سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز سه شنبه 26 دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که همکاریهای راهبردی تهران و دهلینو روی ریل، ضرورت اصلاح چرخه نقدینگی دارو و اصابت موشکهای سپاه به مقر اصلی گروهای تروریستی در عراق و سوریه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
پیام اصلاحطلبان مشارکتجو برای دادن لیست انتخاباتی باعث شده است که اصلاحطلبان رادیکال برای هجمه به این جریان به صف شوند، پیش از این «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، در گفتوگو با «هممیهن» گفته بود که «مشارکت مشروط در انتخابات در جبهه اصلاحات در دستور کار است و ما بهعنوان حزب کارگزاران طرفدار این نظر هستیم»؛ هنوز ساعتی از این اظهارات دبیرکل کارگزاران نگذشته بود که «آذر منصوری» رییس جبهه اصلاحات در واکنش اعلام کرد که «مواضع جبهه اصلاحات ایران از طریق سخنگو یا بیانیههای رسمی منتشر میشود و نظرات دیگری که از طرف برخی از احزاب یا فعالان سیاسی منتشر میشود، نظر و موضع این تشکیلات نیست».
این اختلافات در جبهه اصلاحات لحظه به لحظه در حال افزایش تا جایی که برخی اصلاحطلبان به ترور شخصیتی جناح میانهرو پرداختهاند، روزنامه آرمان ملی در واکنش به سخنان محمد عطریانفر که اصلاحطلبان رادیکال را خشن نامیده بود در شماره امروز خود نوشته است:
سالهاست که کارگزاران سازندگی حذف شده است. با یک نظرسنجی و آمارگیری حتی در میان نخبگان هم میتوان به این نتیجه رسید که کارگزاران سازندگی هیچ پایگاه اجتماعی در بین مردم ندارد. علت آن هم در این است که امروز مردم از نگرشهای سیاسی عبور کردهاند چون میدانند اینها طرحی برای آینده کشور ندارند. مهدی آیتی تاکید کرد: مردم امروز به دنبال فردی هستند که از ملیت و منافع ملی دفاع کند که شاید بتوان آن را ملی گرایی نامید.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
امروز میبینیم اساتیدی که از منافع عمومی و خواست مردم دفاع میکنند دارای محبوبیت هستند. در نتیجه افرادی که امروزه در جبهههای کهنه، قدیمی و فسیل شده و فراموش شده و ورشکسته دست و پا میزنند کار بیهوده میکنند و اقدامات آنها مورد توجه مردم قرار نمیگیرد. به همین علت است که زمانی که فراخوان میدهند که مردم بیایند پای صندقها رای دهند کسی به آنها توجه ندارد. افرادی هستند که امروز در حال تلاش هستند که هواداران خود را پای صندوق بیاورند اما مردم هیچ توجهی به آنها ندارند. از این منظر به نظر میرسد با عدم توجه مردم به احزابی مانند کارگزاران سازندگی اعضای این حزب باید بازنشسته شده و گلدانهای خود را آبیاری کنند شاید با این اقدام کمی هوای آلوده پایتخت به لطافت گراییده و پاک شود.
ماجرای اختلاف میان کارگزارنیها و اصلاحطلبان رادیکال در سال 96 و در ماجرای انتخاب شهردار تهران از ناحیه شورای شهر پنجم که در تصاحب اصلاحطلبان بود، برجسته شد؛ در آن مقطع زمانی اعضای اتحاد ملت با شهردار شدن «محسن هاشمی» عضو شاخص کارگزاران مخالفت کردند و سرآخر به صورت نیمبند و با اکراه به بهشترفتنِ «محمدعلی نجفی» را پذیرفتند؛ نجفیای که در آن زمان، دیگر چندان متصل به کارگزاران نبود و شاید همین امر عاملی برای موافقت اتحاد ملتیها با شهردار شدنش بود.
اما ماجرای اختلاف در جبهه اصلاحات به مقوله مذکور منحصر نمیشود؛ در تیرماه سال جاری، وقتی «بهزاد نبوی» از ریاست جبهه اصلاحات استعفا داد و «آذر منصوری» جایگزین وی شد، بسیاری از منتسبان به جریان اصلاحطلب، عنوان کردند که علت استعفای نبوی، چیزی جز وجود اختلافات نیست؛ در همین راستا، غلامحسین کرباسچی دبیرکل پیشین کارگزاران و مدیرمسئول روزنامه هم میهن گفت: «آقای نبوی دلایل استعفای خود را اعلام کردند و گفتند که به خاطر شرایط جسمانی و سن و سالشان است، اما فکر میکنم ممکن است بخاطر اختلافنظرهایی که وجود داشت، استعفا دادند».
بستر اختلاف و تضاد در جبهه اصلاحات را در همین موضوعِ نفی یا پذیرش رادیکالیسم تفسیر کرد؛ اصلاحطلبانِ ریشهدار که با اصول سیاستورزی مالوف و دمخور هستند، با هر نوع کنشگری رادیکالی سرِستیز دارند و خود را حاکمیتمحور میدانند؛ آنها به هیچ وجه نمیخواهند و نمیپسندند که متصف به القابی نظیر اپوزیسیون و تجدیدنظرخواه شوند!
افزایش دو قطبی در جناح چپ باعث شده است که اصلاحطلبان رادیکال با عبور از جبهه اصلاحات خواهان شکل گیری جریان سومی در میان دوم خردادیها شوند، علیرضا علویتبار دراینباره به روزنامه شرق گفته است:
اصلاحطلبهایی که شناختهشدهاند، قاعدتاً برای بخشی از مردم به غلط یا درست تداعیکننده حفظ وضع موجود هستند و به همین دلیل از آنها رد شدهاند، نمیدانم جریان سوم چقدر میتواند شکل بگیرد. برای اینکه شما بتوانید در سیاست نقش بازی کنید، اول باید دانش کافی داشته باشید، ثانیاً تجربه کافی و ثالثاً برای کار جمعی خوب پرورش پیدا کرده باشید. با این مردم خیلی نمیشود اصلاحات را پیش برد. اگر ما دورهای از عادیسازی وضعیت را داشته باشیم، بعد از آن میشود از اصلاحات صحبت کرد!
به نظر میرسد که جریان سوم در جبهه اصلاحات همان اصلاحطلبی با تم براندازانه است که با خشونت اجتماعی زاویه نداشته و از درون خیابان به پارلمان نگاه میکند!