه تبعات جبران ناپذیری برای رژیم در پی داشت. در مجموع، انتشار مقاله به رادیکال شدن جنبش و ائتلاف گسترده روحانیت و مردم در عرصه کارزار سیاسی منتج گردید تا آنجا که به زعم بعضی از تاریخ نگاران شعله های انقلاب رفته رفته برکشید. هرچند هیچ انقلابی بدون هزینه میسر نشده اما در ابتدای شکل گیری، اعتراضات طلاب مدبرانه شیوه هایی را تعبیه نمودند تا این هزینه ها کاهش یابد که این امر نیز با نظریه کورپی مبنی بر کاهش هزینه دستیابی به هدف قرابت دارد.

کورپی معتقد است که هر چه تعداد افراد بیشتری در جامعه احساس محرومیت و بی عدالتی نسبی داشته باشند و هر چه هزینه دستیابی به هدف (احتمال دستگیری، مجروح یا کشته شدن) کمتر باشد، در آن صورت فایده بسیج و انقلاب از نظر مردم بیشتر میشود رفیع پور، 1379، (54) افزون بر این رد پای نظریه کورپی به عنوان یکی از مهم ترین و منسجم ترین نظریه های انقلاب و تضاد در رویدادهای مربوط به این دوره از دید پژوهشگران مغفول مانده است بنا به اهمیت رویداد مذکور که از آن به عنوان نخستین جرقه در انبار باروت نظام شاهنشاهی یاد میشود این جستار درصدد است به واکاوی، ماهیت علل و پیامدهای انتشار مقاله مذکور در جریان تشدید بحران و قرابت های آن با نظریه کورپی بپردازد. همچنین عملکرد شاه نسبت به حوادث رخ داده مورد بررسی قرار می گیرد. در خصوص موضوع پژوهش حاضر تاکنون آثاری به چاپ رسیده و هر یک از محققین به فراخور نگاه و زاویه دید به آن پرداخته اند از جمله مقاله جرقه: انقلاب بررسی تحلیلی مقاله احمد رشیدی مطلق» به انشاء محسن بهشتی سرشت و رسول صابر دمیرچی میباشد (1387) که نویسندگان به بررسی مقاله 17 دی و نیز اهداف و نتایج آن پرداخته اند، اما تلاش صورت گرفته در این پژوهش به دلیل عدم جامعیت کافی نیاز به بازخوانی و بررسی بیشتری دارد. در مقاله دیگری تحت عنوان ارزیابی مقالدی ایران؛ استعمار سرخ و سیاه به عنوان عامل شتاب را در انقلاب اسلامی ایران (بر اساس تئوری تحول انقلابی چالمرز جانسون، عباس نعیمی و سایرین (1392) فقط بر نظریه جانسون و عامل شتاب را تأکید نموده اند. همچنین مقاله انفجار یک مقاله و پس لرزه های آن که توسط صفاءالدین تبرائیان (1381) نگاشته شده، بیشتر بر شناخت نویسنده یا نویسندگان مقاله 17 دی و نقش آفرینان دخیل در چاپ مقاله استوار است. در همین راستا کتابی با عنوان ادرباره قیام حماسه آفرینان قم و تبریز توسط نشر نهضت آزادی در سال 1357 به چاپ رسیده و به گزارش وقایع 19 دی ماه در قم، تبریز و دیگر شهرهای ایران به صورت وقایع گونه پرداخته است. علی شیرخانی نیز کتاب «حماسه 19 دی ماه قم 1356 را در سال 1377 تدوین نمود؛ این کتاب مبتنی بر روایت شاهدان قیام است و صرفاً به خاطره گویی و نقل مشاهدات عینی اشاره دارد.

چیستی مقاله 17 دی

با توجه به اهمیت مقاله 17 دی ماه سال 1356 و تأثیر آن در شکل گیری اولین جرقه نظام مند علیه رژیم جهت آگاهی از مضمون آن بخشهایی در ذیل نقل می گردد.

«استعمار سرخ و سیاهش کهنه و نویش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با خصوصیت ذاتی آنها همانند است. خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ، با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی.... سر آغاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهراً هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای پانزدهم و شانزدهم خرداد ماه 2522 در تهران آشکار شد» (اطلاعات، 2536، 15506، 7)

سپس قیام 15 خرداد را ناشی از همکاری مالکان و علما بر شمرده می نویسد:

«از یک سو، عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن (انجمن های دهقانی) نقش بر آب می دیدند، در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایران را غارت کرده بودند، به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق دست و پول در دست عوامل توده ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند می توانند چرخ انقلاب را از حرکت باز دارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آن ها خارج سازند، دست به دامن عالم روحانیت زدند.» (همان) در ادامه آیت الله خمینی را نماینده مالکان ناراضی از اصلاحات ارضی بر شمرده و به توهین و ناسزاگویی به ایشان می پردازد و نسب وی را زیر سؤال می برد مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر از روضه خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد موج علیه انقلاب رو به رو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند در صدد یافتن یک)روحانی( بر آمدند که مردی ماجراجو بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و به خصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آنها را تأمین نماید و چنین مردی را آسان یافتند؛ مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجح ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایتهای خاص، موقعیتی به دست نیاورده بود، در پی فرصت می گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند. روح الله خمینی، عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسب ترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه تنگین روز پانزده خرداد شناخته شد. روح الله خمینی معروف به (سید هندی) بود درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیک ترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان به سر برده و در آن جا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سروده و به نام (هندی) تخلص میکرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است.....» (همان)

با تأمل در نوشتار فوق می توان به تلاش شاه برای ایجاد شکاف در میان جناح های مختلف روحانیت پی برد. در مقاله مذکور امام خمینی به شدت منفور و بی اعتقاد و وابسته به غرب و مراکز استعماری تشخیص داده شد اما در مقابل روحانیون سنتی که مخالفت جدی با رژیم نداشتند مورد ستایش قرار گرفتند و از آنان به عنوان روحانیون عالی مقام کشور یاد شد. هم چنین رژیم با تخریب چهره سیاسی شخص امام خمینی (ره) و ایجاد شبهات مختلفی همچون جاه طلبی و بی ایمانی وابستگی به استعمار و دل سپردگی به قدرت و قبولاندن این اتهامات به مردم می توانست شک و تردید در طرفداران امام (ره) ایجاد نماید (بهشتی سرشت، 1387، 15) از سوی دیگر رژیم، پانزدهم خرداد را به عنوان یک ابلوای شوم برشمرد که به منظور مقهور کردن انقلاب سفید شاه پی ریزی شده بود و روحانیون مبارز و مردم انقلابی را با چاقو کش ها در یک ردیف قرار داد. چنین ادعا شده بود که در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جایی دیگر، اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله» دیده می شود.

در مجموع، مقاله فوق با نام مستعار احمدی رشیدی مطلق به چاپ رسید. درباره نویسنده اصلی مقاله تا به امروز شبهات بسیاری وجود دارد و کسی در این زمینه حاضر به پذیرش مسئولیت آن نشده است. احتمالاً شاه تحت تأثیر سخنرانی کارتر در جانبداری از وی به منظور تضعیف مقبولیت روز افزون آیت الله خمینی، دستور چاپ مقاله مذکور را داده است (میلانی، 1385، 211)

داریوش همایون که در آن زمان وزیر اطلاعات بود تصدیق می نماید که مقاله به امر شاه به چاپ رسید (پروژه تاریخ شفاهی ایران ج بیستم، 136)

بستر و علل انتشار مقاله 17 دی ماه سال 1356

بستر رویدادها در این مرحله از تاریخ با توجه به آشکار شدن مخالفت ها و فضای استبدادی کشور، رژیم را ناگزیر به رویارویی با مخالفین نمود. فضای حاکم بر کشور طی واپسین سالهای حکومت محمدرضا شاه مملو از بحرانهای متعدد بود از منظر برخی ناظران مسائل سیاسی ایران وقوع انقلاب سال 1357 چندان دور از انتظار نبود از این جهت که ایدئولوژی تشیع در حال احیاشدن بود به عنوان مثال فقط در تهران طی سالهای 1965 تا 1975 (1343-1353) حدود 26 انتشاراتی که تنها به نشر کتابهای مذهبی می پرداختند دایر شده بود. تألیفات مذهبی که از دیدگاه سانسورچیان بی اثر تشخیص داده میشد از هر نوع و در تیراژهای بالا انتشار می یافت و در اختیار عموم مردم قرار می گرفت. (میلانی، 1385، 210) اعتراض صدها تن از دانشجویان علیه تعلیمات مختلط در دانشگاه تهران در سال 1356 سمبل از سرگیری حیات اسلام به حساب می رفت (همان 211). از دانشجویان دختر طی تعهد نامهای حکم شد که در دانشگاه حق به سر کردن چادر ندارند (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 2 315) تعدادی از دانشجویان به نمایندگی سایر دانشجویان به منزل داریوش فروهر رفته و نسبت به تعطیل شدن نمازخانه دانشگاه و خودداری از ورود دختران با حجاب اسلامی به دانشگاه اعتراض و از وی چاره جوئی نمودند. (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 27 317) گرایش مردم به مذهب نوعی اعتراض به خفقان و سرکوب موجود بود (بیل، 1371، 298). جرقه ای که مسبب شتاب جریان این اقدامات اعتراض آمیز مردم شد، مقاله توهین آمیز 17 دی ماه سال 1356 بود که علل مختلفی برای انتشار آن وجود داشت از جمله اینکه در سال 1354 معاهده های دوستانه ای بین ایران و عراق به امضاء رسید که شرایط سفر به عتبات عالیات را برای ایرانیان مشتاق زیارت فراهم نمود و در نتیجه زمینه مراوده امام خمینی (ره) با مردم که در این سالها در تبعید به سر میبرد نسبت به گذشته تسهیل یافت (کدی 1369، 357). نوارها و پیام های ایشان که اغلب علیه رژیم بود در سطح کشور به سرعت منتشر گردید زیرا ایشان با روحانیون مخالف رژیم در داخل کشور رابطه تنگاتنگی داشت که عامل مهمی برای تکثیر و چاپ هر چه سریع تر نوارهای وی و توزیع آن میشد (طلوعی، 1372، 754). بعد از معاهده مذکور، سفیر ایران در عراق به دولت مردان رژیم گزارش میدهد که آیت الله خمینی در نجف علیه رژیم ایران فعالیت دارد و خواستار دستورالعمل مقابله در این خصوص شد که شاه با غضب پاسخ داده بود این صدا را خفه کنید (انصاری، 1380، 94)

شایان توجه است که در آن زمان گزارشهایی مبنی بر طرح مسئله «ولایت فقیه و نامشروع بودن سلطنت توسط امام (ره) که در چاپ جدید توضیح المسائل ایشان انتشار یافته بود، از عراق به ایران ارسال گردید. خلعتبری وزیر امور خارجه اخبار واصله را در این خصوص به عرض شاه رساند (مسعود انصاری ،1371 75) از این رو احساس قدرت و ثبات پوشالی محمدرضا شاه و غرور نخست وزیرش (آموزگار) منجر به این شد که رژیم به ستیز با امام خمینی (ره) برود (فردوست، ج 1، 1387، 575). در آبان ماه همین سال نیز مراسم باشکوه برای بزرگداشت «آقا مصطفی»، فرزند تازه گذشته امام (ره) برگزار گردید و امام خمینی (ره) طی سخنرانی دهم آبان، قشرهای روشنفکر و دانشگاهی را جهت اتحاد با روحانیون و مبارزه علیه رژیم ترغیب نمود. این خود دستورالعملی برای مصمم نیروهای مخالف رژیم بود و کلیه این موارد موجب خشم رژیم گردید (طلوعی، 1372، 754).

یکی دیگر از علل مهمی که پژوهشگران تاریخ معاصر ایران بر سر آن مناقشه دارند به حمایت آمریکا از محمدرضا شاه مربوط میشود. شاه در جهت سیاستهای کلی دولت آمریکا به اعمال فضای باز سیاسی هر چند محدود و غیرواقعی در جامعه پرداخت (نجاتی، 1373، 13). این امر گروه های مخالف را از خواب بیدار نمود و به مرورزمان منجر به ناآرامیهای سیاسی گسترده ای شد که عنان آن از دست رژیم خارج گردید. هرچند شاه حاضر به آزادی سیاسی بود؛ اما هیچ برنامۀمدونی جهت تقسیم قدرت مطلق خود نداشت (میلانی 1385، 209-208). به تدریج، حمایت های همه جانبه آمریکا، شاه را مصمم کرد؛ فضای به ظاهر باز سیاسی را تعطیل و همان سیاست خفقان و سرکوب را دنبال نماید بی گمان نطق سراسر ستایش آمیز کارتر در سفرش به ایران، در این تصمیم گیری بی تأثیر نبود؛ زیرا تا پیش از این عملکرد شاه در حل بحرانهای سیاسی کشور به شدت تحت تأثیر سیاست حقوق بشری کارتر قرار داشت. شاه شد مخالفان خود به ویژه امام خمینی (ره) را از میدان به در کند انتشار مقاله توهین آمیز 17 دی یک هفته بعد از سفر کارتر به ایران صورت گرفت، (نجاتی، 1373، 61)

در همین راستا باید به این مطلب اشاره نمود که بعد از بازگشت جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا از ایران همچنان تظلمات فراوانی از عدم اجرای فضای باز سیاسی و اقدامات تزویر گرایانه و فریبنده شاه به سازمان ملل میرسید؛ به عنوان مثال نامه کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر در روز شانزدهم آذرماه 1356 در نیویورک مستقیماً با آقای کورت والدهایم تسلیم شد و ایشان در همان تاریخ اظهار داشت که به مسائل مندرج در نامه دقیقاً رسیدگی خواهد کرد (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 78 ،319) بنابراین تصمیم بر این شد که والدهایم دبیر کل سازمان ملل برای بررسی اوضاع به ایران سفر کند در زمانی که والدهایم در ایران بود دکتر سنجابی، زیرک زاده حسیبی و دیگران یک نامه مفصل برای او نوشته و نظریات خود را در باب وضع کشور برای او تشریح کرده و نوشتند که در ایران آزادی وجود ندارد (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 39 102). تصمیم دبیر کل سازمان ملل مبنی بر مراجعه به ایران موجبات نگرانی را برای رژیم فراهم نمود که منجر به طرح نقشه ای جهت نشان دادن وخامت اوضاع داخلی ایران و میسر نبودن شرایط به منظور اجرای فضای باز سیاسی و حقوق بشر بود (دوانی، بی تا، ج 7، 16) بدین گونه رژیم با انتشار مقاله مذکور که مصادف با سال روز کشف حجاب از سوی رضاخان بود موجبات اعتراض طبقه روحانی و مذهبی جامعه را فراهم ساخت این عکس العمل می توانست نشان دهنده ارتجاع روحانیون در مقابل آزادی زنان و اعطای حقوق مساوی به آنان باشد و راه را برای اثبات دموکرات بودن شاه و در مقابل احراز واپسگرایی روحانیون هموار سازد. (همان، 18) شاه از این طریق میتوانست روحانیون تندرو را سرکوب نموده و نسبت به اهمال کاری های خود پیرامون فضای باز سیاسی توجیهاتی را برشمارد.

در مجموع، به نظر میرسد که ماهیت استبدادی حکومت محمدرضا شاه تاب هیچ گونه انتقاد و فضای باز سیاسی را نداشت چه برسد به انتقادات کوبنده امام خمینی (ره) که برخلاف دیگر مخالفین به ریشه مشکلات که همان شخص محمدرضا شاه بود، می تاخت رژیم پهلوی به علت داشتن ارتش قدرتمند و حمایتهای دولت، آمریکا خود را شکست ناپذیر میپنداشت؛ بنابراین، بدون توجه به جایگاه امام (ره) و محبوبیت ایشان در جامعه اقدام به چاپ و نشر مقاله 17 دی ماه سال 1356 نمود.

پیامدهای مقاله 17 دی ماه سال 1356

صرف نظر از آرای متعدد پیرامون علل و مرجع چاپ و نشر مقاله با توجه به ساختار رژیم پهلوی و ماهیت استبدادی آن چنین اقدامی قاعدتاً باید توسط محمدرضا شاه یا ساواک یا هیئت دولت انجام شده باشد (پارسونز، 1363، 99). سنجابی در خاطراتش این مقاله توهین آمیز را یکی از عوامل کلیدی در تحریک روحانیت و توده ها علیه رژیم و سرآغاز جنبشی علنی قلمداد می نماید (سنجابی، 1368، 286) در واقع قیام قم یک حادثه منفرد نبود. بلکه یکی از سلسله حوادثی بود، که در طول چند ماه ظهور کرد و سیر حرکت پویای خود را در تهران و شهرستان ها ادامه داد (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 29 ،289) از مهمترین پیامدهای این مقاله می توان به شکل گیری اعتراضات روحانیت و توده ها علیه رژیم، برجسته شدن ایدئولوژی، اسلام، تبلور رهبریت امام خمینی (ره) و شروع فضای انقلابی اشاره کرد.

الف) شکل گیری اعتراضات روحانیت و توده ها علیه رژیم

بعد از انتشار مقاله 17 دی ماه سال 1356 در اکثر شهرهای کشور اعتراضاتی علیه رژیم شکل گرفت از جمله در قم مأموران شهربانی برای متفرق کردن معترضان دست به خشونت زدند و همین امر منجر به کشته شدن یک تن شد که این اولین قربانی انقلاب بود (نهاوندی ،661) از سوی دیگر، دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر تهران در 21 دی ماه به کشتار مردم قم، اعتراض کردند صفحاتی از تاریخ معاصر ایران (1362 (66) اعتراضات دانشجویی به حدی گسترده شد که رژیم ناگزیر اکثر مدارس عالی را تعطیل کرد معلمان و دانشجویان در دیگر کشورهای اسلامی همچون سوریه، لبنان، کویت، افغانستان پاکستان با این وقایع اظهار همدلی و اتحاد کردند (مدنی، 1378، 327-326) در مقابل راهپیماییهای شکل گرفته مخالفان شاه به آموزگار به عنوان نخست وزیر وقت و حزب رستاخیز مأموریت داد تا تظاهراتی برای حمایت از رژیم به راه اندازد و این تظاهرات باید از طبقات مختلف مردم تشکیل و حضور زنان ضروری تشخیص داده می شد (ثابتی، 1390، 407) در نهایت به راه انداختن این قیل و قالها برای رژیم سود چندانی نداشت. در این میان آیت الله شیرازی اظهار تعجب نمود که این حوادث تلخ در کشوری رخ داده که قانون اساسی آن به صراحت مسئولین امور را مروجان دین اسلام و مذهب شیعه می داند. در کمال ناباوری به حریم احکام اسلام و روح آن تعدی می شد اما هیچ کدام از مسببان مورد بازخواست قرار نمی گرفتند (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 2152)

در آن ایام خبرنگاران خارجی بسیاری با آیت الله شریعتمداری مصاحبه کردند و ایشان با اظهار حقایق این حوادث ناگوار را در فضای بین الملل منعکس کرد (دوانی، بی تا، ج 7، 29-28) وی افزون بر ذکر مصائب وارد شده بر قم اظهار نمود:

... آنها مطالب ما را تحریف کرده و گفته بودند این اقدامات به خاطر آزادی زنان و اصلاحات ارضی انجام شده در حالی که ما ضمن این که با قوانینی که مخالف احکام الهی است مخالف هستیم، ولی مخالفت مربوط به اهانتی بوده که به جامعه روحانیت شده بود.» (روحانیت و ساواک، 211، 1371)

حوزه علمیه به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان قم برای نشان دادن خشم خود نسبت به مسببان که به جای مجازات و توبیخ آنان جمعی از فضلا و متدینین را به علل واهی تبعید کرده بودند و تعزیت به بازماندگان از عموم مردم خواست تا در مجالس عزاداری شرکت نمایند (اسناد انقلاب اسلامی، 1374، 426 در مجموع اعتراضات مردم قم به عنوان جنبش مذهبی ضد سلطنت پاسخی دندان شکن نسبت به توطئه ها خدعه ها و دسیسه های شاه بود (براهنی 1358، 55).

از سوی دیگر، در تبریز بنا بود در مساجد برای کشته شدگان قم مراسم ترحیم گرفته شود اما رژیم به جای آرام کردن مردم دست به حماقت بزرگی زد و درب مساجد را بست. واکنش مردم تبریز در مقابل درهای بسته مساجد و کشته شدن جوانی در مقابل مسجد قزل لی، رفتن به خیابان ها و از بین بردن مظاهر تمدن غربی بود. (سولیوان بی تا 99 و آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 44 320). تظاهر کنندگان 73 بانک 9 سینما، 22 مغازه و 13 اتومبیل دولتی را به آتش کشاندند و به ده ها اتومبیل خسارت رساندند (رستاخیز ش 1847) همان طور که شاهدان اروپایی در تبریز بیان می نمایند در حمله به بانکهای بزرگ همه اسناد و مدارک از میان رفت اما حتی یک ریال هم از صندوق های آن کاسته نشد. هدف این تظاهر کنندگان که مطبوعات دولتی از آنان به عنوان اوباش حریص یاد نمود بیشتر بار سیاسی داشت تا غارت اموال و پر کردن جیبهای خود. در هر صورت، بعد از سال 1342 این بزرگترین اعتراض عمومی از سوی توده های مردم به شمار می رفت آبراهامیان (1384، 625-624) که با دخالت ارتش آرامش به تبریز بازگشت. (فوران 1386، 560) روزنامه نوید ارگان حزب توده در شماره 18 خود به شرح و تفسیر اتفاقات بعد از 17 دی 1356 پرداخته و می نویسد:

قتل عام پس از هر چهل روز نشان داد که بین توده ها و رژیم از رگ و ریشه فاسدی که بخشک وار به روی میهن ما افتاده جز گور هزاران شهید و سلسله جبالی از خشم و خصومت و ستیز، هیچ رشته و پیوندی وجود ندارد. تظاهرات تبریز آمیزه ای از سوگواری برای شهدای قم و اعتراضی به شرایط اختناقی و استبدادی حاکم بر ایران بوده (روزنامه نوید، ش 18، 1). نمایندگان مجلس حوادث تبریز را به مشتی اجامر و اوباش و مزدوران خارجی نسبت دادند. در جلسه بعد اتفاقات را به پای حسادت دشمنان گذاردند که با حمایت امپریالیزم و استعمار، مردم میهن پرست تبریز را به وحشت و اضطراب انداخته اند و بی خبر از عمق فاجعه، آن را موجی زودگذر تشبیه نمودند. (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی جلسه 146 و 145) از سوی دیگر دادستان شهرستان تبریز به صراحت گفت: «همه دستگیر شدگان – یعنی متهمین – تبریزی هستند». (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 259803) محمدرضا شاه نیز در دفاع از خود و حکومتش ادعا نمود این حوادث از طریق گروهی خراب کار صورت گرفته است، (پهلوی 1372، 331-330).

آیت الله محمدرضا گلپایگانی در محکومیت کشتار مردم در قم تبریز و ابراز تنفر از اتهام کمونیسم و مارکسیسم برای مخالفین رژیم و همچنین برگزاری مجلس ختمی در مسجد اعظم قم جهت تجلیل از شهدای حوادث تبریز اعلامیه ای صادر کرد آرشیو) مرکز اسناد انقلاب اسلامی 608- هم چنین برلزوم اتحاد مردم و عمل به دستورات و احکام اسلام تا برقراری نظام اسلامی تأکید نمود. (آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، 22- 53 – 256 الف) سید کریم کاظمی نماینده ابهر در مجلس شورای ملی ضمن بد و بیراه به داریوش همایون اظهار داشت که سبب اصلی وقایع قم و تبریز وزیر اطلاعات و جهانگردی است، چرا اگر جلو نشر مقاله را که بر علیه امام خمینی (ره) بود را می گرفت هرگز چنین وقایعی به وقوع نمی پیوست (آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ،30 ،2600) چند ابعاد اعتراضات شکل گرفته در شهرهایی چون قم و تبریز طیف گسترده ای از نارضایتی را به راه انداخت ما امواج این اعتراضات به دیگر شهرها هم کشیده شد و تا فروپاشی کامل رژیم ادامه داشت.

ب) برجسته شدن ایدئولوژی اسلام

متأثر از قیام تبریز آتش اعتراضات در سایر شهرهای کشور شعله ور شد که طی آن افراد زیادی در این قیام ها کشته شدند. با این حال مراسم چهلم بزرگداشت این شهدا بسیار باشکوه و باعظمت برگزار گردید. سنت شیعی یعنی برگزاری مراسم چهلم برای کشته شدگان، به تظاهرات علیه رژیم منتهی گردید که خود کشتگان جدید و در نتیجه چهلم های جدیدی در پی داشت. این شیوه «چله نیاز چندانی به رهبر نداشت که بگوید کی و چگونه علیه شاه باید اعتراض کرد. این تناوب انسجام یافته بحران سیاسی شکل گرفته را استمرار بخشید (معدل، 1382، 182) در یکی از اعلامیه های خطی پس از تشریح کشتار قم چنین عنوان شد:

«آنها که کشته شدند کاری حسینی کردند و آنها که مانده اند، باید کاری زینبی کنند». این گونه اعلامیه ها با بکار بردن شعایر مذهبی کار را برای رژیم دشوار می ساخت. حماسه حضرت زینب (ع) برای مردم تداعی میشد و افراد به پایداری و حفظ خون شهدا ترغیب می شدند (حماسه آفرینان قم و تبریز، 56) در این راستا فیشر برای تکوین این ایدئولوژی از پارادایم کربلا نام برد. الگوی وحدت بخشی که یک چارچوب معنایی برنامه ریزی شده کل منابع و نمادهای موجود فرهنگی را با قدرت بسیار در خود جذب می کرد و آن را در معرض استفاده به منظور بسیج توده ای قرار می داد. به قولی، پارادایم کربلا حماسه ای ارزشی با توان بسیجی بسیار زیاد محسوب می شد.» (سمتی، 1375، 153)

علاوه بر آن فقدان احزاب سیاسی، آزاد انجمنهای کارگری محافل حرفهای خودگردان و همچنین نبود آزادی بیان و اجتماع سبب گردید مذهب تشیع به عنوان تنها عامل وحدت بخش در جامعه ایران شناخته شود مذهب اسلام با پیشینه بیش از هزار سال خود این پتانسیل را دارا بود تا توده هایی که نسبت به وضع موجود نارضایتیهای عمیقی داشتند را بسیج نماید (اشرف، 1387، 172) در بحبوحه چنین خفقانی جامعه روحانیت از منابر جهت حمله ها و موضع گیری های سیاسی علیه شاه بهره جستند. میشل فوکو که در آستانه انقلاب سال 1357 در ایران حضور داشت اذعان می دارد: تمام روز ملاها در مسجدها باخشم از شاه از آمریکا و از غرب و ماده پرستی آن حرف زده اند و مردم را، به نام اسلام و قرآن به پیکار با همه این رژیم فراخوانده اند... بسیاری از این موعظه ها را ضبط کرده اند و کاستها در سراسر ایران دست به دست گشته است» (فوکو، 1392، 29-28). بدین ترتیب اماکن مذهبی توانست نقش مؤثری در بسیج توده ها به عهده گیرد و پایگاهی جهت مبارزات سیاسی شد که علاوه بر وعظ و تبلیغ دین به نقد تحولات اجتماعی و سیاسی پرداخت. بر اساس شواهد تاریخی موجود مردم که پیش از این به ارتباط رسانه ای دولت به عنوان تنها منبع جهت کسب اطلاعات متکی، بودند به تدریج این شیوه تغییر نمود بخش عظیمی از مردم که تحت مدیریت مساجد و نیروهای مذهبی بودند عملاً اخبار واصله از شخصیت ها، وقایع و پدیده ها را توسط فعالان این اماکن مقدس دریافت می نمودند. این رویداد به شکست انحصاری رسانه ای دولت و محدودیت آموزشهای سیاسی منتج گردید (جمالزاده، 1392، 184). در بستر این فضای شکل گرفته ایدئولوژی اسلام پیش از همه از اقبال عموم برخوردار شد.

ج) تبلور رهبریت امام خمینی (ره)

انتشار مقاله 17 دی و حوادث بعد از آن پیامدهای سنگین و غیر قابل جبرانی برای رژیم داشت. رهبری معترضان از دست گروه غیر مذهبی (جماعتی که به دادن نامه های سرگشاده، بیانیه و شب های شعر سیاسی اکتفا میکردند به دست اقلیت مذهبی رادیکال افتاد که توان جذب گروههای بیشتری از مردم را داشتند حاضر به سازش نبودند و به کمتر از رفتن شاه راضی نمی شدند (کدی 1369 (358) آنچه در این میان شور و هیجان مردم را دامن می زد، نوارها و پیامهای امام خمینی (ره) بود همه نوارها یک پیام مشترک داشت همه بدبختیهای شما از وجود شاه است و تا شر او را از سر مملکت کم نکنید مشکلات و گرفتاریهای شما حل نخواهد شد (سولیوان، بی تا، 100)

امام (ره) ضمن عرض تسلیت و تشکر مردم ایران را به ایستادگی دعوت نموده به آنان بشارت میداد که این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید و آنان را ملتی هوشیار و مقاوم نامید (صحیفه نور، 1361، ج 1، 267)

اعتراضاتی که از دی ماه سال 1356 آغاز شد پیوند بین نیروهای سکولار و مذهبی درون اپوزسیون را مستحکم ساخت این گروهها در ابتدا جهت انتخاب رهبر واحد اتفاق نظر نداشتند. لیکن با حمله مستقیم محمدرضا شاه به امام خمینی (ره) آن را به رهبر، بالفعل، انقلاب تبدیل کرد. یعنی شاه با این کار گور خود را گند گروه های سکولار از جمله چپها این اصل را پذیرفتند که برای بسیج علیه شاه از راهکارهای مذهبی بهره ببرند (امجد، 1380، 200 و معدل 1382، 181) ریشه این اتحاد را میتوان در 15 سال پیش قیام 15 خرداد (1342) جست. با این که آن قیام با شکست مواجه شد اما آغازی برای همکاری بین دو طیف نیروهای غیر روحانی و گروه های مذهبی علیه رژیم گردید. این وحدت رویه بعد از دی ماه 1356 منسجم تر شد و باهم افزایی قدرت بیشتری گرفت بدون این اتحاد سقوط حکومت پهلوی امکان پذیر نبود (استمپل، 1377، 21). افزون بر آن، از مهمترین نتایج مبارزات، امام ایجاد شکاف عمیق و آشکار میان رژیم و مذهب بود تا قبل از نهضت امام مشکل خاصی بین قم و حکومت دیده نمیشد یا حداقل عناصر مذهبی رژیم پهلوی را ضد مذهب نمیدانستند اما مبارزه امام و حوادث بعد از آن این پندار را به چالش کشاند به طوری که دیگر کمتر دینداری حکومت را مدافع و پشتیبان دین اسلام می دانست. «دیگر پیامد مهم مصاف امام با رژیم، تأثیر آن بر رأس هرم روحانیت بود. مبارزه امام، به عنوان یک مرجع تقلید، با رژیم باعث گردید که هیچ مرجع و هیچ روحانی طرز اولی نتواند حداقل در ظاهر رابطه- ای با رژیم داشته باشد. ( زیباکلام، 1372: 85) رژیم در ارزیابی، مقبولیت آیت الله خمینی دچار اشتباه شده بود. محمدرضا شاه که بر روی آیت الله شریعتمداری محافظه کار حساب کرده بود با انتشار مقاله مذکور دو جبهه رادیکال و میانه رو در مقابل خود قرار داد ( امجد، 1380، 83)

د) شروع فضای انقلابی

از فضای کلی حاکم بر کشور چنین استنباط میشود که رویه استبدادی محمدرضا شاه احساس محرومیت و بی عدالتی نسبی را در جامعه تشدید کرد ساختار حکومت پهلوی دوم به گونه ای بود که محمدرضا شاه در صدر امور کشور قرار داشت و هیچ گروه سیاسی – اجتماعی، حزب و تشکیلاتی قادر به دخالت و نظارت، نبود به تبع آن در این ساختار فساد اقتصادی و نادیده انگاشتن حقوق مردم امری مرسوم و معمول گردید این کار با تضعیف مجلس همراه شد انتخاب نمایندگان به خواست مردم نبود بلکه به میل شاه انجام می گرفت (سردارنیا، 1386، 44). امام که به خوبی بر فضای استبدادی و بی عدالتی حاکم بر کشور واقف بود در سخنان خود به صراحت این مسئله را هدف قرار داد. ایشان اظهار نمود:

من به ملت ایران... نوید پیروزی میدهم پیروزی توأم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران پیروزی توأم با برچیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاه روی پهلوی ملتی که با هوشمندی و پیوستگی... به پا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت پرور دارد پیروز است. ملتی که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازی به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه می، دهد پیروز است. پیروز است ملتی که خواهران و مادران دلیرش افتخار به مرگ جوانان برومندش میکند که در صف شهدا هستند (روزنامه، نوید، 1356 ش15، 2-1).

روزنامه نوید نیز در چاپ شماره 15 چنین می نویسید

«گلوله باران وحشیانه مردم در خیابانهای قم بار دیگر با قاطعیت و روشنی نشان داد که بین رژیم گانگستری «شاه - ساواک و خلقهای ایران دریایی از خون فاصله است.... معترضین علیه یزید زمانه» و تبعید آیت الله خمینی شعار می دادند.... حکومتی که با مردم تنها از لوله تفنگ ها سخن می گوید حق حیات ندارد» (همان).

در چنین فضایی که اکثر افراد جامعه احساس محرومیت و بی عدالتی مینمودند بستر حرکت به سوی انقلاب شکل گرفت و این امر با نظریه کورپی قرابت دارد.

همان طور که پیش از این عنوان شد بخشی از اعتراضات در محافل مذهبی هم چون مساجد و هیئت ها برگزار میشد که این اماکن برای افراد دارای تقدس بود از ویژگیهای خاص مبارزات روحانیون که آن را از دیگر گروهها متمایز میکرد قابل تشخیص نبودن نیروهای مبارز از میان جمع گسترده اقشار مذهبی بود افراد مختلف از اقشار گوناگون وارد اماکن مذهبی می شدند که همگی در حال عبادت بودند که گاهی اوقات تحت این پوشش اقدامات سیاسی نیز صورت می گرفت که تشخیص آن برای نیروهای اطلاعاتی به مراتب سختتر از دیگر مخالفان بود. همین امر منجر به کمتر آسیب دیدن این گروها میگردید به طور مسلم این شیوه به معنای نداشتن چارچوب مبارزاتی نبود بلکه خط فکری امام خمینی (ره) که رهبری مبارزه را به عهده داشت برپایه آموزه های دینی فقه شیعه قرار داشت که دارای چارچوب منسجم و نظام مندی بود (زهیری 291-290) افزون بر آن مردم که بیعدالتیهای نسبی را به ویژه در حوزه فرهنگی تجربه کرده بودند، با حضور در اماکن مقدس اعتراضات خود را به منصه ظهور گذاشتند این تصور در اذهان عموم وجود داشت که حضور در این مکانها احتمال دستگیری مجروح شدن یا کشته شدن را کاهش خواهد داد که این امر با نظریه کوربی مبنی بر کاهش هزینه دستیابی به هدف قرابت دارد. هرچند در واقعیت امر خلاف این پنداشت محقق شد و در زمان اوج گرفتن اعتراضات، حرمت این اماکن شکسته شد و مردم مجبور شدند بهای دستیابی به آرمان خود را بپردازند. طلاب با زیرکی و فراست در روزهای 17 و 18 دی ماه مردم را از شعار دادن منع نمودند تا راهپیمایی ها با مسالمت پیش رود. همین ترفند و آرامش پیش از طوفان منجر به جذب تعدادی بیشتری از معترضین گردید. به طوری که در شروع اعتراضات طلاب پیشرو بودند لیکن در روز 19 دی افراد عادی بیش از طلاب در اعتراضات حضور یافتند به سبب بسته شدن مدارس، دانش آموزان نیز به گروه های معترضان پیوستند (حماسه آفرینان قم و تبریز، 1357، 4959) باید اذعان داشت نظریه کورپی برآمده از ایدئولوژی غیردینی، است، حال آن که از خاستگاه باورهای دینی اغلب معترضین مقاله 17 دی دستگیری مجروح یا کشته شدن در قبال ارزشهای بنیادین هم چون شهادت طلبی دفاع از آرمانهای الهی و کسب پاداش اخروی هزینه گزافی نیست بلکه سراسر سود بوده و البته کسب مقام شهادت خود نوعی پیروزی قلمداد می گردد. اکثر مردم به این باور رسیدند که دفاع از یک مرجع دینی در مقابل یزید زمانه که تجلی آن محمدرضا شاه بود، بر آنان واجب است و تا فروپاشی رژیم فاسد نباید از پا بنشینند و ایام فداکاری و دلاوری در راه دین و عقیده است و این اندیشه در میان بسیاری از معترضین شکل گرفت که «اگر با کشته شدن من انقلاب به نتیجه خود برسد چرا به چنین امری راضی نباشم (یزدخواستی و موحدیان، 1397 ، 143). این گونه باورها و شعائر مذهبی کار را برای رژیم دشوار ساخت و افراد به پایداری و حفظ خون شهدا ترغیب شدند در مجموع فضای ناعدالتی ادراک شده در دوره پهلوی دوم و هم چنین انتشار مقاله 17 دی منجر به شعله ور شدن بارقه های نارضایتی توده ها گردید. این امر به همراه تقلیل هزینه دستیابی به هدف مبتنی بر ایدئولوژی دینی موجب بسیج توده ها و شکل گیری انقلاب شد امام خمینی در یکی از سخنرانیها به این امر اشاره دارد و اظهار می دارد: داگر مطالعه کنید، در انقلاباتی که در دنیا واقع میشود یا در انقلابات کوچکی که در ایران واقع شده است. قبل از این انقلاب بزرگ خواهید دید که این انقلاب از تمام انقلاب هایی که در طول تاریخ واقع شده است، یک انقلاب آرام بوده است و یک انقلابی بوده است که ثمراتش زیاد و چشمگیر و ضایعاتش نسبت به ثمراتش کم بوده است]. (صحیفه نور، ج 15، 85)

عملکرد محمدرضا شاه در مواجهه با بحران

بعد از انتشار مقاله 17 دی و متعاقب آن اعتراضاتی که در پی داشت آنچه حائز اهمیت است روش غیرهوشمندانه رژیم برای مواجهه با مخالفان است (پارسونز، 1363، 99). اندکی بعد در روزنامه رستاخیز مقاله ای با عنوان حرکتهائی در جهت مقابله با پیروزیهای انقلاب ایران» به چاپ رسید و بار دیگر همان ادعاهای بی اساس و کینه توزانه به گونهی موجز تکرار شد (رستاخیز، شماره 815 4). همچنین مقاله دیگری با لحنی منعطف تر تحت عنوان «آگاهی ملی، سدی در مقابل استعمار» به چاپ رسید که ادامه اهانت به جامعه روحانیت به خصوص امام خمینی (ره) بود (کیهان 24) دی ماه چاپ این مقالات نشان میدهد که شاه چگونه بی تفاوت به خواسته های مردم هم چنان بر ادعاهای بی اساس خود پافشاری می نمود.

اعتراضات در اکثر شهرها در حال گسترش بود اما محمدرضا شاه با اتکاء به حمایت آمریکا و ارتش نیرومندش که سالیان دراز در حفظ و تقویت آن کوشیده بود حاضر به عقب نشینی نبود. او خود را در اوج قدرت و ثبات میدید و پیش از این حوادث در یکی از مصاحبه هایش چنین اظهار کرده بود: هیچ قدرتی نمی تواند مرا برکنار کند 700/000 تن نیروهای مسلح از من پشتیبانی می کند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند من قدرتمندم» (نجاتی، 74).

هم چنین در سال 1355 شاه طی مصاحبه با اولیویه وارن در خصوص محبوبیت امام خمینی (ره) چنین مدعی شد: در اینجا هیچ کس به او رجوع نمیکند به جز تروریستها به اصطلاح مارکسیست های اسلامی هم گاهی نام او را به زبان می آورند، فقط همین در ارزیابی شاه جامعه روحانیت انسجام و یکپارچگی لازم را نداشت و مهم تر آنکه در میان آنان مرجع تأثیر گذار و توانایی نمیدید که قادر به قد علم کردن در مقابل وی باشد (وارن، 2536، 160-159)

انقلاب سفید شاه و مردم 

آنچه بیش از همه محمدرضا شاه را گمراه نمود دیدگاه ناظران سیاسی به دلیل شکل مذهبی اعتراضات بود که رژیم را در مواجهه با خطری بزرگ نمیدیدند. دلیل اکثر آنها این بود که این عکس العمل در مقابل فساد و دگرگونی روابط اجتماعی در جامعه ای که ساختار سنتی و کشاورزی دارد و با شتاب به سوی صنعتی شدن میرود کاملاً طبیعی است (سولیوان، بی تا، 100). در مجموع، محمدرضا شاه در اندیشه حذف یا نادیده انگاشتن قشر پرنفوذ (روحانیت)، متعاقب آن بسط قدرت خویش و در نهایت تضعیف پایگاه رهبران دینی بود. او همچنین نسبت به ارزش- های حاکم بر جامعه توجه کافی نداشت اما دین به عنوان ارزش مسلط با فراز و نشیبهایی که متحمل شد همچنان بر مدار اصلی خود پیش می تاخت و توده مردم نیز با این رویه هم گام بودند. در پرتو این امر ارزشهای نظام حاکمیت و توده مردم در تقابل با هم قرار گرفت. همین امر منجر به گسترش اعتراضات ادواری مردم به مناسبت چهلم شهدا شد که دولت توان مقابله با آن را نداشت (فوران، 1386، 559) بعد از هر چهلم یک آرامش و سکون پیش از طوفان، رژیم را گمراه نمود. به ویژه با انفجارهائی که در خانه رهبران مخالف دولت توسط ساواک صورت گرفت و ارعاب مخالفان رکود کوتاهی ایجاد شد (آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، 54-2013- 4513 ش تا یک مدت تعقیبهای آشکار و دستگیریهای چشمگیر وجود نداشت. تهدید و گاهی مضروب کردن اعضای برجستۀگروه مخالفین توسط بعضی از طرفداران حکومت جایگزین آن گردید (آرشیو مطالعات تاریخ معاصر، ایران 2002-2003-12م). افزون بر آن با هر وقفه، توهمی برای دولت آمریکا به وجود آمد که شاه توان مهار نهضت را دارد و اوضاع را تحت کنترل خود قرار خواهد داد؛ اما در حقیقت امر این چنین نبود (روبین، 1363، 149). در نهایت، محمدرضا شاه کارنامه موفقی در حل بحرانهای پیش آمده و نشأت گرفته از چاپ و انتشار مقاله 17 دی نداشت. دلیل این امر پیش از همه در عدم شناخت کافی از فضای حاکم بر کشور، بی تدبیری در مواجهه با جامعه روحانیت عدم عاقبت اندیشی نسبت به قدرت نهفته در توده ها و همچنین انجام امور خلاف موازین قانون اساسی ریشه داشت.

نتیجه گیری

مقاله مندرج در روزنامه اطلاعات و اهانت آن به یکی از مراجع بزرگ تقلید، اعتراضات وسیعی را به ویژه در قم در پی داشت که به درستی برخی آن را موتور محرکه انقلاب می دانند. در ارزیابی علل چاپ مقاله 17 دی ماه سال 1356 تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه» نمی توان صرفاً به یک عامل اکتفا نمود. به نظر میرسد با در کنار هم قرار دادن مجموعه ای از عوامل هم چون فضای باز سیاسی حمایت کارتر خشم از سخنرانیهای تند و ویرانگر امام خمینی(ره) و..... زمینه برای بروز خشم محمدرضا شاه و انجام یکی از بزرگترین اشتباهات سیاسی اش را فراهم ساخت. او بدون توجه به جایگاه آیت الله خمینی و محبوبیت ایشان در افکار عمومی مردم مسلمان ایران، اقدام به چاپ مقاله مذکور نمود این خبط سیاسی شاه را با خطر بزرگی دچار ساخت که قادر به مقابله با آن نبود.

چه بسا، اگر به عواطف و احساسات مذهبی مردم توجه می گردید و زخم ها و مصیبت های مردم تسکین داده می شد و حتی به طور صوری عاملین انتشار مقاله و کشتار بعد از آن مورد مجازات قرار می گرفتند، شاید به این سرعت بحران موجود شتاب نمی گرفت. در وقوع این اعتراضات تغییر رویه هایی در شیوه ابراز مخالفتها وجود داشت از این پس نظم موجود بر هم زده شد و اعتراضات مسالمت آمیز مردم که در چند نامه سرگشاده و بیانیه خلاصه می گردید، موجی از قیام مذهبی را به راه انداخت. در این قیام با سرمشق قرار دادن آیین مذهبی و برگزاری چهلم های پیاپی به طرز اثربخش و هوشمندانه ای از وجوه سیاسی مذهب تشیع استفاده شد. ناظران و کارگزاران سیاسی به دلیل ماهیت مذهبی اعتراضات نتوانستند برآورد صحیحی از حوادث شکل گرفته داشته باشند. از این رو، محمدرضا شاه را در معرض خطر مهلکی نمیدیدند اما، اسلام اتحاد و انسجام مورد نیاز را جهت ایجاد موجی خروشان در میان اقشار مختلف به وجود آورد. در این میان آیت الله خمینی تنها رهبری بود که مقبولیت عام یافت و توانست در اکثر اقشار اجتماعی جامعه، پیروانی را به خود جذب نماید.

طی بررسی های انجام شده مشخص گردید در ابتدای امر با تدابیر اندیشیده شده از سوی طلاب هزینه های اعتراض برای افراد شرکت کننده به طور محسوسی ناچیز پنداشته می شد. این استراتژی با نظریه کورپی قرابتهای معناداری دارد چرا که در این نظریه کاهش هزینه به عنوان یکی از اصول بنیادین مطرح است به زعم کورپی زمانی فایده بسیج و انقلاب در نزد مردم بیشتر می شود که افراد زیادتری در جامعه احساس محرومیت و بی عدالتی نسبی کنند و هزینه دستیابی به هدف احتمال دستگیری مجروح یا کشته شدن کمتر باشد با این تلقی برشمار اعتراضات مردمی افزوده میشد اما به تدریج بر خلاف پنداشت اولیه مردم به ناچار بهای دستیابی به هدف را پرداخت کردند. در مجموع مقاله 17 دی هم چون بارقه ای در دل روزهای پر خفقان و مملو از سرکوب منجر به اتحاد نیروهای اپوزیسیون تمسک به ایدئولوژی مذهبی و نقطه عطفی جهت مبارزات میدانی گردید.

کتابنامه:

استمپل، چان دی. (1377) درون انقلاب، ایران منوچهر شجا: تهران مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

اسناد انقلاب اسلامی (1374) اول تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی

اطلاعات شنبه هفدهم دی ماه 2536، شماره 15506.

امجد، محمد (1380). ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین، سالاری حسین مفتخری، تهران: باز.

انصاری، حمید (1380) حدیث بیداری نگاهی به زندگینامه آرمانی - علمی و سیاسی امام خمینی (از تولد تا رحلت) تهران مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

آبراهامیان، یرواند (1384). ایران بین دو انقلاب احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی یازدهم تهران نی

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 315 2

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 2152

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 259803

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 27 317

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، 29 289

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 2600. 30

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی 39 102

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی

آرشیو اسناد انقلاب اسلامی

آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی 320- 44 319- 78 608.

آرشیو مطالعات تاریخ معاصر ایران، 20-2003-127م.

آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، 22- 53 - 256 الف.

آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر. 4513-2013-54

براهنی، رضا (1358) در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، تهران: زمان.

بیل، جیمز ا (1371). شیر و عقاب (روابط بد فرجام ایران و آمریکا فروزنده برلیان (جهانشاهی)، تهران فاخته

پارسونز، آنتونی (1363). غرور و سقوط (خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران)، منوچهر راستین، تهران: انتشارات هفته

پهلوی، محمدرضا (1390). در دامگه حادثه گفتگو با پرویز ثابتی) مدیر امنیت داخلی ساواک)، گفتگو از عرفان قانعی فرد، آمریکا: شرکت کتاب.

پهلوی، محمدرضا (1372) پاسخ به، تاریخ حسین ابوترابیان، سوم، بی جا: بی نا.

جمالزاده، ناصر (1392)، امینیان، مهدی نقش مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی ایران»، مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال چهارم شماره بیست و چهارم، 190-163.

دوانی، علی (بی تا). نهضت روحانیون ایران، ج 7، تهران: بنیاد فرهنگی امام رضا(ع).

دولت آبادی، یحیی (1371). ساواک و روحانیت ج اول تهران حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی

دولت آبادی، یحیی (1362). حیات یحیی، ج 4، تهران: فردوسی.

رستاخیز، سال سوم شماره 815 پنج شنبه 22 دی ماه 2536.

رستاخیز، سال. شماره 847 دوشنبه اول اسفند 2536 سوم،

رفیع پور، فرامرز (1379) توسعه و تضاد کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی تهران شرکت سهامی انتشار

روبین باری (1363) جنگ قدرتها در ایران محمود مشرقی، تهران: آشتیانی.

زهیری، علیرضا (1357).، 1357، درباره قیام حماسه آفرینان قم و تبریز، تهران، نهضت آزادی ایران 

زهیری علیرضا (1379) عصر پهلوی به روایت اسناد، قم: معارف

زیباکلام صادق (1375) مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، تهران: روزنه

سردارنیا، خلیل الله (1386). تبیین ساختارگرای سیاسی - اقتصادی از فساد اقتصادی در ایران پهلوی دوم 134257 پژوهش نامه علوم سیاسی شماره، 6، دوره 2، 149 131

سرشت محسن صامبر دمیرچی رسول (1387). جرقه انقلاب «بررسی تحلیلی مقاله احمد رشیدی مطلق»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی سال چهارم شماره پانزده، 161-143.

سمتی، محمدهادی (1375) نظریه» بسیج منابع و انقلاب اسلامی ایران مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شماره سی و پنج

سنجابی، کریم (1368) امیدها و نا امیدیها خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی)، لندن: جبهه ملیون ایران 137-175

سولیوان، ویلیام (1361). صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی)، ج 1 و 15، تهران: مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

سولیوان، ویلیام (1372) صفحاتی از تاریخ معاصر اسناد) نهضت آزادی ایران)، ج 9، تهران: نهضت آزادی ایران

سولیوان، ویلیام (بی تا) مأموریت در ایران محمود مشرقی، بی جا: بینا.

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز سه شنبه 2 اسفند ماه 2536 شاهنشاهی جلسه 146

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز سه شنبه 2 اسفند ماه 2536 شاهنشاهی جلسه 145

طلوعی، محمود. (1372) پدر و پسر تهران: علم

فردوست، حسین. (1387) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول تهران اطلاعات فوران، جان (1386) مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی احمد، تدین تهران خدمات فرهنگی رسا

فوکو، میشل. (1392) ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟ حسین معصومی همدانی، تهران هر مس.

کدی، نیکی (1369) ریشههای انقلاب، ایران عبدالرحیم، گواهی تهران قلم 

کیهان شماره 10365، 24 دی ماه 2536، 14 ژانویه 1978

مدنی، جلال الدین (1378). تاریخ سیاسی معاصر ایران ج، دوم قم دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

مسعود انصاری، احمدعلی (1371) من و خاندان پهلوی محمد برقعی حسین سرفراز، تهران: فاخته.

میلانی، محسن (1385). شکل گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی مجتبی عطارزاده، تهران گام نو.

نجاتی، غلامرضا (1373) تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب)، ج دوم،: تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

نوید (وابسته به حزب توده ایران) شماره 15، چهارشنبه 21 دی ماه 1356، فوق العاده. نوید وابسته به حزب توده ایران شماره 18

نهاوندی، هوشنگ. (1392) محمدرضا شاه آخرین شاهنشاه 1980- 1919، دادمهر، لس آنجلس: شرکت کتاب.

وارن اولیویه (2536) شیر و خورشید عبدالمحمد روح بخشان، تهران: امیرکبیر. یزدخواستی، بهجت، موحدیان، حسن. (1396). «تأثیر انقلاب عاشورا بر انقلاب اسلامی ایران»، پژوهشنامه متین دوره، 12 شماره 47، 148-131

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان