ماهان شبکه ایرانیان

مبانی تمدن اسلامی (۶) رهبر جامعه اسلامی چه کسی است و چه روشی دارد؟

در عصر اول اسلام ولایت امر جامعه اسلامی به دست رسول خدا(ص)بود و خدای عز و جل اطاعت آن جناب را بر مسلمین و بر همه مردم واجب کرده بود، و دلیل این ولایت و وجوب اطاعت، صریح قرآن است.

در عصر اول اسلام ولایت امر جامعه اسلامی به دست رسول خدا(ص)بود و خدای عز و جل اطاعت آن جناب را بر مسلمین و بر همه مردم واجب کرده بود، و دلیل این ولایت و وجوب اطاعت، صریح قرآن است.

به آیات زیر دقت فرمائید: و اطیعوا الله و اطیعواالرسول(1) و آیه: لتحکم بین الناس بما اریک الله (2) ، والنبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (3) ، وقل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله (4) ، و آیات بسیاری دیگر که هر یک بیانگر قسمتی ازشؤون ولایت عمومی در مجتمع اسلامی و یا تمامی آن شؤون است.

............................................ (1)خدا و رسول را اطاعت کنید.سوره تغابن آیه: 12. (2)تا در بین مردم طبق آنچه خدا نشانت می دهد حکم کنی.سوره نساء آیه: 105. (3)پیامبر اختیارش نسبت به مؤمنین از خود ایشان بیشتر است.سوره احزاب آیه: 6. (4)بگو، اگر دوستدار خدا هستید مرا پیروی کنید، تا خدا هم شما را دوست بدارد.سوره آل عمران آیه: 31.

صفحه : 192

و بهترین راه برای دانشمندی که بخواهد در این باب اطلاعاتی کسب کند این است که نخست سیره رسول خدا(ص)را مورد مطالعه و دقت قرار دهد، بطوری که هیچ گوشه از زندگی آن جناب از نظرش دور نماند، آنگاه برگردد تمامی آیاتی که در مورداخلاق و قوانین راجع به اعمال، یعنی احکام عبادتی و معاملاتی و سیاسی و سایر روابط ومعاشرات اجتماعی را مورد دقت قرار دهد، چون اگر از این راه وارد شود دلیلی ازذوق قرآن وتنزیل الهی در یکی دو جمله انتزاع خواهد کرد که لسانی گویا و کافی و بیانی روشن و وافی داشته باشد،آنچنان گویا و روشن که هیچ دلیلی دیگر آن هم در یک جمله و دو جمله به آن گویائی و روشنی یافت نشود.

درهمین جا نکته دیگری است که کاوش گر باید به امر آن اعتناکند و آن این است که تمامی آیاتی که متعرض مساله اقامه عبادات و قیام به امر جهاد و اجرای حدود وقصاص وغیره است خطابهایش متوجه عموم مؤمنین است نه رسول خدا(ص)به تنهائی، مانند آیات زیر: و اقیمواالصلوة (1) ، و انفقوا فی سبیل الله (2) ،کتب علیکم الصیام (3) ، و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر (4) ، و جاهدوا فی سبیله(5) و جاهدوا فی الله حق جهاده (6) ، الزانیة و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما(7) ، والسارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما (8) ،و لکم فی القصاص حیوة (9) ، و اقیموا الشهادة لله (10) ، واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا (11) ، ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه (12) ، و ما محمد

............................................ (1)نماز را بپا دارید.سوره نساء آیه: 76. (2)و در راه خدا انفاق کنید.سوره بقره آیه: 195. (3)روزه بر شما واجب شد.سوره بقره آیه: 183. (4)باید از شما طایفه ای به وظیفه دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر قیام کنند.سوره آل عمران آیه: 104. (5)در راه او جهاد کنید.سوره مائده آیه: 35. (6)در راه خدا جهادی که شایسته جهاد در راه او باشد بکنید.سوره حج آیه: 78. (7)به هر یک اززن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید.سوره نور آیه: 2. (8)مرد و زن دزد را دست ببرید.سوره مائده آیه: 38 (9)برای شما در قصاص حیاتی وصف ناپذیر است.سوره بقره آیه: 179. (10)شهادت را به خاطر خدا به پای بدارید.سوره طلاق آیه: 2. (11)به ریسمان خداچنگ بزنید و متفرق مشوید.سوره آل عمران آیه: 103. (12)اینکه دین رابپا بدارید و در آن تفرقه نیندازید.سوره شورا آیه: 13.

صفحه : 193

الا رسول قد خلت من قبله الرسل ا فان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین (1) ، و آیات بسیاری دیگر.

که از همه آنها استفاده می شود دین یک صبغة و روش اجتماعی است که خدای تعالی مردم را به قبول آن وادار نموده، چون کفر را برای بندگان خود نمی پسندد و اقامه دین را از عموم مردم خواسته است، پس مجتمعی که از مردم تشکیل می یابد اختیارش هم به دست ایشان است، بدون اینکه بعضی بر بعضی دیگر مزیت داشته باشند و یا زمام اختیار به بعضی از مردم اختصاص داشته باشد و از رسول خدا(ص)گرفته تاپائین، همه در مسؤولیت امرجامعه برابرند و این برابری از آیه زیر به خوبی استفاده می شود: انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض (2).

چون اطلاق آیه دلالت دارد بر اینکه هر تاثیر طبیعی که اجزای جامعه اسلامی دراجتماع دارد، همانطور که تکوینا منوط به اراده خدا است، تشریعا و قانونا نیز منوط به اجازه اواست و او هیچ عملی از اعمال فرد فرد مجتمع را بی اثر نمی گذارد و در جای دیگر قرآن می خوانیم: ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین (3).

بله تفاوتی که رسول خدا(ص)با سایر افراد جامعه دارد این است که اوصاحب دعوت و هدایت و تربیت است، یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة (4) ، پس آن جناب نزد خدای تعالی متعین است برای قیام بر شان امت، ولایت وامامت و سرپرستی امور دنیا و آخرتشان، مادام که در بینشان باشد.

لیکن چیزی که در اینجا نباید از آن غفلت ورزید، این است که این طریقه و رژیم ازولایت و حکومت و یا بگو امامت بر امت غیر رژیم سلطنت است، که مال خدا راغنیمت صاحب تخت و تاج و بندگان خدا را بردگان او دانسته، اجازه می دهد هر کاری که خواست با

............................................ (1)محمد جز پیامبری نیست، قبل از او پیامبرانی بودند و در گذشتند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به عقب و وضع سابق خود بر می گردید؟و کسی که به وضع سابق خود بر گردد به خدا هیچ ضرری نمی زند، و کسی که قدردان دین خدا باشدخدا شاکران را پاداش خواهد داد؟سوره آل عمران آیه: 144. (2)من عمل هیچ یک از شما را که بجا می آورید بی اجرنمی گذارم، چه مرد و چه زن، چون همه ازهمید.سوره آل عمران آیه 195. (3)خدای تعالی زمین را به هر کس از بندگانش که بخواهد ارث می دهد، و سرانجام نیک از آن مردم با تقوا است.سوره اعراف آیه: 128. (4)آیات خدا را بر آنان بخواند، و تزکیه شان کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد.سوره جمعه آیه 2.

صفحه : 194

اموال عمومی بکند و هر حکمی که دلش خواست در بندگان خدابراند، چون رژیم حکومتی اسلام یکی از رژیم هائی نیست که بر اساس بهره کشی مادی وضع شده باشد و حتی دموکراسی هم نیست، چون با دموکراسی فرقهای بسیار روشن دارد، که به هیچ وجه نمی گذارد، آن را نظیر دموکراسی بدانیم، و یا با آن مشتبه کنیم.

تفاوت های حکومت اسلامی با نظام های حکومتی دیگریکی از بزرگترین تفاوتها که میان رژیم اسلام و رژیم دموکراسی هست این است که در حکومتهای دموکراسی از آنجا که اساس کار بهره گیری مادی است، قهرا روح استخدام غیر، و بهره کشی از دیگران در کالبدش دمیده شده واین همان استکبار بشری است که همه چیز را تحت اراده انسان حاکم و عمل او قرار می دهد، حتی انسانهای دیگر را، و به اواجازه می دهد از هر راهی که خواست انسانهای دیگر را تیول خود کند و بدون هیچ قید و شرطی برتمامی خواسته ها وآرزوهائی که از سایر انسانها دارد مسلط باشد، و این بعینه همان دیکتاتوری شاهی است که دراعصار گذشته وجود داشت، چیزی که هست اسمش عوض شده و آن روزاستبدادش می گفتند، و امروز دموکراسیش می خوانند، بلکه استبدادو ظلم دموکراسی بسیاربیشتر است، آن روز اسم و مسما هر دو زشت بود ولی امروز مسمای زشت تر از آن در اسمی ولباسی زیبا جلوه کرده، یعنی استبداد با لباس دموکراسی و تمدن که هم در مجلات می خوانیم و هم باچشم خود می بینیم چگونه بر سر ملل ضعیف می تازد، و چه ظلم ها و اجحافات و تحکماتی رادر باره آنان روا می دارد.

فراعنه مصر و قیصرهای امپراطوری روم، و کسراهای امپراطوری فارس، اگر ظلم می کردند، اگر زور می گفتند، اگر با سرنوشت مردم بازی نموده به دلخواه خود در آن عمل می کردند، تنها در رعیت خود می کردند و احیانا اگر مورد سؤال قرار می گرفتند، - البته اگر در پاسخ عذر می آوردند که این ظلم و زورها لازمه سلطنت کردن و تنظیم امور مملکت است، اگر به یکی ظلم می شود برای این است که مصلحت عموم تامین شود و اگر جز این باشدسیاست دولت در مملکت حاکم نمی گردد و شخص امپراطور معتقد بود که نبوغ و سیاست وسروری که او دارد، این حق را به او داده و احیانا هم بجای این عذرها با شمشیر خوداستدلال می کرد، (و حتی به فرزند خود می گفت اگر بار دیگر این اعتراض را از تو بشنوم شمشیر را به عضو پر مؤثرت فرو می آورم).

امروز هم اگر در روابطی که بین ابرقدرت ها و ملت های ضعیف برقرار است دقت کنیم، می بینیم که تاریخ و حوادث آن درست برای عصر ما تکرار شده و باز هم تکرار می شود، چیزی که هست شکل سابقش عوض شده، چون گفتیم که در سابق ظلم و زورها بر تک تک

صفحه : 195

افراد اعمال می شد.ولی امروز به حق اجتماعها اعمال می شود که درعین حال روح همان روح، و هوا همان هوا است، و اما طریقه و رژیم اسلام منزه از اینگونه هواهااست، دلیل روشنش سیره رسول خدا در فتوحات و پیمانهائی است که آن جناب با ملل مغلوب خود داشته است.یکی دیگر از تفاوتها که بین رژیم های به اصطلاح دموکراسی و بین رژیم حکومت اسلامی هست این است که تا آنجا که تاریخ نشان داده و خود ما به چشم می بینیم، هیچ یک از این رژیم های غیر اسلامی خالی از اختلاف فاحش طبقاتی نیست، جامعه این رژیمها را، دوطبقه تشکیل می دهد، یکی طبقه مرفه و ثروتمند و صاحب جاه و مقام، و طبقه دیگر فقیر وبینواو دور از مقام و جاه و این اختلاف طبقاتی بالاخره منجر به فساد می گردد، برای اینکه فسادلازمه اختلاف طبقاتی است،اما در رژیم حکومتی و اجتماعی اسلام افراد اجتماع همه نظیرهم می باشند، چنین نیست که بعضی بر بعضی دیگر برتری داشته باشند، و یا بخواهند برتری وتفاخر نمایند، تنها تفاوتی که بین مسلمین هست همان تفاوتی است که قریحه واستعداداقتضای آن را دارد و از آن ساکت نیست و آن تنها و تنها تقوا است که زمام آن به دست خدای تعالی است نه به دست مردم، و این خدای تعالی است که می فرماید: یا ایها الناس اناخلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم (1).

و نیزمی فرماید: فاستبقوا الخیرات (2).

وبا این حساب در رژیم اجتماعی اسلام بین حاکم و محکوم، امیر ومامور، رئیس ومرئوس، حر و برده، مرد و زن، غنی و فقیر، صغیر و کبیر و...، هیچ فرقی نیست، یعنی ازنظرجریان قانون دینی، در حقشان برابرند و همچنین از جهت نبود تفاضل و فاصله طبقاتی در شؤون اجتماعی در یک سطح و در یک افقند، دلیلش هم سیره نبی اکرم(ص)است که تحیت و سلام بر صاحب آن سیره باد.

تفاوت دیگر اینکه قوه مجریه در اسلام طایفه ای خاص و ممتاز درجامعه نیست، بلکه تمامی افراد جامعه مسؤول اجرای قانونند، بر همه واجب است که دیگران را به خیر دعوت وبه معروف امر و از منکر نهی کنند، به خلاف رژیم های دیگر که به افراد جامعه چنین حقی را

............................................ (1)هان ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم، وتیره های مختلف و قبیله های گوناگون کردیم، تا یکدیگر را بشناسید، و بدانید که گرامی ترین شما نزد خدا تنها باتقواترین شما است: سوره حجرات آیه: 13. (2)درکارهای خیر از یکدیگر پیشی گیرید.سوره بقره آیه: 148.

صفحه : 196

نمی دهد، البته فرق بین رژیم اجتماعی اسلام، با سایر رژیم هابسیار است که بر هیچ فاضل و اهل بحثی پوشیده نیست.

تمام آنچه گفته شد در باره رژیم اجتماعی اسلام در زمان حیات رسول خدا(ص)بود، و اما بعد از رحلت آن جناب مساله، مورد اختلاف واقع شد، یعنی اهل تسنن گفتند: انتخاب خلیفه، رسول خدا(ص)و زمامدار و ولی مسلمین با خودمسلمین است، ولی شیعه یعنی پیروان علی بن ابی طالب صلوات الله علیه گفتند: خلیفه رسول خدا(ص)از ناحیه خدا و شخص رسول الله(ص)تعیین شده وبر نام یک یک خلفا تنصیص شده است و عدد آنان دوازده امام است که اسامیشان و دلیل امامتشان بطور مفصل در کتب کلام آمده است، (وخواننده می تواند در آنجا به استدلالهای دوطایفه اطلاع یابد).

لیکن بهر حال امر حکومت اسلامی بعد از رسول خدا(ص)و بعدازغیبت آخرین جانشین آن جناب صلوات الله علیه یعنی در مثل همین عصر حاضر، بدون هیچ اختلافی به دست مسلمین است، اما با در نظر گرفتن معیارهائی که قرآن کریم بیان نموده و آن این است که: اولا: مسلمین باید حاکمی برای خود تعیین کنند.

و ثانیا: آن حاکم باید کسی باشد که بتواند طبق سیره رسول الله(ص)حکومت نماید و سیره آن جناب سیره رهبری و امامت بود نه سیره سلطنت و امپراطوری.

و ثالثا:باید احکام الهی را بدون هیچ کم و زیاد حفظ نماید.

و رابعا: در مواردی که حکمی از احکام الهی نیست(از قبیل حوادثی که در زمانهای مختلف یا مکانهای مختلف پیش می آید با مشورت)عقلای قوم تصمیم بگیرند که بیانش گذشت، دلیل بر همه اینها آیات راجع به ولایت رسول خدا(ص) است، به اضافه آیه شریفه زیر که می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة (1).

............................................ (1)به تحقیق شما مجاز شدید که در سنت و سیره رسول الله(ص)پیروی و اسوة داشته باشید، اما بطور شایسته، احزاب آیه: 21.

رهبر جامعه اسلامی چه کسی است و چگونه روشی دارد؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان