عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اندکی بعد از انتشار مطلبی درباره آقای بهمن بازرگانی - آخرین زندانی سیاسی در رژیم گذشته که در بامداد اول بهمن 1357 آزاد شد ولی سیاست را کنار گذاشت - دوستی پیام داده و نوشته: «اول بهمن، زادروز فردوسی است. آن وقت شما فردوسی را رها کرده و به دیگری پرداختهاید؟»
پاسخ دادم: دو موضوع جداست و به بهانه اول بهمن میتوان به 100 اتفاق اشاره کرد. جدای این پارسال هم نوشتیم از سه بیت شاهنامه برداشتی شده که اگرچه با قاطعیت نمیتوان گفت خلاف است اما دقیق نیست و شاهنامهپژوهان تایید نمیکنند مرادفردوسی این بوده باشد که اول بهمن سالروز تولد اوست.
با این حال به احترام فردوسی و مخاطبان توضیحی درباره اول بهمن و زادروز او خالی از فایدت نیست. نخست این که از کجا آمده و چگونه به این صرافت افتادند؟ بیتردید از این سه بیت آمده:
چو آدینه «هرمزد بهمن» بود
بر این کار فرخ، نشیمن بود
مِیِ لعل پیش آور ای هاشمی*
ز خُمی که هرگز نگیرد کمی
چو شستوسه** شد سال، شد گوش، کر
ز بیشی چرا جویم آیین و فر؟
روشن است که با این تصور که در این ابیات ( در بخش شاپور ذوالاکتاف) به «هرمزد بهمن» و 63 ساله شدن خود اشاره کرده به چنین نتیجهای رسیدهاند.
این در حالی است که فردوسی به روز تولد خود اشاره نکرده بلکه در ادامه تلاش برای یادآوری سنن ایران قبل از اسلام و پیوند دو فرهنگ، تقارن روز جمعه ( مقدس در فرهنگ اسلامی) با اول ماه را که در سنت ایران پیشااسلام گرامی داشته و گفته جا دارد جشن و به فال نیک گرفته شود و اگر هم به 63 سالگی خود اشاره کرده این منظور را ندارد که در اول بهمن آن سال یعنی اول بهمن 382 خورشیدی او 63 ساله شده بلکه خواسته دلیل سنگینشدن گوش خود را یادآور شود و از پیری و مصایب و مسایل آن بگوید.
این البته نظر دکتر سجاد آیدنلو است که در شاهنامه شناسی و شاهنامه پژوهی سرآمد است ولی کسانی ترجیح دادهاند به استناد این سه بیت اول بهمن یا هرمزد بهمن را روز تولد فردوسی بدانند و به زبان امروز برای او شمع کیک تولد روشن کنند.
با این حال نه این شاهنامهپژوه پیشگفته و نه دیگرانی که قبول ندارند اول بهمن روز تولد فردوسی است با نفس بزرگداشت و یاد او به هر بهانه مشکلی ندارند و با ادبیات خاص دکتر کزازی «مشخص نبودن زادروز فردوسی بهانهای بهینه در بیشاندیشیدن و پرداختن به فردوسی و شاهنامۀ او خواهد بود. از نگاهی بسیار فراخ، هر روز که ما در آن به اَبَرمرد فرهنگ و ادب ایران بیندیشیم و به شاهکار ورجامند و بیمانند او، آن روز، خجسته روز فردوسی و شاهنامه خواهد بود.»
دکتر محمد جعفر یاحقی از منظر دیگر آب پاکی را روی این کیک تولد میریزد و میگوید:
«تعیین روز دقیق تولد فردی در یکهزار سال پیش -هرچند هم او شاخص باشد- به هیچوجه امکانپذیر و شدنی نیست. هیچ سند تاریخی هم در این زمینه وجود ندارد و نامبردن از این روز (یکم بهمن) به عنوان زادروز فردوسی تنها بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. بر اساس چنین محاسباتی سومین روز دی ماه نیز به عنوان روز تولد فردوسی مورد اشاره قرار گرفته در حالی که این تاریخ نیز هیچ سندیتی ندارد. اساسا روز دقیق تولد اهمیت آن چنانی برای بزرگداشت و گرامیداشت ارزش کار شعرا، فضلا و حکما ندارد چنانکه زادروز 90 درصد شعرا و فضلای بزرگ ایران زمین همچون مولوی، سعدی، حافظ و عطار هم مشخص نیست. »
دکتر جلال خالقی مطلق که در آلمان به تدریس و پژوهش ادبیات فارسی و شاهنامه مشغول است هم اظهار بی اطلاعی کرده ولی 25 اسفند 400 به عنوان روز پایان سرایش شاهنامه را درست می داند و درگذشت او را هم 16 سال بعد از آن ذکر می کند. ( تاریخ هجری قمری)
این اشاره هم خالی از لطف نیست که همین که سال تولد فردوسی به میلادی را 940 میلادی ذکر می کنند به این معنی است که او را متولد بعد از 11 دی می دانند که سال میلادی تغییر میکند چون اگر قبل از آن بود باید 939 ذکر میشد.
با این همه و فراتر از روز تولد و مرگ می توان سخن بانو دکتر ژاله آموزگار را تکرار کرد:«زادروز و حتی زادگاه فردوسی اهمیتی ندارد، زیرا همه جای ایران سرای اوست . او با هر نوزادی در ایران زاده میشود اما مرگ فرهنگی ندارد. من فردوسی را تنها پیکرتراشی نمیبینم که پتکی بر سنگی بکوبد تا پیکری بیجان بسازد. او برای من آرشی است که همۀ هستی، عمر و جان و روانش را در این اثر نهاد و هم چون آرش که خود تیر شد تا گسترۀ ایران گستردهتر شود، فردوسی نیز خود شاهنامه شد تا فرهنگ ایرانی زنده بماند. او پیر شد. پیمانشکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانهای به سراغش آمد اما موفق شد سایهبانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، در سایۀ آن، از گزند زمان، در امان بماند.»
با این اوصاف اگر می پرسید فردوسی دقیقا در چه روزی متولد شد و امروز برای او جشن تولد بگیریم یا نه؟ پاسخ این است: فردوسی با هر نوزادی که در ایران به دنیا می آید متولد می شود. همچنین با هر نوزادی که خارج از ایران اما بعدتر فارسی سخن می گوید یا فارسی را فرامی گیرد. زبان مادری همه نوزادان در ایران البته فارسی نیست اما زود درمی یابند که فارسی زبان شیرینی است که ایرانیان را به هم پیوند می دهد و بارها شنیده ایم که اگر فردوسی و زبان فارسی نبود رشته های ارتباط ایرانیان با گذشته هم می گسست.
روز تولد را نمیدانیم اما ابوالقاسم فردوسی متولد 329 هجری قمری است که با سال خورشیدی 319 میشود. اگر اول بهمن را روز تولد او بدانیم 1402 را که از 319 کسر کنیم امروز باید 1083 شمع روشن کنیم. کدام کیک اما 1083 شمع جا دارد؟ لابد می گویید عدد را می نویسیم کافی است. بله، این هم می شود اما نیازی نیست چون زبانی که این متن با آن نوشته شده و می خوانید وام دار اوست و سخن از شمع و کارهای جدید نیست و این را دیگر فردوسی نگفته و حافظ گفته: آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست و این بسی پرنور تر است از 1083 شمع.
----------------------
* برخی معتقدند مراد فردوسی از «هاشمی» خود اوست و این را نیز نشانی دیگر از شیعه بودن فردوسی میدانند. البته بیشتر به معنی شیعه 4 یا 7 امامی و نه الزاما به معنی امروز.
**عدد 60 به همین صورت نوشته میشده بعدتر برای امکان تفاوت میان انگشت شست و عدد 60 با صاد نوشته شد